دبیرکل حزب الله لبنان گفت جنبش مقاومت لبنان اکنون نسبت به زمان جنگ ژوئیه ۲۰۰۴ در همه زمینه ها قدرتمندتر شده است.
به گزارش «انتخاب»، سیدحسن نصرالله در سخنرانی خود به مناسبت آغاز به کار همایش فرهنگی و ادبی جبل عامل افزود: برخی افراد ممکن است هنگام سخن گفتن از شکست معادله سه جانبه (ارتش، ملت، مقاومت) استنتاج هایی را مطرح کنند. ولی شواهد آنها چیست؟ وقایع ر ا مطرح کنید. معادله سه جانبه در کجا شکست خورده و در کجا موفق بوده است؟ اجازه بدهید از گروه مقابل بپرسم شما که از شکست معادله سه جانبه سخن می گویید خودتان درکجا پیروز شده اید؟ معادله سه جانبه توانست سرزمین های لبنان را آزاد کند یعنی کاری که همه جهان از انجام دادنش ناتوان بودند. دیپلماسی و دولت نتوانست چنین موفقیتی به دست آورد. مقاومت توانست اسرا را به کشور بازگرداند. مقاومت در کنار ارتش و مردم توانسته است تاکنون از لبنان و از جنوب کشور و از مرزها و از نیروهای خط مقدم محافظت کند. معادله سه جانبه، لبنان را به عنوان عنصری قدرتمند در معادلات منطقه ای مطرح کرد. هیچ کس وقتی به منطقه فکر می کند نمی تواند لبنان را نادیده بگیرد زیرا در لبنان قبل از آن که نفت و گاز باشد، طلا وجود دارد. این موفقیتی بزرگ برای معادله سه جانبه و ضلع محکم و شکست ناپذیر آن (مقاومت) است. این دستاورد ماست حالا شما چه دستاوردی دارید؟
دبیرکل حزب الله افزود: این مقاومت همچنان محکم و سربلند باقی خواهد ماند و از میهن و ملت و دستاوردهای سابق خود از جمله قواعد درگیری که از تفاهم نامه آوریل 1996 تا موفقیت های جنگ ژوئیه 2006 پاسداری خواهد کرد. به لطف قدرت بازدارندگی مقاومت، روستاهای ما امن خواهد ماند و کشتزارهای ما آباد خواهد شد و پرچم های ما برافراشته خواهد بود. من در این باره هیچ نگرانی ندارم. این که گفته می شود جنگ در سوریه و حضور بخشی از نیروهای مقاومت در جنگ سوریه، درها را به روی اسرائیلی ها برای تسویه حساب با لبنان یا حمله به این کشور باز خواهد کرد، همگی محاسباتی نادرست است. اسرائیل وقتی بخواهد تصمیم به جنگ بگیرد مجموعه محاسباتی را مدنظر قرار می دهد و هیچ یک از این محاسبات، اسرائیل را توصیه به جنگ نمی کند. یکی از مهم ترین محاسبات این است که اسرائیل به خوبی می داند مقاومت در لبنان قدرتمندتر شده است. در ظاهر عده ای شهید شده اند و نیروها تحلیل رفته اند ولی در کل تاریخ مقاومت اوضاع همین گونه بوده و مقاومت با گذشت زمان و با قربانی دادن قدرتمندتر شده است. این عامل ضعف نیست بلکه در برخی جنبه ها عامل قدرت است. امروز می خواهم از شهرک عیناتا از نوار مرزی آزاد شده از کنار مرز با فلسطین اشغالی عزیز به شما اطمینان دهم که مقاومت امروز نه فقط قدرتمند است بلکه نسبت به ژوئیه 2006 در همه زمینه ها مانند نیروی انسانی و امکانات مادی و نظامی و قدرت مبارزه و آمادگی برای پیروز شدن، قدرتمندتر و تواناتر شده است. ما خواستار جنگ نیستیم و به دنبال جنگ نیستیم و راهبرد ما به عنوان جنبش مقاومت، جنگ بی پایان نیست. ولی اگر کسی از این صهیونیست ها به فکر حمله به لبنان بیفتد نباید از این مسئله کمترین نگرانی داشت. دشمن ما بهتر از لبنانی ها از میزان توسعه قدرت مقاومت در زمینه های مختلف آگاه است و این مسئله را در محاسباتش مدنظر قرار می دهد.
دبیرکل حزب الله لبنان در واکنش به سخنان اخیر میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان درباره معادله «ارتش، ملت، مقاومت» که سلیمان آن را معادله خشک چوبین نامیده و معادله مورد نظر خود را معادله طلایی نامیده بود گفت: طلا، طلا باقی خواهد ماند. اگر کسی طلا را در مقابلش ببیند ولی در ذهنش فکر کند که این قلع است آیا طلا به قلع تبدیل می شود؟ اگر فکر کند این آهن است آیا طلا به آهن تبدیل می شود؟ اگر فکر کند این چوب است آیا طلا به چوب تبدیل می شود؟ نه! توصیف دیگران از اشیاء، حقیقت اشیاء را تغییر نمی دهد. ارزش طلا هر روز بیشتر می شود. اکنون هر کشوری در دنیا طلا می خرد. اگر کسی بخواهد پشتوانه برای پول داشته باشد، پشتوانه واقعی، طلا است. در لبنان طلایی وجود دارد که شبیه آن در هیچ جای دنیا نیست! چطور برخی از مردم به خود اجازه می دهند که این طلا را کم ارزش بدانند. اما درباره چوب؛ لبنانی ها از آن برای افسران و سربازان اشغالگر تابوت ساختند که ایستاده وارد لبنان شدند و افقی از آن بیرون برده شدند. این چوب برای ساخت تابوت برای هر متجاوز و هر اشغالگری در این سرزمین مقدس، موجود است. ما هیچ مشکلی با چوب نداریم، هرچیزی ارزش و نقش خود را دارد!
دبیرکل حزب الله لبنان درباره شرکت کردن یا نکردن حزب الله در گفتگوی ملی لبنان که قرار است روز دوشنبه برگزار شود گفت: من در اینجا نمی خواهم موضعی قطعی و نهایی در این باره اتخاذ کنم ولی قطعا ذهنیت و فضایی که حاکم است بر تصمیمی که حزب الله در زمینه مشارکت کردن یا نکردن در گفتگوی ملی اتخاذ خواهد کرد تاثیر خواهد گذاشت. متحدان و دوستان ما کاملا آزاد هستند موضعی را که مناسب می دانند اتخاذ کنند. موضع ما برای دیگران دردسرساز و الزام آور نیست و طبیعی است که گاهی در برخی مسائل بر اساس شرایط حاکم یا اهداف، تفاوت دیدگاه هایی بروز کند.
مقاومت در لبنان به حزب یا جنبش خاصی محدود نیست
دبیرکل حزب الله لبنان گفت مقاومت در لبنان از زمان شکل گیری رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی وجود داشته است و به حزب یا جنبش یا سازمان خاصی محدود نمی شود.
سیدحسن نصرالله دبیرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنانی به مناسبت آغاز به کار همایش فرهنگی و ادبی جبل عامل در شهرک عیناتا در جنوب لبنان، در ابتدا با استقبال از آغاز به کار این همایش به بیان اهمیت شعر و ادبیات و سخنوری در منطقه جبل عامل پرداخت و گفت این منطقه خاستگاه بسیاری از علما و فقها بوده است و اکثر قریب به اتفاق این علما و فقها در زمینه شعر نیز تبحر داشته اند و پاسدار زبان عربی بوده اند.
زبان همچنین ابزاری برای مقابله با استعمار بوده است.
دبیرکل حزب الله لبنان در بخش دوم سخنرانی خود که به بررسی مسائل لبنان و سوریه اختصاص داشت گفت: طرح صهیونیسم همواره تهدید و چالشی بزرگ (برای منطقه) بوده است. این تهدید از اوایل قرن گذشته وجود داشته است و در سال 1948 تشکیلاتی غاصب که برآمده از طرح صهیونیسم بود تاسیس شد و این چالش تا به امروز باقی است.
برخی تلاش می کنند این تهدید را نادیده بگیرند یا موجودیتی برای آن قائل نشوند. این کار اشتباهی بزرگ است.
تنها گزینه ای که در برابر ملت های منطقه از جمله ملت لبنان وجود داشت و هنوز هم وجود دارد، مقاومت است.
این مقاومت شامل همه ابعاد فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و امنیتی و نظامی می شود.
فرهنگ در دل مقاومت وجود دارد. حقیقت مقاومت و اصل مقاومت و عمق مقاومت را فرهنگ تشکیل می دهد.
اقدام جهادی مستقیم و اقدام نظامی مستقیم یا پایداری صاحبان زمین در سرزمینشان و باقی ماندن و صبر کردن در برابر ناملایمات و فداکاری کردن، همگی بیانی از این فرهنگ و تجسم این فرهنگ است... هر شکلی از مقاومت، تجلی فرهنگ مقاومت است. برخی در لبنان -همچنین در بعضی کشورهای عربی- بر سر مقاومت بحث می کنند. جدل بر سر مقاومت ارتباطی با ورود (حزب الله) به سوریه یا جنگ سال 2006 یا حوادث 1988 یا حوادث 1978 یا حوادث اوایل دهه 1970 که گروه های مقاومت فلسطینی به لبنان مهاجرت کردند ندارد. از زمان پیدایش رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین، بر سر مقاومت بحث و جدل بوده است. درباره شناخت و تشخیص دشمن و گزینه های مقابله با دشمن، اختلاف نظر وجود داشته است. این بحث و جدل، مسئله جدیدی نیست و ارتباطی به حزب یا جنبش یا رهبر یا شخص یا سازمان یا طایفه یا گروه یا منطقه خاصی ندارد. این بحث و جدل قبل از زمان امام موسی صدر و بعد از او، و همچنین قبل از مقاومت امل و حزب الله و بعد از آن وجود داشته است. حتی زمانی که گروه های میهن پرست و سکولار پرچمدار مقاومت بودند نیز این بحث و جدل وجود داشت.
این که گفته می شود گفتگوی ملی در لبنان به علت عملکرد مقاومت مختل شده است سخن درستی نیست.
این بحث و جدل از سال 1948 وجود داشته است. در گفتگوها برخی به ما می گویند که مقاومت لبنان، اتفاق نظر ملی برسر خود را از دست داده است و من همیشه می گویم هیچ گاه اتفاق نظر ملی بر سر مقاومت در لبنان وجود نداشته است. حتی در روزهای 25 و 26 ماه مه 2000 که مقاومت به پیروزی رسید و پیروزی را از بنت جبیل تقدیم همه لبنانی ها کرد درباره آن اتفاق نظر ملی وجود نداشت. اکنون عده ای می گویند ما با مقاومت مشکل داریم زیرا عنوان «اسلامی» را یدک می کشد و افراد مقاومت، شیعه هستند. اگر افراد مقاومت از همه طوایف بودند آیا شما از آن حمایت می کردید؟
اگر مقاومت مربوط به احزاب ملی و لائیک بود آیا شما از آن حمایت می کردید؟ این مغالطه است ولی نسل های جوان که در آن دوره حضور نداشته اند ممکن است فریب این سخنان را بخورند. گفته می شود رفتن شما به سوریه یا موضع گیری سیاسی شما در فلان سال یا در فلان قضیه، موجب شد اتفاق نظر ملی بر سر مقاومت از بین برود.
دبیرکل حزب الله لبنان افزود: من امروز تاکید می کنم کسانی که بر سر گزینه مقاومت بحث جدل کرده اند و می کنند، برخی آگاه و برخی ناآگاه هستند؛ و بخشی از کسانی که آگاه هستند نیز چشم خود را می بندند. واقعا مقاومت مختص یک سازمان یا حزب یا جنبش یا جریان یا گروه یا طایفه خاص نیست. مقاومت یک فرهنگ و یک خط فکری سیاسی است که می تواند تشکل های مختلفی را در خود جای دهد که ممکن است حتی از نظر اعتقادی و ایدئولوژیکی در تناقض با یکدیگر باشند. مقاومت می تواند طوایف و ملت های مختلفی را در خود جای دهد زیرا اساس مقاومت در انسان مسئله ای فطری است و هدف مقاومت نیز تامین منافع مشترک در سطح ملی و قومی است. برخی از مردم نمی دانند که از سال 1948 مقاومت در لبنان وجود داشته است زیرا معنای مقاومت را نمی دانند. آنها زمان آغاز مقاومت را اوایل دهه 1970 یا سال 1978 یا 1988 یا بعد از آن می دانند ولی اینطور نیست. مقاومت لبنان از سال 1948 یعنی از لحظه نخست آغاز اشغالگری وجود داشته و مشروعیت خود را از آن زمان گرفته و با امکانات موجود، از حق مقاومت استفاده کرده است. این افراد این واقعیت را نادیده می گیرند که از سال 1948 جنوب لبنان هدف تجاوز قرار داشته است. آنها از کشتارهایی که بسیاری از روستاهای مرزی روی داد چیزی نمی دانند. آنها نمی دانند طوایف مختلف ساکن مناطق مرزی -نه فقط شیعیان- چه کشیدند. آنها نمی دانند چه بر سر پاسگاه های نیروهای امنیتی در مناطق مرزی آمد و چگونه نهادهای رسمی و نیروهای امنیتی تحقیر شدند. آنها از نقض حاکمیت هوایی و زمینی و دریایی لبنان چیزی نمی دانند. در یکی از جلسات گفتگو با نمایندگان مجلس لبنان، برخی از حاضران گفتند قبل از آن که فلسطینی ها وارد لبنان شوند مشکلی با اسرائیل وجود نداشت. آنها می گویند اقدامات اسرائیل در لبنان در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970 واکنشی به مقاومت فلسطینی و اقدامات نظامی فلسطینی ها بود. چگونه فردی می تواند بگوید که من رهبری سیاسی در لبنان هستم و می خواهم در ساختن کشور در زمان کنونی و آینده مشارکت داشته باشم ولی از تاریخ چند سال پیش مناطق جنوبی لبنان اطلاع نداشته باشد.
دبیرکل حزب الله افزود: این مقاومت از آن زمان (سال 1948) طبعا با امکانات موجود آغاز شد. یکی از روش های مقاومت ساکنان این سرزمین این بود که در زمین خود باقی بمانند و باقی ماندند؛ از کشتزارهایشان محافظت کنند و کردند؛ زیر آوار منازلشان کشته شوند و سرزمینشان را ترک نکنند و کشته شدند. این شکلی از مقاومت بود که در آن زمان وجود داشت. فتوای امام موسی صدر شکلی از مقاومت بود که خرید دارو برای بیماران از دشمن را حرام دانست. این مقاومت ترجیح می داد از بیماری بمیرد ولی از اسرائیل سلامتی و دارو و شفا نگیرد. این نوع مقاومت، قبل از شکل گیری هر جنبش و هر حزبی وجود داشت. این مقاومت مردمی بود که در همه خانه ها و مناطق مرزی در جنوبی لبنان وجود داشت. این مقاومت، شامل همه مساجدی است که پابرجا ماندند و شامل همه کلیساهایی است که آباد ماندند و شامل همه درختان زیتون و بوته های توتون و همه موجودات زنده در جنوب لبنان است که همچنان حرکت می کنند و همه قبرهایی که آثار آنها همچنان باقی است. این مقاومت شامل هر قصیده و سرود و اشک و لبخند و زخم و قطره خون و سخن و گلوله و مشت و صبر و ثبات و عزم است. در منطقه جبل عامل، مقاومت شامل همه چیز از جمله هوا و آب و زمین و آسمان و تپه ها و دره ها و مردمی می شود که سرزمینشان را ترک نکردند. در لبنان همه کسانی که به مقاومت ایمان داشتند و به آن کمک کردند و پای آن صبر کردند و بخاطر آن خون دادند مانند ساکنان بقاع و دیگر مناطق لبنان، مشمول مقاومت هستند. احزاب مقاومت و نسل های مقاومت صرفا تعبیری ظاهری از این واقعیت هستند.
دبیرکل حزب الله افزود: در شرایطی که در لبنان کابینه تشکیل شده است و کمیته های پارلمانی فعال هستند و مراودات بین نمایندگان ادامه دارد، عده ای از گروه مقابل و روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی آنها و سخنرانان آنها به گونه ای رفتار می کنند که گویا هنوز در مرحله قبلی به سر می برند. آنها بر مسئله مقاومت تمرکز کرده اند. اگر شما با یک حزب مشکلی دارید از آن حزب بگویید و اگر با جنبشی مشکل دارید از آن جنبش بگویید و اگر با سازمان معینی مشکل دارید از آن سازمان بگویید ولی مسئله مقاومت، بالاتر و بزرگتر و مقدس تر و گسترده تر و عمیق تر از مشکل داشتن با یک حزب یا جنبش است. آنها در اصل با مقاومت مشکل دارند نه با این حزب یا آن جنبش یا سازمان و حملاتشان علیه تشکل ها در واقع مقاومت را نشانه رفته است. مقاومت شامل همه مواردی می شود که گفته شد بنابراین هرگونه ضربه زدن به مقاومت یا توصیف نامناسب آن، توهین و ضربه به همه کسانی است که با مقاومت هستند نه یک گروه خاص.
اگرتکفیریها درسوریه پیروز شوند همهجناحهای لبنانی نابودخواهند شد
سیدحسن نصرالله گفت اگر تروریسم تکفیری در سوریه به پیروزی برسد لبنانی ها از هر جناح و گروهی همگی از بین خواهند رفت اما اگر جناح تکفیری در سوریه شکست بخورد ما لبنانی ها همگی باقی خواهیم ماند.
دبیرکل جنبش حزب الله در بخش پایانی سخنرانی خود به بررسی مسئله حضور نیروهای حزب الله در سوریه پرداخت و گفت: امروز همه حملات علیه مسئله مقاومت در لبنان بر ورود (نیروهای مقاومت لبنان) به سوریه متمرکز است. مثلا می گویند شما وارد سوریه شدید و اتفاق نظر ملی از بین رفت. یا شما وارد سوریه شدید و ماموریت سلاح مقاومت تغییر کرد و دیگر سلاحی برای مقاومت نیست. آیا این افراد قبلا به سلاح مقاومت اعتقاد داشتند؟ در هر حال این ها چیزهایی است که گفته می شود و این مسئله از مدتی پیش پیوسته در حال مطرح شدن است. گروه مقابل ما در لبنان و دولت ها و رژیم های عربی و اسلامی و دولت ها و رژیم های دیگری در جهان با موضع سیاسی ما درباره مسئله سوریه مشکل داشتند نه ورود نظامی ما به سوریه. ما دیرهنگام وارد سوریه شدیم. ما زمانی وارد سوریه شدیم که قبلا همه وارد این کشور شده بودند و در این کشور جنگیده بودند. ما خیلی دیر وارد سوریه شدیم. مشکلی که با ما داشتند مربوط به موضع سیاسی ما بود. ما از روز نخست گفتیم که از نزاع در سوریه حمایت نمی کنیم، از سرنگونی رژیم و سقوط کشور حمایت نمی کنیم، ما از اصلاحات و راه حل سیاسی و گفتگوی سیاسی و تحقیق و عمل به خواسته های مشروع مردم حمایت می کنیم. ولی نمی پذیریم که کسی برای خرد کردن سوریه و به سقوط کشاندن آن و نابود کردن و ویران کردن آن و تحمیل گزینه های راهبردی بزرگ بر سوریه وارد این کشور شود. مسئله اصلی همین گزینه های راهبردی بزرگ است که قبل از درخواست اصلاحات مطرح بود. ما چنین موضعی اتخاذ کردیم. در جهان، شمار زیادی موضعی برخلاف این داشتند. از ما خواسته می شد که ما نیز با آنها همراه شویم و بخشی از آنها باشیم ولی از آنجا که ما بخشی از آنها نشدیم، علیه ما نیز اعلام جنگ شد. در واقع مشکل اصلی با موضع سیاسی ما بود نه با مداخله نظامی ما در سوریه. در منطقه مرسوم شده است که بگویند بفرما بخشی از این طرح بزرگ باش وگرنه برای اعدام شدن آماده شو. این طوفانی بود که در منطقه روی داد. از ما خواسته می شد که همگی تسلیم شویم یا همگی با این طرح همراه شویم یا در برابر این طوفان خم شویم. ما بخشی از این برنامه نشدیم و با آن همراهی نکردیم و در برابر آن خم نشدیم زیرا از نظر ما این طوفان، تهدیدات راهبردی بزرگی برای سوریه و لبنان و فلسطین و کل منطقه داشت. ما موضع سیاسی خود را اعلام کردیم و به مرور زمان اوضاع برای ما دشوار شد و راهی میدان نبرد شدیم. ما این مسئله را به طور علنی اعلام کردیم و برخی از ما به شدت انتقاد کردند. نخستین مداخله نظامی محدود حزب الله در سوریه که با مشارکت دهها نفر صورت گرفت، زمانی بود که این برادران راهی منطقه غوطه غربی و شهرک حضرت زینب (ع) شدند. این حادثه حدود یک سال و نیم پیش اتفاق افتاد. زمانی که بخش عمده منطقه غوطه غربی به کنترل گروه های مسلح درآمد و این گروه ها به فاصله 200 متری حرم حضرت زینب رسیدند ما مداخله کردیم زیرا این حرم برای همه مسلمانان اهمیتی دینی دارد و تشخیص دادیم تخریب آن موجب شعله ور شدن فتنه مذهبی در مناطقی از جهان اسلام می شود. ارتش سوریه و نیروهای دفاع مردمی و ساکنان منطقه از این حرم دفاع می کردند و ما هم دهها نفر را فرستادیم تا به آنها برای دفاع از حرم حضرت زینب کمک کنند. از این موضع ما انتقاد شد. امروز ترکیه که کشوری بزرگ و عضو ناتو است و برای پیوستن به اتحادیه اروپا تلاش می کند و برخی آن را الگو می دانند اعلام می کند که مقبره جد بزرگ خاندان عثمانی در سوریه واقع است و به خود حق می دهد به مداخله نظامی در سوریه بپردازد و حاکمیت این کشور را نقض کند زیرا احتمال می دهد که داعش بر این مقبره سیطره یابد و آن را ویران کند. اگر از همه ملت های اسلامی بپرسید که نام این شخص چیست نمی دانند و من هم نام او را نمی دانم. این شخص هیچ ارتباطی با جهان اسلام و احساسات و ذهن مسلمانان اعم از شیعه یا سنی ندارد. چرا آنها چنین حقی دارند ولی ما نباید داشته باشیم؟ ما به سوریه رفتیم تا از حرمی دفاع کنیم که مورد احترام همه مسلمانان است و صاحب این حرم برای همه مسلمانان محترم و مقدس است زیرا نواده پیامبر اسلام محمد (ص) است. این حرم در معرض خطر واقعی قرار داشت. ما حاکمیت سوریه را نقض نکردیم. امروزه کشوری عضو ناتو که نامزد پیوستن به اتحادیه اروپا است تهدید به جنگ و مداخله مستقیم منطقه ای در سوریه می کند به این بهانه که مقبره جد خاندان عثمانی در معرض تهدید داعش قرار دارد. حتی ممکن است خودشان از داعش خواسته باشند که آنجا را تخریب کند. خدا آگاه تر است.
دبیرکل حزب الله افزود: سپس مسئله تصرف قصیر و مناطق پس از آن پیش آمد تا به دوره کنونی رسیدیم. به علت مداخله گسترده بین المللی و منطقه ای و اعزام دهها هزار جنگجو از سراسر جهان به سوریه، دیگر مسئله حرم حضرت زینب یا لبنانی های مقیم در مناطق مرزی سوریه مطرح نبود. از آن زمان، مسئله مقاومت و محور مقاومت و آینده آن و هویت سیاسی منطقه مطرح شد.
سیدحسن نصرالله گفت: از همان ابتدا ما گفتیم که به دنبال راه حل سیاسی هستیم. اما اتحادیه عرب اعلام کرد گفتگوی سیاسی را پیش از کناره گیری بشار اسد از ریاست جمهوری و سقوط نظام او نمی پذیرد. سه سال پس از جنگ سوریه، به مصوبات اجلاس سران کشورهای عربی درباره سوریه نگاه بیندازید. آیا برای رسیدن به چنین نتیجه ای به سه سال جنگ کشتار و ویرانی نیاز بود؟ هدف آنها فشار آوردن بر نظام سوریه و رئیس جمهور آن است که از راه حل سیاسی و گفتگو صحبت می کنند. در نخستین ماه های بحران سوریه ما گفتیم بیایید گفتگو کنیم و رهبری سوریه حاضر به امتیاز دادن و اصلاحات ریشه ای است ولی هیچ یک از کشورهای عربی حاضر نشد راه حل سیاسی یا گفتگوی سیاسی را بررسی کند. آنها می گفتند ظرف دو یا سه ماه همه چیز در سوریه و منطقه تغییر خواهد کرد. ما به آنها راه حل سیاسی را پیشنهاد کردیم و آنها به دنبال راه حل نظامی رفتند. اکنون به جایی رسیده اند که از همان ابتدا به آنها گفته بودیم. این ها را برای عرب ها و گروه مقابل در لبنان و کشورهایی می گویم که همچنان در این مناقشه مداخله می کنند.
دبیرکل حزب الله افزود: در ابتدا گفتیم آنچه در سوریه می گذرد کل منطقه را در معرض خطر تروریسم و تکفیر قرار خواهد داد. ولی طرف مقابل از اصلاحات و تغییر و دموکراسی و حقوق بشر در سوریه سخن می گفت. اکنون واقعیتی که شما پس از سه سال از آن صحبت می کنید کدام است؟ شما سوریه تحت کنترل گروه های مسلح را تهدیدی برای کشورهای منطقه و کشورهای جهان می دانید. اکنون پس از سه سال حمایت مالی و تسلیحاتی و تبلیغاتی و ترویج راه حل نظامی و مختل کردن راه حل سیاسی و حمایت از گروه های سیاسی، آمده اید فهرست تروریست ها را تهیه کرده اید و نام اکثر این گروه های مسلح را در آن قرار داده اید. این کار به چه معنا است؟ هم اکنون در سوریه داعش و جبهه النصره و اخوان المسلمین فعال هستند که از آنها به عنوان گروه های تروریستی نام برده می شود. آیا به سه سال زمان نیاز بود تا کشورهای منطقه و جهان پی ببرند که حوادث سوریه به چنین نتیجه ای خواهد انجامید؟ هنوز برخی لبنانی ها متوجه نشده اند آنچه در سوریه می گذرد تهدیدی برای لبنان است. آمریکایی ها در آن سوی دنیا و فرانسوی ها و اروپایی ها و برخی کشورهای خلیج فارس و کشورهای شمال آفریقا، سوریه تحت کنترل گروه های مسلح را عامل تهدید برای کشور و امنیت خود می دانند. واقعا همین طور است. حتی در مناطق آرام که دعوت به جنگ و برخورد و جهاد دیده نمی شد -مثل تونس- اکنون از این مسائل صحبت می شود. متاسفانه کسانی در لبنان هستند که می گویند آنچه در سوریه می گذرد تهدیدی برای لبنان نیست.
سیدحسن نصرالله افزود: در ابتدا به شما گفتیم که آنچه در سوریه می گذرد از مرحله درخواست اصلاحات و دموکراسی فراتر رفته و به سیطره جناح تکفیری مسلح انجامیده است که حتی شاخه دیگر جناح تکفیری مسلح را در کنار خود تحمل نمی کند. این مسئله بین داعش و جبهه النصره دیده می شود. هر دو گروه ریشه فکری مشترک و مذهب مشترک و مکتب مشترک و رهبری مشترک و طرح سیاسی مشترک دارند و فقط اختلافی سازمانی و اداری بین آنها وجود دارد که در هر حزب و سازمانی ممکن است بین این یا آن مسئول بروز کند. کل جدال بر سر این است که فرمانده، ابومحمد الجولانی باشد یا ابوبکر البغدادی. چه کسی بهای این اختلاف را پرداخت؟ به علت این اختلاف سازمانی، هزاران نفر کشته شدند و ویرانی گسترده به بار آمد و درگیری های شدیدی روی داد. این افراد چگونه ممکن است با سایر لبنانی ها و سایر سوری ها و سایر کشورها و ملت های همسایه همزیستی کنند؟ این واقعیت اوضاع است که باید برخی سیاستمداران لبنانی درک کنند. سرسختی خوب است مگر این که به زیان لبنان و سرنوشت و آینده لبنان باشد. یک سال و نیم است که بی وقفه از ما خواسته می شود حزب الله از سوریه خارج شود. من نمی خواهم از حضور حزب الله در لبنان دفاع کنم بلکه قصد دارم از شما بخواهم که لطفا موضع خود را تغییر دهید. در موضع خود تجدید نظر کنید. به دنبال برداشت جدیدی باشید. ما نمی گوییم که شما هم در کنار ما وارد (جنگ در) سوریه شوید. ما چنین چیزی را نمی خواهیم هرچند گروه هایی لبنانی از طایفه های مختلف و متعدد به ما پیشنهاد کرده اند که با ما در جنگ سوریه همراه شوند. ولی ما نپذیرفته ایم. ما گفته ایم که شما این بار سیاسی و اجتماعی را بر دوش نگیرید. ما این بار را بر دوش گرفته ایم و به حرکت خود ادامه می دهیم. به کسانی که هر روز تکرار می کنند مشکل لبنان این است که حزب الله در سوریه مداخله کرده است می گویم که مشکل لبنان این است که حزب الله در رفتن به سوریه تاخیر داشت و مشکل لبنان این است که شما همچنان در مکان خود هستید و به سوریه نرفته اید یا این که اردوگاه نادرست را انتخاب کرده اید. در موضع خود تجدید نظر کنید. هر روز بیش از گذشته درستی گزینه های ما در سوریه ثابت می شود. برای نخستین بار به صراحت به همه لبنانی ها و همه جناح ها و احزاب سیاسی اعم از 14 مارس و 8 مارس غیره می گویم که اگر تروریسم تکفیری در سوریه به پیروزی برسد ما همگی از بین خواهیم رفت. فقط حزب الله یا مقاومت از بین نخواهد رفت بلکه همه ما نابود خواهیم شد. آیا آنچه را در حلب و ادلب و رقه و دیرالزور و فلوجه و الانبار می گذرد نمی بینید؟ نمی گویم از لائیک ها بلکه از اسلام گرایان و احزاب اسلامی در این مناطق بپرسید که بر آنها چه گذشته است. اما اگر جناح تکفیری در سوریه شکست بخورد من به شما می گویم که ما همگی باقی خواهیم ماند. اگر محور ما در سوریه پیروز شود همه لبنانی ها حفظ خواهند شد. این محور به دنبال انتقام جویی نیست بلکه به دنبال امنیت و انسجام و قدرتمند بودن است.
دبیرکل حزب الله در پایان گفت: بر اساس آنچه گفته شد اکنون فرصتی برای لبنان فراهم شده و دولت جدید در این کشور تشکیل شده است. ما خواستار فعال شدن کابینه هستیم. ما دیدگاهی مثبت خواهیم داشت و همکاری خواهیم کرد و به خواسته های مردم توجه خواهیم داشت و اوضاع امنیتی در همه مناطق به ویژه در شمال لبنان و منطقه بقاع از نظر ما در اولویت است. باید برای حل مشکلات امنیتی با یکدیگر همکاری کنیم. راه حل امنیتی به تنهایی کافی نیست بلکه باید مشکلات امنیتی در بسیاری از مناطق به ویژه در طرابلس و شمال بقاع را از راه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی علاوه بر راه امنیتی حل کرد. بیایید با جدیت برای مرحله انتخاب رئیس جمهور به دور از اتهامات آماده شویم. همه طرف های سیاسی در لبنان تلاش می کنند که رئیس جمهوری از جناح خودشان انتخاب شود و حق آنها است که بر این اساس به بازی دموکراسی قانونی بپردازند. اکنون چنین فرصتی موجود است. بیایید مسئله سوریه را به کناری بگذاریم و برای همه در سوریه آرزوی سلامتی کنیم و برای توقف خونریزی در این کشور و حرکت این کشور به سوی راه حل سیاسی دعا کنیم. بیایید سخنان تند و اتهامات را کنار بگذاریم و دست در دست یکدیگر بدهیم. ما به هیچ وجه به دنبال حذف طرف دیگر نیستیم. حتی در دولت نجیب میقاتی نیز ما می خواستیم طرف مقابل حضور داشته باشد ولی طرف مقابل خودش کنار رفت. هیچ کس در لبنان نمی تواند دیگری را حذف کند یا کنار بگذارد. ما دیگران را به رسمیت می شناسیم و خواستار مشارکت با دیگران هستیم هرچند درباره سرنوشت کشور اختلافاتی داریم. اکنون فرصتی برای لبنانی ها فراهم شده است تا آرامش را برقرار کنند و نفسی بکشند و به دنبال حل مشکلات کشور باشند بدون آن که برای تصمیم گیری منتظر روشن شدن اوضاع در منطقه بمانند. بیایید همین امروز مسائلمان را حل کنیم و منتظر فردا نمانیم. ما خواستار خلأ قدرت در لبنان نیستیم بلکه خواستار انتخاب رئیس جمهور در اولین فرصت هستیم تا مرحله جدیدی در لبنان آغاز شود و در مرحله جدید، گفتگو درباره راهبرد دفاعی را ادامه دهیم و همکاری ها را کامل کنیم.
بحق جد بزرگوارتون تا نابودی اسرائیل همگی وحدتمون رو حفظ کنیم.
درود بر شجاعتو غیرتت