arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۲۴۸۱۹
تاریخ انتشار: ۲۰ : ۱۲ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۲

«اعتدال» تعریف نشود به سرنوشت اصلاحات تبدیل می‌شود

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه اصفهان زیبا نوشت: محمد نبی حبیبی از اعضای قدیمی هیأت مؤتلفه اسلامی است ، از سال ۱۳۸۳ دبیرکل این حزب شد . وی در سال ۱۳۲۴ در روستای باغخواص ورامین به دنیا آمد. وی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی تظاهرات ها فعال بوده و علیه رژیم ستمشاهی فعالیت های سیاسی داشته است.

وی همواره مقلد امام خمینی (ره) بوده و در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بسیاری از استان های کلیدی ایران استاندار بوده است

وی استانداری تهران، فارس، خراسان بزرگ را در کارنامه سوابق خود دارد. محمد نبی حبیبی که دارای فوق لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه تهران است، حبیبی از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ به مدت ۴۴ ماه شهردار تهران بود که خدمات بسیاری را نصیب این کلان شهر می کند که از جمله آن می توان به متروی تهران اشاره کرد که آغاز ساخت این پروِه از زمان شهرداری وی شروع شد و امروز خدمات زیادی را به شهروندان تهرانی ارائه کرده است.

قائم مقام بنیاد بین المللی غدیر،   مدیر عامل شرکت پست جمهوری اسلامی،  معاون وزیر راه و ترابری ،   رئیس سازمان هواپیمایی کشور،   معاون وزیر بازرگانی،  قائم مقام رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان،   رئیس ستاد اقامه نماز تهران و معاون سیاسی استاندار کرمان از دیگر مسئولیت های حبیبی در جمهوری اسلامی است.


 در ادامه بخش هایی از این مصاحبه را می خوانید:


-    كارشناسان اعتقاد دارند احزاب اصول‌گرای ريشه‌اي فعاليت‌هاي سياست‌شان به روزمرگي تبديل شده و به اهدافشان نمي‌رسند  شما  به اين حرف و تحليل اعتقاد داريد؟

ببينيد ما در موتلفه همچين چيزي را كه آقايان اظهار نظر مي‌كنند نداريم ما در موتلفه اسلامي چند سند مهم داريم كه به فاصله‌هاي زماني دور بعضاً شكل گرفته كه اولين آن چشم‌انداز 15 ساله موتلفه است كه دو سال پيش اين چشم‌انداز به تصويب شوراي مركزي رسيده و اين شايد مهم‌ترين سند موتلفه است كه ما اصولاً كليه افعال موتلفه را با توجه به اين سند و چشم‌انداز 15 ساله انجام مي‌دهيم.

-        اين سند چه ويژگي‌هايي دارد؟

محورهاي مختلف و متعددي دارد و به دستگاه‌هاي مديريتي متعدد نيز سپرديم كه كليه فعاليت‌هاي بلند مدت و كوتاه مدت موتلفه بايد با همين چشم‌انداز تطابق يابد؛ ما در موتلفه خط مشي 3 ساله نيز داريم كه در كنگره‌هايي كه هر سه سال يك بار برگزار مي‌گردد مصوب مي‌شود ؛ كه آخرين كنگره موتلفه مهرماه سال گذشته بود و يكي از دستورات جلسه تصويب خط مشي 3 ساله با نزديك به 50بند بود و بعد از اينكه مورد تصويب مجمع عمومي قرار گرفت ماهيت اجرايي پيدا كرد. البته ما در حزب برنامه‌هاي يك‌ساله نيز داريم كه آن نيز بر اساس چشم‌انداز 15 ساله است ؛ حزب موتلفه برنامه‌هاي يكساله خود را در اسفند هر سال براي سال آينده تصويب مي‌كند كه اجراي آن از  اول فروردين سال بعد مي باشد كه اين برنامه يك‌ساله در طول سند چشم‌انداز 15 ساله و خط مشي 3 ساله قرار دارد پس اين‌كه بگوييم در موتلفه روزمرگي وجود دارد اظهار نظر درستي نيست.

-        آقاي حبيبي اين‌كه مي‌گويند روز مرگي شايد بيشتر مربوط به بحث‌هاي انتخابات باشد گرچه بخشي از فعاليت احزاب پرورش نيروهاي مديريتي براي اداره كشور مي‌باشد اما بالاخره از ديد انظار عمومي موفقيت يك حزب در انتخابات بيشتر قابل توجه است حالا فكر مي‌كنيد موتلفه‌ در همين انتخابات اخير رياست جمهوري به اهداف خود دست يافت؟

ما در موتلفه نه تنها در انتخابات رياست جمهوري بلكه در انتخابات مجلس و شوراها برنامه‌‌هايي داريم كه بعد از تصويب در مديريت‌هاي ذي‌ربط در موتلفه به اجرا درمي‌آيد. البته بله نامزد مورد حمايت موتلفه‌ در انتخابات رياست جمهوري پيروز انتخابات نشد.

-        آقاي ولايتي بودند ديگه؟

بله ايشان بودند. در انتخابات ها فعاليت‌مان را جوري تنظيم مي‌كنيم كه نامزدمان راي بياورد ولي به طور طبيعي در هر انتخابات و به خصوص رياست‌جمهوري يك نفر پيروز خواهد شد و ما با حساب اين‌كه نامزدمان راي بياورد يا نياورد فعاليت‌هاي سياسي خود را در ايام انتخابات به نحو شايسته‌اي انجام داديم و بايد قبول كنيم در هر انتخاباتي شايد نامزد ما راي بياورد و شايد نامزد احزاب رقيب ما.

-        در انتخابات اخير  و در رفتار حزب شما و ديگر تشكل‌هاي جبهه پيروان خط امام و رهبري به نظر مي‌آمد كه بدون هدف وارد اين عرصه شدند ابتدا ائتلاف 5 گانه راه افتاد بعد كانديداي ائتلاف انصراف داد و سپس حمايت از يك نفر ديگر و در نهايت خيلي زمان از دست دادند فكر نمي‌كنيد  اصولگرايان در شكست خود مقصر بودند؟

ما از مهرماه سال گذشته (91) در جلسات مربوط به انتخابات تحليل‌مان اين بود كه ما با دو فرض بايد وارد عرصه انتخابات شويم فرض اول اين بود كه رقباي ما با هم متحد بشوند و با نامزد واحد وارد عرصه انتخابات شوند فرض دوم هم اين‌كه نامزدهاي اصولگرا متحد شوند و به نظر واحد برسند لذا بر اين اساس و با توجه به اين دو فرض وارد فعاليت انتخاباتي شويم وقتی به اين نتيجه قطعي رسيديم كه نامزدهاي اصولگرا متحد نمي‌شوند ما نيز تلاشمان را از ابتدا براي حضور نامزد واحد آغاز كرديم و تمركز صحبت‌هاي ما با جامعه مدرسين ، جامعه روحانيت مبارز ، مراجع و علما با همين فرض دوم آغاز شد و در اين ملاقات‌ها اظهار كرديم ما آماده تفاهم با باقي اصولگرايان هستيم و اگر عقل جمعي اصولگرايان به نامزد واحد رسيد و چنانچه نامزد واحد از موتلفه نبود ما حاضر به كنار رفتن نامزد مورد حمايت خود هستيم ؛ اين را به صراحت نيز گفتيم و اعلام كرديم كه خوب است با محوريت متقن مثل جامعتين، اصولگرايان وارد انتخابات شوند و با اين محوريت نهايتاً به معرفي يك نامزد برسند.

-        اشاره كرديد كه يكي از فرضيات اين بود كه رقباي شما متحد شوند خيلي‌ها تحليل مي‌كردند كه مسلماً آقاي هاشمي محور اين اتحاد مي‌شود و جريان اصلاحات و كارگزاران به سمت اين محوريت بروند؛ شما و جريان اصول‌گرايي اين محوريت را متصور شده بوديد؟ و منتظر اين اتحاد بودين؟

ما روي شخص خاصي تحليل نداشتيم البته معتقد بوديم كه طيف اصول‌گرايان و اصلاح‌طلبان رقابت خواهند داشت و بنابراين اصلاح‌طلبان اگر بخواهند به نظر واحد برسند به محوريتي نياز داشتند البته من معتقدم اتحاد به معناي واقعي كلمه در بين اصلاحات رخ نداد چرا كه بعضي از اصلاح‌طلبان اصلاً معتقد به حضور نبودند بعضي‌ها به تفاهم اعتقادي نداشتند؛  اصولاً در روزهاي آخري كه آقاي هاشمي و آقاي خاتمي تلاش كردند كه كانديداي بخشي از اصلاح‌طلبان كه عارف بود منصرف شوند اتحاد شكل گرفت و به نظر اين موضوع در جمع شدن راي بخشي از اصولگرايان برسبد آقاي روحاني نيز موثر بود.

-        چرا اين اتفاق براي آقاي عارف نيفتاد؟ چرا جمع‌بندي روي آقاي عارف شكل نگرفت؟

آن‌ها قاعدتاً به اين نتيجه رسيدند كه روي آقاي عارف اجتماع كنند راي چنداني نخواهند داشت.

-        چرا؟ دليلش را چه مي‌دانيد؟

خوب مجموع نظرسنجي‌ها هم همين را نشان مي‌داد و بالاخره تفاهم روي آقاي عارف جواب نمي‌داد و اصلاح‌طلبان را پيروز نمي‌كردند و از ديد آن‌ها تصميم عاقلانه گرفتند اي كاش اصولگرايان نيز در آن مقطع توافق مي‌كردند كه يك نفر از آن‌ها در صحنه بماند.

   -  آقاي روحاني با شعار اعتدال پيروز انتخابات شدند ، به نظرتون چه دليلي وجود داشت كه پس از دولت احمدي‌نژاد شعار اعتدال رياست جمهوري را بدست بياورد؟

مردم هم از افراط خسته هستند و هم از تفريط ؛ آقاي روحاني نيز به نظر من شعار هوشمندانه‌اي را انتخاب كردند و اين شعار شعار درستي بود حال اين كه اعتدال چيست و معتدل كيست؟ را بايد تحليل كرد چرا كه مردم با تحليل خودشان به اعتدال راي دادند و اگر تعريف مشخصي از اعتدال نشود آن وقت جريان اعتدال به سرنوشت اصلاحات تبديل خواهد شد چرا كه ما هنوز هيچ تعريف جامع و كاملي از اصلاح طلبي نديديم كه ارايه شود به همين دليل بيشتر اوقات ما نظر جمعي  از اصلاح‌طلبان را كنار هم نديديم البته اصلاح طلبان جمعشان با كنار زدن اصول‌گرايي هم نظرند اما در بين خودش  يك نظر واحدي براي تعريف اصلاحات وجود ندارد به همين دليل فكر مي‌كنم آقاي روحاني بايد بيشتر از گذشته تعريفي از اعتدال‌گرايي را داشته باشد.

    - اگر بخواهيد تعريفي از اعتدال‌گرايي داشته باشد چيست؟

كساني كه قانون اساسي را عملا قبول دارند قوانين روزانه مجلس كه توسط شوراي نگهبان تاييد شده است را قبول دارند و ضمنا ولايت فقيه را در عمل قبول دارند يعني نه جلوتر از ولي فقيه و نه خيلي با فاصله پشت سر وي هستند و خود را تابع رهبري و ولايت فقيه مي دانند .

به نظرم اين ها 3 ويژگي اصلي اعتدال است.

 -   فكر مي‌كنيد از زماني كه آقاي روحاني انتخاب شدند چه در نشست‌هاي خبري و ديدارها و چه در اعلام كابينه اعتدال را به خرج دادند؟

 مصاحبه‌هاي كه ايشان داشته اند  جانب اعتدال را به خرج دادند اما در اعلام كابينه معتقدم كه جانب اعتدال به طور 100 درصد رعايت نشد.چرا كه بعضي از وزراي معرفي شده به نظر من در اردوگاه اعتدالگرايان قرار ندارند.
نظرات بینندگان