سخنگوی کاخ سفید از احتمال دیدار روحانی و اوباما خبر داد و روحانی هم در مصاحبهاش این مسئله را نفی نکرد. اگرچه همواره این احتمال در سفرهای روسای جمهور پیشین به نیویورک وجود داشته است ولی هیچگاه تا این اندازه دو طرف تمایل و اختیار برای ملاقات نداشتهاند. زمانی سید محمد خاتمی از دیدار با کلینتون فرار کرد و زمانی هم احمدینژاد هرچه تلاش کرد که ملاقات صورت پذیرد آمریکاییها روی خوش نشان ندادند. حالا روحانی میگوید در این سفر اختیار تام دارد. از سوی دیگر به تازگی و با رای قاطع رئیس جمهور ایران شده است. به نظر میرسد از این طرف مشکلی برای این دیدار نباشد. از طرف آمریکاییها هم بارها برای این دیدار ابراز تمایل شده است. خیلیهای دیگر مانند دبیرکل سازمان ملل و رئیس جمهور فرانسه از این دیدار احتمالی استقبال کردهاند. اگرچه رسما برنامهای برای دیدار دو طرف اعلام نشده است اما آنطور که علی خرم نماینده پیشین ایران در سازمان ملل میگوید احتمال ملاقات نکردن ضعیفتر است. خرم معتقد است اگر تا کنون ملاقاتی صورت نگرفته به صورت مصنوعی بوده است وگرنه خیلی وقت ها روسای جمهور در مراسم ها از کنار هم رد میشوند و جواب سلام همدیگر را میدهند.
مشروح گفت و گوی خبرآنلاین با نماینده سابق ایران در سازمان ملل را که درباره سفر رئیس جمهور به سازمان ملل و ملاقات احتمالی روسای جمهور ایران و آمریکاست در ادامه بخوانید:
سفر آقای روحانی به نیویورک در حالی صورت میگیرد که گمانه زنیهای بسیاری از دیدار روسای جمهور ایران و آمریکا وجود دارد. فکر میکنید این سفر چه تفاوتی با سفر روسای جمهور پیشین داشته باشد؟
قطعا تفاوتهای قابل ذکری وجود دارد. نسبت به دوره آقای احمدینژاد که تفاوت خیلی مشهود و روشن است. به این خاطر که آقای روحانی درحالی به عنوان رئیس جمهور میرود که هم مردم ایران و هم مردم جهان قبول دارند که رای اکثریت مردم ایشان را حمایت میکند. بعد هم پیام مردم ایران به صورت مشخص این است که آقای دکتر روحانی در صحنه سیاست خارجی از تعامل سازنده، از پرهیز از تشنج و ایجاد آرامش و برقراری صلح حمایت میکنند. این پیامی بود که مردم در انتخابات به رئیس جمهور دادند و به این خاطر انتخابشان کردند. در صحنه داخلی هم پیام مردم ایران روشن است و در جای خود قابل بحث است. به این ترتیب آقای دکتر روحانی هم به عنوان کسی که رای اکثریت پشت سر اوست و هم آنطور که خود ایشان در مصاحبهها گفتهاند مجری پیام مردم هستند، عازم نیویورک میشوند و این پیام مردم در راستای بهبود روابط خارجی و همچنین همکاری در صحنه بین المللی است که یقینا مورد استقبال جهانیان هم هست. در نیویورک از رئیس جمهوری استقبال میکنند که آن رئیس جمهور این دفعه منطبق بر نظرات خودشان هم هست. تفاوت ایشان با دوره آقای خاتمی این است که آقای خاتمی سفر که میکردند اگرچه مانند آقای دکتر روحانی از رای مردم برخوردار بودند اما با دست بسته به آنجا میرفتند. آنجا آقای دکتر روحانی چه در زمینه هستهای و چه در زمینه رابطه با آمریکا و چه در زمینه روابط با جهان با دست باز میروند و قادر هستند که نظرات مردم را در آنجا به منصه ظهور برسانند و آن را پیاده بکنند و خواستههای مردم را بیان بکنند. خواستههایی که مستقیما به معیشت مردم مربوط میشود، موضوع تحریمها ، آن تنشها و برخوردهای بین المللی و منطقهای و مسایل دیگر. آقای رئیس جمهور میروند که به اینها سامان بدهند. به این خاطر این تفاوت را با دوره آقای خاتمی هم دارد. ایشان با دست باز و با اختیار تام و کامل به نیویورک میروند.
شما اشاره کردید که آقای خاتمی دستشان بسته بود. الآن هم آقای روحانی در مصاحبهشان اعلام کردهاند که درباره برنامه هستهای اختیار تام دارند. فکر میکنید این اختیارات تا چه حدی باشد و آیا این به معنی تغییر در استراتژی ماست؟
آن چیزی که آقای دکتر روحانی گفتند یادآور هشت سال پیش است. تا هشت سال پیش آقای دکتر روحانی در سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی ، پرونده هستهای دستشان بود و با رهبری هماهنگی میکردند اما ابتکارات را خودشان انجام میدادند. در هشت سال گذشته پرونده از ریاست جمهوری و شورای عالی امنیت ملی به رهبری رفت. اگر هم در شورای عالی امنیت ملی دنبال میشد، نه طبق نظر رئیس جمهور که بر طبق نظر رهبری دنبال میشد. الآن این پرونده برگشته و به شکل هشت سال پیش شده است. یعنی آقای دکتر روحانی نه در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی بلکه در سمت ریاست جمهوری دوباره این پرونده را به دست گرفتهاند. حالا که دست ایشان است ابتکارات با خود ایشان است اما این به این معنا نیست که هماهنگ نمیکنند. ایشان هم هماهنگ میکنند و گزارش میدهند و نظر مشورتی هم میدهند و نظر مشورتی هم میگیرند و پرونده را به این ترتیب جلو میبرند. در پرونده هستهای آن چیزی که نظر ایران است، روشن است. آن قسمت ناروشن مربوط به نوع مراوده با غرب هست. در نتیجه اختیارات تام آقای دکتر روحانی به معنای این است که در تصمیم گیری راجع به موضوعی که بین خود و نظام روشن است ابتکاراتی را به خرج بدهند.
در دوره پیشین آقای احمدینژاد هم تصمیم به برقراری ارتباط با آمریکا داشتند و حتی پیشنهاد مناظره با رئیس جمهوری آمریکا را هم دادند. اما از ظرف غربیها استقبالی نشد. در این دوره ما شاهد هستیم که خیلی از مقامات آمریکایی از سفر آقای روحانی به نیویورک استقبال کردند و هم آقای روحانی هم در مصاحبهشان احتمال دیدار با اوباما را نفی نکردند.شما فکر میکنید که دیدار صورت بگیرد؟ خیلیها گمانه زنی میکنند که دیپلماسی کریدوری اتفاق بیافتد.
بله. این احتمال بسیار زیاد است. به هرصورت در ایامی که آقای اوباما سخنرانی میکند ، آقای دکتر روحانی به احتمال زیاد به احترام ایشان مینشیند و سخنرانی ایشان را در مجمع عمومی گوش میدهند و موقعی هم که آقای دکتر روحانی صحبت میکنند آقای اوباما سخنان ایشان را گوش خواهند داد. این خود به معنای این است که ما حاضریم که با هم گفت و شنود داشته باشیم و نسبت به هم کینه و دشمنی نداریم و باید با هم بنشینیم و حرفهایمان را بزنیم و ببینیم که طلبهایمان نسبت به هم چقدر است. لذا بسیار محتمل است. اما در دوره آقای احمدی نژاد، همینکه کسی میگوید من حاضر هستم که با شما مناظره کنم یعنی من در موضع مقابل شما قرار دارم. در جهان یک رئیس جمهور با رئیس جمهور دیگر مناظره نمیکند. کسی این حرف را میزند که آداب دیپلماتیک را نداند وگرنه در محیط دیپلماتیک کسی با کسی مناظره نمیکند. ممکن است در یک کنفرانس یا در یک میزگردی برخی از روشنفکران دو طرف بنشینند و با هم مناظره بکنند ولی روسای جمهور که حاکمیت یک کشور را یدک میکشند با هم مناظره نمیکنند. بنابر این اگر آداب صحبت کردن را کسی اشتباه بگیرد نتیجه اش هم همان خواهد شد که ما دیدیم. به علاوه آقای احمدینژاد در صحنه بین المللی حرفهای بسیار محرک و تحریک آمیز و برانگیزاننده میزدند. درحالی که آقای روحانی صحبت از منافع ملی ایران می کند و حرف از همکاری در صحنه بین المللی میزند و تنشی را هم به وجود نمیآورد. بنابراین تا اینجا برای آقای روحانی زمینه باز است که ایشان بتوانند مسایل خود را پیش ببرد.
شما احتمال مذاکره مستقیم را چقدر میدانید؟
احتمال آن زیاد است. در عالم دیپلماسی خط و نشان برای هم نمیکشند. در سالن با هم روبرو میشوند و در سالنهای اطرافی که ملاقاتها صورت میگیرد با هم روبرو می شوند. در رسپشنها و مهمانیها با هم روبرو میشوند و وقتی هم روبرو شدند خوب سلام و تعارف هم میکنند و با هم حرف می زنند. بنابر این بسیار محتمل هست. یعنی عدم ملاقات یک چیز نامحتملی هست. در چهارچوب روابط دیپلماتیک مثلا آقای اوباما به مسکو رفت و به سنپطرزبورگ رفتند و درآنجا با آقای پوتین ملاقات کرد. قبلا هم قرار گذاشته بودند که با هم ملاقات نکنند. اما به صورت ایستاده بیست دقیقه با هم صحبت کردند و همه حرفهایشان را با هم زدند و آمدند کنار. بنابر این وقتی که کسانی با همدیگر در یک جایی برای یک هدف مشترک شرکت میکنند، خواه ناخواه با هم روبرو میشوند و با هم سلام و تعارف میکنند. این مسئله که روسای جمهور آمریکا و ایران با هم ملاقات نکنند یک وضعیت مصنوعی بود. مثلا آقای خاتمی به صورت مصنوعی و به خاطر ملاحظات داخلی از ملاقات با آقای کلینتون فرار کردند. این اصلا طبیعی نبود و قابل قبول نبود. بالاخره جواب سلام، سلام است. اگر هم کسانی مثلا با ما هم عقیده و هم نظر نباشند دلیل بر این نیست که بر هم شمشیر بکشیم. مینشینیم صحبت میکنیم و میگوییم آقای آمریکا شما 28 مرداد کودتا کردید و آنها هم میگویند شما سفارت ما را گرفتید و مینشینند و مسایلشان را مطرح میکنند. یک سری کدورتها را روی دایره میآورند و مسایل را بحث میکنند وکنار میگذارند و از آن میگذرند.
فکر میکنید چه مسایلی مطرح بشود؟ فکر میکنید در روابط دو کشور چه تاثیری بگذارد؟
بخشی از مسایل مربوط به ایران و آمریکا مربوط به گذشته است که برای شما مثال زدم. یک بخشی هم مربوط به مشکلات حاضر است که در مشکلات حاضر بخشی از آن مربوط به سو تفاهم است و بخشی هم واقعی است. مثلا آمریکا به خاطر اینکه ایران سفارت آن کشور را گرفته است و این رابطه احساسی مرتبا غلیان پیدا کرده است، آمریکا از نیات ایران نگران است. تنها مشکل در زمینه هستهای هم همین است.در صورتی که گفت و گو شکل بگیرد، آنچه که مد نظر آمریکاست مطرح میشود و ایران هم توضیح خواهد داد. ایران توضیح خواهد داد که ما نمیخواهیم بمب بسازیم و نمیخواهیم کسی را بزنیم. در نهایت حاصل این خواهد شد که با یک دید روشنتری جلسه را ترک میکنند و فردا میزان خصومت و دشمنی پایین خواهد آمد. البته این خصومت به طور کامل از بین نخواهد رفت ولی پایین خواهد آمد. دفعه بعد از جای دیگری شروع خواهند کرد. آن بخشی که مربوط به خصومتهای حاضر است قابل بحث و بررسی و درمان است.
شما درباره مسایل قدیمیتر مانند مسئله اشغال سفارت گفتید اما سوال من مربوط به مسایل امروزیتر مانند تحریمهاست. خود آقای روحانی هم بارها گفتهاند که تبعات حقوقی تحریمهای سازمان ملل تا مدتها با ایران خواهد بود. آیا دیدار احتمالی روحانی و اوباما میتواند در کاهش این تحریمها موثر باشد؟
تحریمها دو دسته هستند. یکی تحریمهای شورای امنیت است و دیگری تحریمهای یک جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا. هرکدام از اینها یک راه حلی دارند و دستور کار خود را دارند. آن تحریمهایی که بین ایران و آمریکا است ، خودشان به دو دسته تقسیم میشوند. بخشی از این تحریمها در محدوده اختیارات رئیس جمهور آمریکاست و بخشی هم مربوط به سناست. آنچه که مربوط به رئیس جمهور است درصورتی که رفع نگرانی بشود میتواند بررسی بشود و کاهش پیدا کند. آنچیزی که مربوط به کنگره است، رئیس جمهور آمریکا میگوید که از دست من خارج است ، شما سعی کنید با لابیهایی که دارید و دوستانی که دارید ، به اعضای کنگره نزدیک بشوید و آنها را قانع بکنید که تحریمها را بردارند. از طرف دیگر سیاستهای ایران در منطقه نسبت به آمریکا میتواند در کنگره آمریکا تاثیرگذار باشد و آنها را نسبت به کاهش تحریمها قانع بکند. بنابر این هرکدام از اینها راه خود را دارد.
معمولا در مجامع بین المللی دولابی علیه رابطه ایران و آمریکا فعالیت میکنند. یکی لابی صهیونیستها و دیگری لابی اعراب. این لابی ها چه فعالیتی پیرامون سفر آقای روحانی انجام خواهند داد؟
همان کاری که در هشت سال گذشته کردهاند. آنها مرتبا سعی میکنند خطر ایران را بزرگ و بزرگتر کنند. مرتبا خواهند گفت که ایران امروز بمب میسازد، یا فردا میسازد، ایران میخواهد امروز به این مکان حمله کند یا فردا میخواهد حمله کند. کسانی هم در ایران ممکن است ناخواسته در راستای همین سخنان ،حرفهایی را بزنند که تایید بکند و یا اینکه نگرانیها را افزایش بدهد. لذا این لابیها مرتبا کار خود را خواهند کرد. اما جای تاسف اینجاست که ایران هیچ گاه در صدد نبوده است که برای خود یک لابی درست بکند که این لابی اقلا با اینها زورآزمایی بکند و برعکس اگر کسی یا کسانی هم به میدان آمده اند ، آنها را آنچنان از میدان به در کردهاند که در ایران تصور شده که اینها جاسوس آمریکا هستند. درحالی که بسیاری از ایرانیان وطن دوست در آمریکا هستند که می خواهند لابی ایران باشند اما رابطه آنها یک طرفه است و فقط با دولت آمریکا میتوانند تماس بگیرند. با دولت خود تا الآن نتوانستهاند تماس بگیرند. اما من فکر میکنم با آگاهیای که آقای دکتر روحانی و آقای دکتر ظریف دارند این لابی ایرانی بتواند یواش یواش شکل بگیرد و به جای اینکه ما برویم و در کنگره آمریکا بجنگیم این لابی ایرانی برود و بجنگد و بسیاری از سو تفاهمها را برطرف کند.
ما الان ریاست جنبش عدم تعهد را بر عهده داریم. از سوی دیگر کشورهایی مانند عمان هم تمایل دارند که نقش میانجی را میان ایران و آمریکا بازی کنند. این اهرمها تا چه حد میتواند به برقرار رابطه کمک کند؟
نه. نمیتوانند. نه آمریکا مایل است که کشوری واسطه باشد و نه ایران. در گذشته هم نشان داده شده که هیچ کدام از واسطهها نتوانستهاند کاری بکنند. ایران و آمریکا دو کشوری هستند که باید بدون واسطه به صورت مستقیم بنشینند و مشکلات خود را حل کنند و هیچکسی هم تاثیر مثبت در این زمینه ندارد. تاثیر منفی دارد ولی مثبت ندارد. تاثیر منفی هم همین لابیهایی است که شما گفتید و همچنین همیشه کسانی هستند که نقش منفی را بازی می کنند. نقش تخریبی و منفی هم مایه نمیخواهد ، هرکسی میتواند این نقش را بازی کند. هر کسی میتواند هر حرفی را علیه ایران بزند و ایران هم که آنجا نیست که از خود دفاع بکند.
رهبر معظم انقلاب چند روز پیش مسئله نرمش قهرمانانه را مطرح کردند و این در فضای بین المللی خیلی مورد استقبال قرار گرفت. این چه تاثیری در سفر آقای روحانی خواهد داشت؟
هر کلام مثبتی میتواند جای خود را داشته باشد. آقای دکتر روحانی هم الآن پتانسیلهای زیادی را با خود حمل میکند که قادر است در سطح جهان با آن کار کند. لذا الآن آقای دکتر روحانی از باب اینکه بخواهد در جای خود محکم بایستد چیزی کم ندارد. «نرمش قهرمانانه» هم هنوز باز نشده که به چه معناست. ولی از نظر جهانی اگر به این معنی باشد که دست آقای روحانی باز است و ایشان اختیار تام دارد آنها استقبال خواهند کرد.
مسئله دیگری که آقای روحانی باید درباره آن در نیویورک صحبت کنند، مسئله سوریه است. نقش آفرینی ایران در سوریه به چه شکل خواهد بود؟
سوریه ابتدا یک بحران منطقهای بود ولی الآن یک بحران جهانی است. ایران هم به عنوان یک بازیگر منطقه، هم زمانی که این بحران منطقهای بود صاحب علاقه وحساسیت بود و هم الان که تبدیل به بحران جهانی شده است. هرگونه فرمولی برای سوریه در سطح جهان چیده بشود ، ایران تحت تاثیر قرار میگیرد، لذا از این بابت یکی از مواردی که در دستور کار آقای دکتر روحانی است موضوع سوریه است.
چه تاثیری می توانند داشته باشند؟
به عنوان رئیس جمهوری که منافع ملی و امنیت ملیاش تجویز میکند که موضوع سوریه به نحوی جمع و جور بشود و از کشتار جلوگیری بشود که از صلح در سوریه ایران هم بتواند به اهداف منطقه ای خود برسد.
پیش از این در مذاکرات صلحی که در ژنو درباره سوریه انجام شد، آمریکا نخواست که ایران شرکت کند و مذاکرات هم به نتیجه نرسید. اساسا می توان گفت و گوی صلحی درباره سوریه بدون ایران صورت بگیرد؟
در عالم دیپلماتیک هرچیزی ممکن است امکان پذیر باشد اما اینکه آیا آن صلح ، یک صلح پایداری است یا خیر، خودشان در غرب به این نتیجه رسیدهاند که صلح پایداری نخواهد بود. به ویژه سازمان ملل به این نتیجه رسیده که به کمک ایران میتواند در شرایط درون سوریه موثر باشد. خود آنها هم به این نتیجه رسیدهاند که گروههایی که غرب حمایتشان کرده است دارند تبدیل به افراطکارهایی می شوند که فردا دامن غرب را خواهند گرفت. لذا مایل هستند که فرمولی چیده بشود که فردا مشکل طالبان و القاعده در سوریه هم به وجود نیاید. به این دلیل آنها هم علاقهمند هستند که با ایران همکاری کنند.
این عقب نشینی آمریکا در سوریه به چه دلیل بود و ایران چه نقشی داشت؟
دلیل آن مشخص است. منافع و امنیت ملی آمریکا طبق قانون اساسی زمانی خدشه دار میشد که یا سوریه به آن کشور حمله کرده باشد و یا به طور مشخص منافع و امنیت ملی آمریکا را نقض کرده باشد. هیچکدام از اینها اتفاق نیافتاده بود. در نتیجه رئیس جمهور آمریکا هم تردید داشت که اگر این حمله را بکند فردا جوابگوی تاریخ خود هم نخواهد بود. مردم آمریکا هم مخالفت جدی کردند و به میدان آمدند وآقای اوباما در یک وضعیتی گیر کرد و حاصل این شد که راه حل آبرومندی برای این قضیه پیدا بشود. اینطور که ایران اعلام کرده، با کمک روسیه فرمولی را چیدند. قرار شد که سوریه سلاح های شیمیایی خود را محو میکند وآمریکا هم دست از جنگ بکشد. این فرمول جا افتاد. قبلا هم گفتم که کسانی که قبلا آمریکا از آن ها حمایت میکرد الآن تبدیل به تندروهایی شدند که گردن خود غرب را خواهند گرفت. همان وضعیتی که در یمن، لیبی ،عراق و افغانستان پیش آمده است. آنها هم خودشان ترسیدند و نگران شدند. بنابر این، این یک فرمول آبرومندی بود که آمریکا در جهان گفت که ما سوریه را از سلاح های شیمیایی خلع کردیم و هم جنگ صورت نگرفت، بی گناهان دیگری کشته نشدند. یک راهی هم پیدا خواهد شد که از راه صلح آمیز بحران سوریه پایان بپزیرد.
پیش از جنگ عراق هم آمریکایی ها کاری کردند که دولت عراق سلاحهای خود را تحویل بدهد. این احتمال نیست که در سوریه هم این اتفاق بیافتد؟
نه. آمریکا سلاحهای عراق را نگرفت. ادعا کرد که سلاح هستهای دارد و بعد که حمله کرد معلوم شد که سلاح هستهای نداشته است. بنابر این الآن هم ضامن اجرای این جامعه بین المللی، شورای امنیت و سایر نهادهای بین المللی هستند .