پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مذاكرات وين3 از آن جهت حائز اهميت است كه به نوعي ميتوان آن را آخرين قدم پيش از تدوين نهايي تفاهمنامه هستهاي دانست. به هر حال مذاكرات وين3 روشن ميكند كه اختلافنظرها كجاست ونقاط اشتراك كجا.
برخي از اين اختلاف نظرها به سادگي قابل حل هستند و حتي برخي از آنها ميتوانند زمانبر و براي رسيدن به نقاط مشترك نياز به گفتوگوي بيشتر و كار كارشناسيتر داشته باشند بنابراين مذاكرات از آن حيث كه دو طرف چشمانداز آينده را با كمك آن ترسيم ميكنند داراي اهميت است. به يك معنا ميتوان گفت توافقات صورت گرفته در وين3 چراغ راه آينده مذاكرات است البته بايد دانست كه موضوع تدوين تفاهمنامه زمانبر و بسيار كار دشواری محسوب ميشود. روشن است كه وارد شدن مذاكرات به جزييات بيشترين فشار را بر طرفين مذاكره ميآورد و به تعبيري انرژي مذاكرهكنندگان را خواهد گرفت. آگاهان بر اين باورند كه طرف ايراني تا اينجاي كار با تدبير و درايت عمل كرده و از اين به بعد هم انتظار تحليلگران اين است كه مذاكرهكنندگان ايراني گامهاي بعدي را هوشيارانه بردارند.
در شرايط فعلي نكات مثبت و نگرانيهاي بسيار زيادي در خصوص ادامه گفت وگوها وجود دارد. شرايطي كه ميتواند رسيدن به يك توافقنامه را هموارتر از گذشته كند وضعيت و جايگاه بينالمللي ايران، موضوع سوريه به نحوي كه پيش رفته و تحولات اوكراين است كه به هر حال يك منازعه يا يك رقابت جدي و اختلاف جدي را ميان آوردگاه غرب و روسيه به وجودآورده و نشاندهنده مثبت بودن شرايط به سود ايران است. بسياري بر اين باورند كه موضوع اوكراين دنيا را به نوعي وارد يك جنگ نرم کرده البته بايد دانست بحران اوكراين با جنگ سرد دهههاي گذشته بسيار متفاوت است ولي به نوعي تداعي كننده آن رقابتها و كشمكشهاست. همين امر فضاي ديگري را به وجود آورده كه اهميت ايران را به لحاظ ژئوپلتيك، انرژي و حائل بودن ميان طرفين نشان میدهد. به يك معنا ميتوان مدعي شد كه فضاي بينالمللي يك نقطه قوت براي تعاملات سياسي ايران در عرصه بينالمللي است.
در كنار فضاي بين المللي تصويري كه ديپلماسي ايران به دنيا ارائه كرده بازگشت به شرايط گذشته را براي مخالفان سياستهاي ايران غير ممكن ميسازد. در كنار اين نكات مثبت و البته ذكر تواناييهاي تيم مذاكرهكننده كشورمان، نكاتي هم براي نگراني وجود دارد ؛ بحران اوكراين كه به نوعي شرايط ويژهاي را به وجود آورده است ميتواند اختلافات را ميان آمريكا و روسيه بيشتر كند و چه بسا اثرات منفي خود را بر مذاكرات نشان دهد. پس به واقع ميتوان گفت اثرات اين بحران ميتواند بر پرونده هستهاي ايران مثبت يا منفي باشد. موضوع ديگر وجود لابيهاي صهيونيست براي تحت فشار قرار دادن مذاكره كنندگان آمريكايي و بر هم زدن مذاكرات است.
از هم اكنون هم لابيهاي صهيونيست به شدت فعال شده و در صددند بر انتخاب نمايندگي ايران در سازمان ملل تاثير بگذارند. بحثهاي پيرامون انتخاب نماينده ايران در سازمان ملل نمونه كوچكي از فشار لابيهاي صهيونيست بر مذاكرات است. از يك سو نبايد فراموش كرد كه كشورهاي عرب منطقه و رژيم صهيونيستي حتما از عادي شدن پرونده هستهاي ايران ناراضي هستندلذا ما شاهد تحركات پيچيده زيادي در حوزه مذاكرات هستهاي و توافقات هستهاي هستيم وتبليغات گسترده لابي عربي- صهيونيستي براي تحت تاثير قرار دادن مذاكرات فعال خواهد شد. البته غرب به خوبي ميداند که منافع اقتصادي اروپا و آمريكا از عادي شدن روابط با ايران بسيار بيشتر از شرايط گذشته و حتي فعلي است و اوضاع بينالمللي ديگر اجازه بهانهجوييهاي جديد به دشمنان ايران نمي دهد.
* سخنگوي وزارت خارجه در دوران اصلاحات/منبع: آرمان
ضمن موافقت کامل با اظهارات دکتر آصفی، و برجسته بودن مساله انرژی در مقاله ی ایشان امیدورام قدر موقعیت پیش رو را بدانیم.