پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
عقل سياسي، منطق انساني و اخلاق اسلامي در بديهيترين شكل ممكن، حكم ميكند كه يك سياستمدار و يا سخنران عاقل، به جاي گفتن حرف حق، همراه با منطق و استدلال، از كشيدن «جيغ بنفش» در فضاي اعتدال و ترسيم خط و خطوط سياه و كج و معوج در صفحه سفيد دفتر روزگار، پرهيز نمايد تا حداقل ادعاي اخلاقمدارياش - با همه ناسازگاري تندروي با منطق انساني- براي مردم، سازگار باشد و اگر به هر دليلي و با هر وسيلهاي در جمعي قرار گرفته، به مقتضاي حال و محل حرف بزند.
مثال سادهترش، اين است كه اگر مرثيهسرايي- ولو خوش صدا كه مردم با خواندنش حال ميگيرند- به مجلس شادماني دعوت شده است، بايد با همان عقل حرفهاي خويش، درك نمايد كه اين مجلس را با ادبيات رثايي، هيچ سازگاري نيست و قدماي ادبي نيز براي همين گفتهاند كه «دو چيز طيره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي» البته همان بزرگان در كنار اين «نهي از منكر» قوي اخلاقي و شخصيتي، با استناد به «امر به معروف» راه را براي برائت عاقلان از «طايره العقول»!! مدعي عقل كل، باز كردهاند كه «تا مرد سخن نگفته باشد/ عيب و هنرش نهفته باشد.»
واقعيت انكارناپذير اين است كه فضاي كشور در سايه شعارهاي آقاي دكتر روحاني و رأي قريب به 19 ميليوني ايشان، سرشار از عطر خوش اعتدال است و ادبيات افراطي، جز در گفتار و نوشتار چند آدم و رسانه و روزنامه، متاعي از تاريخ مصرف گذشته است و هيچ خريداري ندارد. مخصوصاً در فضاي مجلس شوراي اسلامي كه به قول امام راحل(ره) عصاره فضائل ملت و در رأس امور است، هرچند برخي در سالهاي اخير تلاش ميكردند كه اين جايگاه رفيع را غصب كنند.
در جريان بررسي صلاحيت وزراي دولت يازدهم در صحن مجلس شوراي اسلامي، عدهاي محدودتر از انگشتان يك دست، با علم به پخش زنده گفتگوها از صداوسيما، فرصت را غنيمت شمرده و به بهانه مخالفت با كليات برنامه كابينه و برنامههاي بعضي از وزرا، تريبون مقدس مجلس را محل عقدهگشايي كردند و با اينكه در «بلخ كابينه» وزير آهنگري بد نكرد، به «شوشتر كينههاي سياسي» رفتند و طوق توهين و تهمت و افترا «گردن مسگري» انداختند كه جرمش صيقل دادن فضاي عمومي جامعه از سياهيهاي افراط، دروغ و آمارهاي خودساخته بود، جرمي كه!! اين گروه اندك را با نردبان آراي مردمي، از بام قدرت به پايين كشيد.
مخالفان برنامههاي كابينه دكتر روحاني، انگار هنوز درس نگرفتهاند و يا نميخواهند بگيرند كه آن همه سيم خاردار كشيدن و نصب تابلوهاي «نزديك نشويد» پيرامون انديشههاي اعتدالي آيتالله هاشمي رفسنجاني، نتيجه عكس داد و انتخاب معنادار يار غار ايشان از سوي مردم را به همراه داشت و دارند همچنان اين ظلم تاريخي را در حق افكار خويش روا ميدارند و نميگذارند احساساتشان در اين فضاي پاك، استشمام كند و هنوز در روزهايي سير و زندگي ميكنند كه فكر ميكردند برايشان جاودان است.
البته اين اقتضا و حق آنان است، چون در بازار عطرفروشان حالشان بد و نهايتاً بيهوش ميشوند، اما پرسش اساسي اينجاست كه با كدام مجوّز قانوني و حتي فراقانوني، براي خود حجّت ميسازند كه به دليل عصبانيت از رأي مردم، كام آنان را در يكي از بهترين روزهاي تاريخ معاصر اين سرزمين تلخ نمايند و حتي انبوه همكاران خويش در مجلس را به خاطر ادبياتي غيراخلاقي و نامتناسب، شرمسار و مجبور به عذرخواهي كنند!!؟
كاش با تجربه چندين سال حضور در فضاي سياسي كشور، اين مقدار درك ميكردند كه با همه تلخيهايي كه براي بيان حقيقت در كام خويش احساس ميكنند، به كام شيرين مردمي كه به اعتدال رأي دادهاند، زهر تهمت و افراط نريزند و حتي اگر اقتضاي طبيعتشان چنين است، به احترام سالهاي تحصيل در حوزه و دانشگاه، به اقتضاي حال و محل سخن گويند كه اين از الفباي سياست است. همانگونه كه «آب» الفباي آباداني است كه اگر نباشد، نه تنها هيچ بياباني سبز نميشود، بلكه اندك سبزهها هم، بياباني ميشوند.
والسلام
وان دل تاریک پر زنگارشان/وان زبان زهرهمچون مارشان