پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه السفیر چاپ لبنان نوشت: بنیامین نتانیاهو هنگامی که از نیویورک
بازگشت، از لزوم تشکیل محوری شامل کشورهای عربی خلیج فارس و اسراییل در
مقابل ایران سخن گفت. آیا نتانیاهو از یک خلاء صحبت میکرد یا رویایی را
تصویر کرد؟
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، امکان
ندارد که انعکاس یک صدا را بدون اصل صدا بشنویم، در نتیجه سخنان نتانیاهو
وقتی ایراد شد که خبرهای زیادی در مورد تماس مسوولان عربی با اسراییلی در
حاشیه اجلاس عمومی سازمان ملل منتشر شد. گفته شد که برخی از مسوولان عرب به
شکل مخفیانه به اسراییل رفتند. تمام این اخبار پس از گشایش حاصل شده در
روابط آمریکا و ایران به خصوص پس از تحولات رخ داده در ایران، به گوش رسید و
دلیل اصلی آن حواشی سفر رییسجمهور ایران به نیویورک و تماس تلفنی او با
اوباما بود که پایههای حکومت برخی از کشورهای عربی را لرزاند.
سیاستمداران
حاکم بر کشورهای عربی میگویند که آمریکا تغییر کرده و این تغییر در دو
مورد خود را به خوبی نشان داده است. نخست، آمریکا پس از تهدیدهای فراوان
از حمله به سوریه پشیمان شد و دوم، وارد راهی به جز تهدید در مقابله با
برنامه هستهای ایران شد.
دغدغه کشورهای عربی خلیج فارس در این
زمینه با اسراییلیها همخوانی دارد. هر دو طرف مایل هستند که ضربه نظامی
به سوریه وارد شده و فشارهای روزافزونی به ایران در پرونده هستهای وارد
شود.
ایران اما به نوبه خود اهرمهایی برای فشار بر غرب و آمریکا در
اختیار دارد که مهمترین آنها نقش این کشور در افغانستان، روابط آن با
سوریه و عراق و همچنین حضور حزبالله لبنان است. در این بین تنها برگهای
که غرب و آمریکا در مواجهه با ایران در اختیار دارند، تحریمهای اقتصادی
اعمال شده علیه تهران است که تاکنون و ظرف چهار سال گذشته در چهار قطعنامه
خلاصه شده است.
اوباما به شکل عملی نشان داده که مایل به ورود به
جنگی جدید در منطقه نیست و شبح عراق و همچنین وضعیت بغرنج در افغانستان نیز
کماکان وجود دارد.
تمامی این تحولات باعث نگرانی شدید کشورهای عربی
خلیج فارس شده است. ایران برای آنها دشمنی بسیار خطرناک و نزدیک است که
میتواند همپیمانی گستردهای با آمریکا داشته باشد که از سطح توافق
پیرامون پرونده هستهای فراتر رفته و موضوعاتی مثل سوریه و فلسطین را نیز
در یک لحظه شامل شود.
جستوجو به دنبال یک دوست جدید، دعوتی است که
این روزها در میان کشورهای عربی خلیج فارس شنیده میشود و مراد از «دوست
جدید» نیز طبیعتا اسراییل است. همپیمانیهای آشفته بین نیروهای نوظهور در
سوریه و علیه دولت این کشور به چشم میخورد و نباید فراموش کرد که عربستان
توانایی زیادی در حضور پر رنگتر در سوریه داشته و میتواند از نقشی که
تاکنون در حمایت از جبهه النصره و ارتش آزاد ایفا کرده بسیار فراتر رود.
نقطه
مشترکی که این مخلوط عربی ـ اسراییلی را با یکدیگر جمع میکند، ممکن است
باعث شود تا شاهد آتشفشانی باشیم که دیگر این نقطه مشترک را از یک امر
مخفی به یک موضوع علنی تبدیل کند. در این بین هیچ نگرانی هم از واکنش مردم و
خشم آنها در کشورهای عربی وجود ندارد، چرا که مردم در مشکلات خود غرق
هستند و در رأس آنها مردم مصر قرار دارند که گویی به هیچ وجه قصد ندارند
نقش فرا ملی کشور خود را بار دیگر به آن باز گردانند. اتحادیه عرب نیز وجود
دارد که شاهد حاکمیت کوتولهها است که وادارش میکنند تصمیماتی بگیرد که
با میثاق آن در تضاد است.
آیا ممکن است به زودی شاهد تشکیل محوری
شامل اسراییل و کشورهای عربی خلیج فارس باشیم؟ روزهای آتی آبستنی احتمالات
بسیار بدی از جمله احتمال تشکیل چنین محوری است.