رییس کل بانک مرکزی علت مشکلات اقتصادی در حوزه بانکی را عدم استفاده از تجربیات دیگران و دستاوردهای علمی عنوان کرد و گفت: در دولت جدید نگاه بر آن است که اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم و تجربیات دیگر کشورها را مبنا قرار دهیم.
ولی الله سیف روز پنجشنبه در جمع صمیمی خبرنگاران حوزه بانک در ساختمان بانک کارآفرین حضور یافت تا قضای تقدیر از خبرنگاران به مناسبت روز خبرنگار را _ به گفته کیامهر_ برگزار کند و در همین راستا به سوالات خبرنگاران که وی را رییس کل بعدی _ در آن زمان _ میخواندند سوالاتی مرتبط با سمت رییس کل بانک مرکزی پرسیدند که وی پس از پاسخ عنوان کرد این صحبتها از سوی خبرنگاران منتشر نشود اما پس از انتصاب وی به سمت رییس کل بانک مرکزی فضا فراهم شده تا بخشی از این سخنان منتشر شود، مشروح صحبتهای وی در زیر آمده است:
طبق قانون برنامه نرخ ارز هرسال باید محاسبه و براساس ماهیت واقعی تطبیق میشد
سوال:با توجه به اینکه نرخ سود بانکی که با نرخ تورم باید رابطه داشته باشد، برآیند این رابطه را در آینده چگونه می بینید؟
اصولا نرخ سود زیر نرخ تورم معنی ندارد و اشکالاتی را به وجود می آورد. این عدم تعادل باعث می شود مشکلاتی به وجود آید. به عنوان مثال همه می پرسند چرا قیمت ارز به یکباره بالا رفت و تعادل قیمت ارز کجاست؟ اوایل 91 که قیمت افزایش یافت علت آن بود که ما هشت سال منطقی با آن رفتار نکردیم این فنر فشرده شد و در یک جایی یک دفعه جا باز کرد، همین منطق را در قانون برنامه چهارم آمده بود و گفته شده بود که هرسال قیمت ارز با ماهیت واقعی تطبیق دهد، اگر همین موضوع را از سال 81 که یکسال سازی نرخ ارز با 790 تومان شروع شد، ادامه مییافت اکنون به همین قیمت سه هزارتومان می رسید، بنابراین باید سال به سال تعدیل می شد و بی دلیل و با نگاه نادرست مانع آن شده و فکر کردیم قیمت دلار شاخصی از وضعیت اقتصاد است و لذا چنین موضوعی پیش آمد.
سوال:درباره نرخ سود بانکی چطور؟
سود بانکی هم همینطور است، نرخ سود بانکی، تخصیص حق بین دو طرف است، یک طرف سپرده گذار و یک طرف گیرنده تسهیلات، نظام بانکی که واسطه بین این دو است باید حقوق این دو طرف را رعایت کند، حق سپرده گذار آن است که پولی که پس انداز می کند حداقل قدرت خرید را داشته باشد، البته منطبق به مسایل اقتصادی هم هست، اگر سپرده گذار بعد از یکسال ببیند که پولی که در بانک گذاشته به دلیل تورم بالا، قدرت خریدش را از دست می دهد دیگر به بانک نمی سپارد و آن را به بازار برده و تبدیل به تورم بیشتر می شود، بنابراین از آن جهت شرایط را باید در نظر بگیریم. یعنی اگر نرخ سود سپرده گذار را حدود نرخ تورم بگیریم، نرخ تسهیلات هم زیر نرخ تورم دیگر معنا ندارد و دو الی سه درصد بالاتر از نرخ تورم آن نرخ منطقی تسهیلات بانکی خواهد بود. در کشورهای دیگر همه براساس این قوانین و منطق کار می کنند، اگر این منطق نباشد یعنی یک نفر به صورت مصنوعی یک فنری را نگه می دارد و یک روزی این فنر باز می شود.
سوال: در دولت جدید درباره این موضوع به چه نتایجی رسیدهاند؟
خوشبختانه در این دوره آقای روحانی از فرصت فاصله بعد ازانتخابات تا شروع به کار دولت، کارگروههایی را تشکیل داد و این کارگروهها شرایط واقعی کشور را از ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی رصد کردند، در واحد اقتصادی گزارشهای دقیقی تهیه شد که آیینه تمام نمایی از وضعیت کشور بود و در کنار آن برنامه ریزیهای خوبی شد و معمولا اعضای انتخاب شده به عنوان هیات دولت و وزرا از همین کارگروهها انتخاب شدند و نتیجه این شد که به نظرم شرایط بسیار متفاوتی در مقابل دولت وجود دارد، نگاه بخش صنعت، اقتصاد، کشاورزی ، بازرگانی و دیگر حوزههای اقتصادی با یکدیگر بررسی شده و یک تیم همکاری و هماهنگ تشکیل شده است و این بسیار مثبت است و میتواند زمینه آرامش توام با همفکری و هماهنگی را تقویت کند.
سوال: در برخی کشورهای خلیج فارس و آسیایی نرخ برابری پولشان با دلار تقریبا ثابت است، مثلا درهم امارات، نرخ رشد اقتصادی خوبی هم دارند، چرا آنها میتوانند با داشتن نرخ رشد اقتصادی خوب، نرخ برابری پولشان را ثابت نگه دارند؟ ما با علم به اینکه یکی از عوامل ایجاد تورم رشد بی حساب نقدینگی و افزایش پایه پولی است اگر می توانستیم تورم را کنترل کنیم و حجم نقدینگی را بدون حساب اضافه نمی کردیم و کسریهای بودجههای دولت باعث نمیشد دائما پول بدون پشتوانه وارد بازار شود، آیا می توانستیم اکنون نرخ سود درستی داشته باشیم که توازن بین نرخ سود بانکی، تورم و تسهیلات داشته باشد؟
این موضوع عدم توجه به دو مطلب است، یکی عدم توجه به تجارب دیگران، یعنی میخواهیم از اول چرخ را اختراع کنیم، دوم عدم توجه به دستاوردهای علمی بشریت، یعنی وقتی این دو را کنار بگذاریم با مشکل مواجه می شویم ،البته باید توجه داشت که ما هشت سال جنگ را پشت سر گذاشتیم، پتانسیل اصلی عدم تعادل در اقتصاد ما از آن زمان است، اما اکنون بعد از سالها با استفاده از تجربیات باید به تعادل برسد، که به دلیل توجه نکردن به تجارب دیگران و دستاوردهای علمی نتوانستیم به آن برسیم، ان شاءالله در دولت جدید نگاه بر آن است که اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم و تجربیات دیگر کشورها را مبنا قرار دهیم.
سوال: برخی اوقات مسوولان به جای آنکه بحرانی را حل کنند خودشان به بحران دامن می زنند، راهکار در مواقع بحران چیست؟
بحران همیشه هست، در دنیا وقتی بحران به وجود میآید به این فکر می کنند که به چه نحوی مدیریت کنند که خسارتها کم شود، اما متاسفانه در کشور ما آنقدر بی دلیل مطلبی را بزرگ می کنیم که خسارت های آن نیز بزرگ می شود، آخرین آن همین سه هزار میلیارد تومان بود که می توانست راحتر جمع و جور شود اما متاسفانه به دلیل رقابت های سیاسی و مسایلی که پیش آمد خیلی بی دلیل بزرگ کردیم و عده ای حثیت شان مورد بی اعتباری قرار گرفت. با بعضی از افراد در این قضایا برخورد شد که از هر جهت افراد موجه و با صلاحیت بودند، اما متاسافنه لطماتی وارد شد که احیاء کردن آن کار سختی است، لذا مراقب باشیم که در بحران ها تخریب نکنیم و مراقب باشیم وقتی حادثه ناگوار پیش میآید به مجموعهای بپیوندیم که میخواهد مدیریت کند و خسارتها را کم کند، هدف آن نیست که فرد گناهکار را موجه نشان دهیم، کسی که مقصر است باید برخورد شود اما بی دلیل بحرانی را بزرگ نکنیم.
سوال: فردی که می خواهد مسوولیت بانک مرکزی را بپذیرد، اگر بخواهد شرطی را برای پذیرش این مسوولیت برای رییس جمهوری بگذارد چه خواهد بود؟
به نظرم باید به این توجه کنیم که سیاست مالی و پولی با هم مرتبط هستند و وقتی بحث استقلال بانک مرکزی می شود به معنای آن است که سیاست پولی مجزا از سیاست مالی نیست و در هماهنگی با آن باید بتواند مستقل اجرا شود، اگر رییس کل بانک مرکزی چنین انتظاری را مطرح کند و اجابت شود زمینه رشد و تعالی برای کشور به وجود آید، لذا مهمترین مطالبه داشتن استقلال است.