پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خرداد نوشت:
گذر بیش از یک دهه نتوانسته پرونده کرسنت را مختومه کند. با معرفی
بیژن زنگنه برخی تندروهای مجلس باز هم سراغ این جنجال قدیمی رفتند. جنجالی
که البته راه زنگنه برای رسیدن به وزارت نفت را سد نکرد. حالا اما تعدادی
از نمایندگان به رهبری علیرضا زاکانی میخواهند باز هم با همین بهانه قدیمی
حکم اخراج زنگنه از وزارت نفت را بگیرند. زاکانی گفته تعدادی از نمایندگان
سوالاتی را در این خصوص از زنگنه طرح کردهاند که اگر از جوابهای وزیر
نفت قانع نشوند قطعا او را به پای میز استیضاح خواهند کشاند. میزی که البته
علی رغم پروندههای متعدد اقتصادی خیلی پیش روی وزرای دولت قبل قرار
نگرفته بود. رضا عبدالهی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس که جریان رای
اعتماد زنگنه از ناطقین موافق او بود، در گفتگویی کوتاه با خرداد در خصوص
این دست تلاشها میگوید که مبنای موضعگیری اخیر برخی نمایندگان تنها
مسایل سیاسی و گریز از فسادهای دولت قبل است.
ارزیابی شما از موضوع استیضاح آقای زنگنه که چند روزی است در مجلس مطرح شده است، چیست؟
به نظر من شروع حملات جدی به آقای زنکنه در حقیقت آغاز خط تخریب دولت
یازدهم است. در شرایط کنونی وزارت نفت و وزارت امور خارجه دو بال دولت
هستند که میتوانند برگ برنده را برای سیاستهای آقای روحانی به ارمغان
بیاورند. مساله اصلی کشور ما در این شرایط موضوع تحریمها و فشارهای خارجی
است که وزارت امور خارجه و وزارت نفت در صف اول شکستن آن قرار گرفتهاند و
هر دو هم تا اینجای کار موفق بودهاند. تلاشهای آقای ظریف توانسته وجهه
ایران را در دنیا کاملا تغییر دهد و تلاشهای آقای زنگنه و مجموعه همکاران
ایشان در وزارت نفت هم باعث شده در همین مدت کوتاه شاهد افزایش تولید نفت
باشیم.
اما نمایندگان منتقد آقای زنگنه که گویا فعلا توسط آقای زاکانی
هدایت میشوند بحث قرارداد کرسنت و توتال را برای استیضاح ایشان پیش
کشیدهاند. سوال این است که آیا وضعیت امروز تولید نفت در این تلاشها
تاثیری داشته یا نه؟
از یک زاویه داشته و از یک زاویه نداشته. در مجلس یک حلقه سخت وجود دارد
که در فاز تقابل با دولت قرار دارند و تغییر وضعیت چندان در موضعگیری آنها
تاثیری ندارد. یعنی تلاشهای آنها ادامه خواهند داشت.
این حلقه سخت چه کسانی هستند؟
امثال همین آقای زاکانی و کسانی که مشخصا با دولت قبلی نسبت داشتند. چه
آنها که مثل میر کاظمی و سلیمانی و زاهدی در دولت احمدینژاد بودند و چه
کسانی چون رسایی و کوچکزاده و آقاتهرانی که نسبت فکری با جریان احمدینژاد
داشتند.
به ادامه سوال قبلی برگردیم. از چه جهت این وضعیت تاثیر نخواهد داشت؟
از این جهت که بدنه مجلس فعلا نسبت به دولت خوشبین است و میخواهد برای کار کردن به دولت فضا و زمان بدهد.
نهایتا این تلاشهای تقابلی با دولت چه معنایی دارند؟
به نظر من این تلاشها نوعی فرار به جلو برای پرت کردن حواس رسانهها و
افکار عمومی از موضوعاتی چون موضوع پرونده بابک زنجانی است. اگر بحث واقعا
بر مبارزه با فساد و شفاف سازی بود چرا همین نمایندگان مخالف دولت یازدهم
در روزی که دولت احمدینژاد یکی از بزرگترین قراردادهای نقت و گاز ایران را
با شرکتی بست که یک هفته قبل با سرمایه اولیه 100 هزار تومان تشکیل شده
بود، یادشان به شفاف سازی و طلب پاسخ نبود؟ به همین جهت من این دست تلاشها
را در جهت احقاق حقوق ملت و شفافسازی اقتصادی نمیدانم. اتفاقا معتقد
هستم این تلاشها یک وجه سیاسی پر رنگ برای از کار انداختن دولت دارد و یک
وجه پر رنگ دیگر برای فرار از فسادهای گذشته مثل جریان پرونده بابک زنجانی.
الان بحثهای زیادی در خصوص وضعیت وزارت نفت و فروش نفت در دوره آقای
احمدینژاد مطرح است که برخی از آنها هم در دست بررسی قرار دارند. الان
سرنوشت چند ده میلیارد دلار از درآمدهای نفتی کشور در دولت سابق نا مشخص
است و هیچ تلاشی برای روشن شدن آن انجام نمیشود. اگر واقعا دغدغه آقایان
شفافسازی است آنها را هم باید بررسی کنند.
آیا در خصوص وضعیت کنونی وزارت بحث خاصی در مجلس در مخالفت با دولت مطرح است یا خیر؟
قطعا درباره شرایط کنونی نمیتوانند بحثی را مطرح کنند. معلوم است که پارس
جنوبی در دوره چه کسانی توسعه یافت و قطر هم در دوره چه کسانی توانست 11
برابر بیشتر از ما از ذخایر مشترک انرژی برداشت کند. وضعیت ما بین اتحادیه
کشورهای صادر کننده نفت یا گاز هم در همین سه ماه مشخص است. ما در طول همین
سه ما رئیس اوپک گازی شدهایم. من فکر میکنم بیشتر این نوع موضعگیریها
به وضعیت برخی از وابستگان به دولت احمدینژاد در مجلس مربوط میشود. مساله
نفت در دوره آقای احمدینژاد حاشیهها و ابهامات زیادی دارد که مشخص شدن
آنها حتی میتواند به پایان عمر سیاسی این وابستگان منجر شود.
شما گفتید تضعیف آقای ظریف و آقای زنگنه در مجلس را در یک راستا
میدانید. اینها چه ارتباطی با هم دارند و پروژه این حملات چگونه انجام
میشود؟
عرض کردم که مشخصا برای خروج از شرایط موجود در کوتاه مدت عملکرد و تمرکز
وزارتخانههای نفت و امور خارجه بسیار تاثیرگذار است. بقیه وزارتخانهها
در کوتاهمدت خیلی نمیتوانند نقش بازی کنند. مخالفان دولت برای زدن آقای
ظریف بهانههای زیادی دارند اما برای زدن آقای زنگنه بهانههای بسیار کمتر
است. نیروهای تندرو خیلی راحت با استفاده از یک گفتار شبه انقلابی سیاست
خارجی دولت را میزنند و به اسم سازش و یا خیانت هر چیزی را به مجموعه
دیپلماسی خارجی دولت نسبت میدهند، اما چون نمیتوانند از وضعیت امروز
وزارت نفت ایراد خاصی بگیرند سراغ پروندهها و بهانههای تاریخ گذشته
رفتهاند تا بلکه از این طریق بال اقتصادی دولت را از کار بیاندازند. الان
اینها نمیتوانند آقای ظریف را از وسط بازی مهم هستهای از گردونه اجرا
خارج کنند. چون بعدا تقصیر هر شکستی در این جریان به گردن آنها خواهد بود.
آنها صبر میکنند تا ببینند طی چند ماه آینده آقای ظریف چه میکند و برای
زدن او دیرتر به سراغاش میروند. اما آقای زنگنه را خیلی راحت همین الان
میتوانند از گردونه اجرا خارج کنند. یعنی اگر این کار را بکنند و پرونده
کرسنت را بهانه قرار دهند خیلی متحمل فشارهای سیاسی نمیشوند. بنابراین
آقای زنگنه را در سیبل فاز اول تهاجم خود قرار دادهاند.