arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۴۰۱۰۶
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۱۶ - ۱۶ آذر ۱۳۹۲
درباره استاد کاظم معتمدنژاد

فرزند بهار که در خزان رفت!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


حبیب الله معظمی : پنجشنبه 14 آذرماه در روزهای پایانی پاییز و در روزی پرباران برای تهرانِ پس ازآلودگی وگرفتگی،استاد دکتر کاظم معتمدنژاد پدر بهاری علوم ارتباطات که ارتباطات وروزنامه نگاری،آموزش می داد و دنیای بهتر نوید می داد، به خزان زندگی رسید. یادداشت زیربرای ارائه درمراسم نکوداشت استادکه قرار بود23 آذرماه دردانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی همان دانشکده ای که استاد حدود پنجاه سال پیش در بنیان علمی اش بود(و اجل مهلت نه روزه نداد)،آماده می شد.

نویسنده یادداشت شاگردی از خیل شاگردان استاد، دهه شصت با آرمان های انقلابی و اخلاقی وارد دانشگاه می شود تا رسانه بیاموزد و از آن سالها تا زمان اخذ دکترا(که موضوع رساله اش پیشنهاد استاد بود و استاد خود جزو آخرین راهنمایی رساله های دکترا استاد راهنمایی اش را در حدود ده سال پیش پذیرفت) و بعد تا پایان عمر استاد با ایشان حشر و نشر داشت تلاش دارد ناگفته هایی و کمتر گفته شده هایی را درباره این استاد و عالم فرهیخته به قلم آورد.

*معتمدنژاد، وجه تاسیسی
دهه های 30و40 شمسی برای کاظم معتمدنژاد جوان دهه جهت یابی و بنیادمسیر آینده خود است.اصلاًبنانبوده این فرزند اردیبهشتی بیرجند روزنامه نگار بشود ودرسالهای بعدمدرس آن.از ترجمه زبان فرانسه به رشته حقوق دانشگاه تهران می رود و این دهه 30 است.ازطریق استادش سناتورمصباح زاده مالک و بنیانگذارکیهان و دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی به این روزنامه می رود و درنهایت مدیرگروه اخبار ومقالات خارجی آن می شود.آن موقع«کیهان»که نام ازوسعت نظری به گستره «جهان»عاریت گرفته بود،کسانی را هم که زاویه ای  باحکومت داشتند،نفس نمی گرفت و تریبون می داد هرچندکم.ظاهرا دراین سالهاست که بذرعلاقمندی به روزنامه نگاری دروجود استادجا می گیرد و بعد ازفارغ التحصیلی در رشته حقوق قضایی ازدانشگاه تهران، سال 1340 با بورس کیهان راهی فرانسه می شودتا 3سال بعد دو دکترای علوم سیاسی و روزنامه نگاری و مدرک دیپلم شایستگی تدریس روزنامه نگاری ازسوربن اخذ کند.اینهااندوختۀ او می شود تاموقع بازگشت عضو موسس دوره عالی روزنامه نگاری موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی بشودکه چندسال بعدبه دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی ارتقاء و تبدیل یافت.با اینکه استادیار حقوق است اما مسیر فعالیت خود را در حوزه ارتباطات و رسانه قرار می دهد و اگر مباحث حقوقی وارد عرصه دغدغه او می شود ربط به ارتباطات دارد.اکنون برای او مشخص است که باید زبان و حقوق را رها کند و ارتباطات تحصیل کند اما درپاریس به دکترای علوم سیاسی نائل می آید تا بعداً تا زمان مرگ یگانه استاد مسلط برحقوق ارتباطات بشود و بسیاری از مفاهیم و مباحث حقوقی حوزه رسانه و ارتباطات را وارد فضای صنفی و علمی ایران کندو شاید بدلیل جایگاه حقوق دراین حوزه است که دخترش رویا این رشته را درفرانسه دنبال می کند.

معتمدنژاد دردهه 40 توجه خود را معطوف به بنیادگذاشتن آموزش دانشگاهی روزنامه نگاری می کند و دردهه 50 آموزش روزنامه نگاری را که اینک از دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی است،تثبیت و توسعه می بخشد.بعد از انقلاب بدلیل تعطیلی دانشگاه استاد می کوشد که رشته ارتباطات که شامل دو رشته روابط عمومی و روزنامه نگاری است،حتی اگربه صورت گرایش رشته علوم ارتباطات اجتماعی،احیا کند.

دهه هفتاد را می توان طلایی ترین دوران فعالیت آموزشی استاد و آموزش روزنامه نگاری و ارتباطات درایران دانست.دراین دهه رشته ارتباطات بعنوان یک رشته مستقل دانشگاهی درمقطع کارشناسی به رسمیت شناخته شد،متعاقب آن، مقطع کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی به اهتمام استاد و دکتر نعیم بدیعی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی راه اندازی شد و دراواخر این دهه مقطع دکترای این رشته با کوشش استاد و همراهی دکتربدیعی دراین دانشکده تاسیس شد.به عکس این دهه،امادهه هشتادبخصوص ازمیانه به بعد دهۀ ناخوشایندی برای آموزش روزنامه نگاری در ایران است چرا که استاد ازکوشیدن بسیار، فرتوت شده بود.تغییر دولت و نیز عدم درک وبی اعتنایی مسوولان جدید دانشگاه علامه طباطبایی استاد را خسته و به استقبال بیماری مرگ آور کشاند.

بنایی که معتمدنژاد برای آموزش روزنامه نگاری و علوم ارتباطات در این دانشگاه ساخت اگرچه با رکود هشت ساله اخیر مواجه شد اما همچنان کرسی اول آموزش روزنامه نگاری و علوم ارتباطات ایران ماند و دانشگاه هایی مثل دانشگاه تهران و امام صادق(ع) و ... نتوانستند به جایگاه نخست آن نزدیک هم بشوند.

استاد درکنار فعالیت های اداره کنندگی و توسعه دانشگاهی علوم ارتباطات،خود دردهه های چهل تا هشتاد رویکردهای ارتباطی متفاوت ومتنوعی را درآموزش و تولید محتواپیشه کرد.دردهه های 40 و 50 همت اوصرف تولید کتاب و محتواهایی درحوزه عمومی روزنامه نگاری شد،در واقع معرفی ابعاد این رشته.در دهه شصت به دو رویکرد مطالعات انتقادی ارتباطی(که زمینه اش را دردهه چهل درمقاله ای در نقد تبلیغات و خودبیگانگی انسانها نشان داده بود)، ونیز ارتباطات توسعه توجه کرد و این زمینه های مهم را به جامعه ارتباطی معرفی کرد.این دورویکرد لازمه دانشجویان وجامعه ای بودکه انقلابی ضد استعماری را گذرانده بودند.در دهه هفتاد استاد به حقوق ارتباطات توجه نشان دادکه منجر به تولید چندین کتاب در این زمینه دردهه هشتاد شد وبالاخره در این دهه بود که آخرین تحولات در حوزه جهانی ارتباطات را که اینک در جامعه اطلاعاتی و فناوریهای اطلاعات و ارتباطات متجلی شده بود،مطرح کردو به جامعه ایران شناساند.تاسیس انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی یکی از نتایج این توجه است.به خوبی روشن است که استاد توام با توسعه دانشگاهی ووجه تاسیسای دانش ارتباطات، به غنی سازی ادبیات و آموزش و محتوای شاخه های مختلف ارتباطات برحسب اقتضائات زمانه و جامعه توجه داشت و با آنها هماهنگ بود. 

**معتمدنژاد و جمهوری اسلامی

دانش ارتباطات را به دلیل نقش قدرت آفرین رسانه که تداخل و تعارض با قدرت حاکم یا قدرت سیاسی پیدا می کند،می توان دانش سیاسی دانست.رسانه و ارتباطات درحوزه های فکر وعمل به قدرت سیاسی و اقتصادی ربط می یابد.حقوقی که دانش ارتباطات دنبال می کند که در ذیل حقوق ملت می آید محل تخالف و تقابل با حقوق حکومت قرار می گیرد بنابراین خواهی نخواهی ارتباطات با قدرت سیاسی مربوط می شود.

هنگامی که انقلاب اسلامی بوقوع پیوست کاظم معتمدنژاد رییس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی بود که بنیانگذار و مالک آن مصباح زاده سناتور رسانه ای حکومت پهلوی دوم بود که بعدا به لندن رفت ودر انتقاد از نظام جدید ایران کیهان لندن را منتشر کرد.مصباح زاده دردهه 40 هم ازمعتمدنژاد وهم حمید مولانا(سردبیر کیهان در اوایل دهه 40)چهره های شناخته شده و پیشکسوت کنونی دانش ارتباطات،حمایت کرد؛یکی بورس فرانسه گرفت و بعدازچند سالی با آموخته های فزون تربه ایران بازگشت و بنای تاسیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی را گذاشت که بعداًکرسی اصلی این رشته و روزنامه نگاری ایران شد. اما دیگری به آمریکا رفت و هرگز برنگشت مگر گهگاهی و البته در محافل ارتباطی آمریکا شناخته شد.

انقلاب اسلامی با یک شعار سه گانۀ بنیادین مشهور است:استقلال،آزادی ، جمهوری اسلامی که در راهپیمایی های سال 1357 میلیون ها بار سرداده شد.او عمیقاً به استقلال و آزادی دل بسته بود و ارتباطات را و آموزش های خود را و حتی در تنظیم عناوین و سرفصل های درسهای دانشگاهی ارتباطات به این شعارها توجه داشت و به این خاطر به جمهوری اسلامی که به قدرتهای جهانی عدم تعهد داشت،احترام می گذاشت.معتمدنژاد درسالهای انقلاب و جنگ در ایران ماند و به عشق وطن به پرورش دانشجویان و نسل های جدید روزنامه نگاران و استادان ارتباطات همت گماشت. معتمدنژاد می توانست مانند بسیاری در روزگاران سخت انقلاب و جنگ،جلای وطن گزیند و عافیت پیشه سازد اما نه تنها چنین نکرد بلکه ماند و سخت کوشیدتابسازد و بفهماند.او نه زمانی که موشک ها در آسمان تهران بودند و نه زمانی بعدترکه ریزگردها آسمان را خفه کرده بودند،تهران و ایران را ترک نکرد و با همه چیز ساخت تا بسازد و عشق به اعتلای ایران و استقلال و توسعه آن را به خوش نشینی بورلی هیلز، کنار سن و چشم انداز کاپیتول هیل ترجیح داد.او با اینکه دانش آموخته غرب بود به هویت ملی در عرصه ارتباطات باور داشت و به این دلیل بود که به مطالعات انتقادی ارتباطی بعنوان یکی از شاخه های دانش ارتباطات به جد اهمیت می داد.

***عمق استراتژیک

یکی از ابعادناگفته شده و مغفول شخصیت علمی و پنجاه سال تدریس و مدیریت آموزشی استاد،عمق راهبردی رویکرد اوست. معتمدنژاد از همان آغاز ورود به دانشگاه می توانست راه دیگری برگزیند،قضا و وکالت پیشه کند و یا روزنامه نگاری را حرفه تمام عمر خود قرار دهد.امابه تدریس و آموزش رو آورد.سووال اینسنت که با وجود دکترای حقوق، به تحصیل در روزنامه نگاری رو آورد تا استاد این رشته شود.پاسخ در جایگاه «آموزش» نهفته است.از نگاه صاحب نظران توسعه با اتکا به منایع انسانی، آموزش ابزار مهم و اصلی تغییر و تحول است. برای تغییر فردی و اجتماعی بهترین وسیله و قابل اتکاترین وسیله، آموزش است.تحول و توسعه یک جامعه بسته به آموزش است. آموزش سبب آگاهی می شود و افراد آگاه دست به تغییر و رشد و توسعه می زنند.پبجاه سال آموزش روزنامه نگاری و ارتباطات در ایارن که اهتمام استاد معتمد نژاد را پشتوانه خود داشت اگرچه دست اندازی هایی در این مسیرپنجاه سال خارج ار ازاده استاد بروز کرد اما حاصل آن شده است که در منطقه یک از آموزش یافته ترین نیروی اسنانی آگاه به مسائل جهانی ارتباطات در ایران بسر م برد.البته این رکن اساسی تحول اینک بر عهده میراث بران استاد است که دچار ضعف نشود.

****معتمدنژاد راز مانایی و پایایی

دکتر کاظم معتمد نژاد با برخورداری ازمرتبت بالای علمی و دوراندیشی عالی آموزشی که درایجاد و احیای دانش ارتباطات در این مرزو بوم،تاسیس مراکز آموزشی و ایجاد مقاطع گوناگون دانشگاهی دانش ارتباطات و دیگر نهادهای مطالعاتی علوم ارتباطات و نیز پرورش دانشجویان و شاگردان و روزنامه نگاران ماهر و ورزیده تبلوریافت، نزد تمام اهالی رسانه و ارتباطات و کسانی که با او مختصرآشنایی داشتند ونیز نزد تمامی افراد با سلایق فکری و سیاسی گوناگون کشور دارای احترام است.بی شک این احترام برانگیزی استاد علاوه برمقام علمی و فرهیختگی ایشان،به خلاق و منش و رفتارمثبت او مربوط می شود. استادبه تمام معنا یک اخلاق گرای عامل بود و نه موعظه گر اخلاقی صرف.به شاگردانش احترام می گذاشت تا حس هویت آنها که امر مهمی در یادگیری است تضعیف نشود.هیچکس به یاد ندارد که استاد هیجانی و احساساتی شود و صدایش بلند بشود.هیچکس به یاد ندارد که او خشمی از خود بروز داده باشد همواره ارتفاع صوتی یکنواخت و آرامی داشت.شنونده دقیق کلام متکلم بود.هیچگاه زبان به بدگویی کسی نگشود.هیچگاه در غیاب کسی سخن نمی گفت.و بسیاری محاسن دیگر.این راز مانایی و پایایی معتمدنژاد است.

ما روز پنجشنبه که در میان روزهای هفته برای مرگ،روزمقدس ومحترمی است،دارفانی را وداع گفت و درروز برزگ 16 آذرکه به احترام دانشگاهیان روزدانشجو نام گرفته است،به خاک سپرده می شود.خدای لایزال این خداوندگار ارتباطات را بیامرزد. جامعۀ ما مرد بزرگی  را از دست داد.

نظرات بینندگان