arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۶۳۳۳۵
تاریخ انتشار: ۴۶ : ۱۱ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۳

مصر، در معرض یک خطای تاریخی تکراری

ارتش این کشور در ظاهر، با این تحولات شتابزده همراهی کرد تا آنجا که بسیاری از نظریه‌پردازان سیاسی به این باور رسیدند که ارتش مصر الگوی ارتش پرتغال را پس از قیام دهه 70 میلادی قرن پیشین دنبال و قدرت را به دست دولت‌های منتخب غیرنظامی واگذار خواهد کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


بسیاری از ناظران و اندیشه‌ورزان سیاسی در هزاره‌سو‌م، این اندیشه را مطرح کردند که با توجه به عصر انفجار اطلاعات و گسترش پدیده دموکراسی در سراسر گیتی و نیز پس از پایان جنگ سرد و سقوط اتحاد جماهیر شوروی سابق، دیگر دوره پدیده‌ای به‌نام کودتاهای نظامی در کشورهای جهان سوم سپری شده و نظامیان باید راه اقامت در پادگان‌های نظامی را در پیش گیرند. نشانه‌های اولیه عصر جدید بر این نظریه صحه گذاشت، زیرا در کمتر کشوری دیده یا شنیده شد که نظامیان با سرنگون‌کردن دولت‌های حاکم، قدرت را در دست گرفته‌اند.

به گزارش انتخاب با این حال در دیرپاترین کشور جهان یعنی مصر کودتای نظامی به فرماندهی ژنرال عبدالفتاح السیسی پس از یک دوره کوتاه از روی‌کارآمدن یک دولت منتخب به وقوع پیوست. ارتش مصر از دهه 50 میلادی قرن پیشین جایگاه مهمی در حیات سیاسی کشور ایفا کرد و همه دولت‌های پس از کودتای جمال عبدالناصر از میان نهاد نظامی این کشور برآمدند. انور سادات و حسنی مبارک هر دو در نهاد نظامی این کشور پرورش یافته بودند.

 نظامیان در کشورهای عربی و منطقه خاورمیانه الگوی دولت‌های ملی را پس از جنگ جهانی دوم رواج دادند، اما این الگو نتوانست پایدار بماند؛ در نتیجه و چنان که دیدیم مصر در آغاز دهه دوم هزاره سوم با قیام مردمی شاهد یک انقلاب گسترده و مسالمت‌آمیز علیه حکومت نظامیان بود. مصر پس از انقلاب 22 ژانویه 2011 به سرعت قانون اساسی جدید را به رفراندم گذاشت، انتخابات پارلمانی را برگزار کرد و نخستین انتخابات ریاست‌جمهوری را در شرایط کاملا دموکراتیک تجربه کرد و اسلامگرایان وابسته به اخوان‌المسلمین، قدرت را در دست گرفتند.

 ارتش این کشور در ظاهر، با این تحولات شتابزده همراهی کرد تا آنجا که بسیاری از نظریه‌پردازان سیاسی به این باور رسیدند که ارتش مصر الگوی ارتش پرتغال را پس از قیام دهه 70 میلادی قرن پیشین دنبال و قدرت را به دست دولت‌های منتخب غیرنظامی واگذار خواهد کرد. اما در مصر چنین نشد و ارتش این کشور با بحران‌سازی پیوسته در صحرای سینا و در شهرهای بزرگ صنعتی و در قاهره و به گفته مصری‌ها با «شیطان‌سازی» چهره اسلامگرایان در همه رسانه‌های وابسته به بدنه رژیم حسنی مبارک، مردم را برای شورش دوباره خیابانی تشویق کرد و بالاخره در 30 ژوییه 2013 محمد مرسی رییس‌جمهور منتخب مصر را سرنگون کرد و یک دولت تحت نظارت نظامیان را روی کار آورد، قانون اساسی مصر به سرعت تغییر کرد، تحصن چند ماهه طرفداران اخوان‌المسلمین را در دو میدان «رابعه عدویه» و «النهضه» به خاک و خون کشید، حالت فوق‌العاده در کشور برقرار کرد و در نهایت طی فرمانی جنبش اخوان‌المسلمین را یک گروه تروریستی غیرقانونی اعلام کرد و همه رهبران آن را به زندان انداخت.  اکنون مصر در حال برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری است. در این انتخابات دو نامزد بیشتر وجود ندارند. ژنرال السیسی، ارابه‌کش کودتای 30 ژوییه و نامزد نهاد نظامی از یک سو و حمدین صباحی نامزد نیروهای ملی با پیشینه ناصریسم
از سوی دیگر. طی چند روز گذشته انتخابات ریاست‌جمهوری مصر برای مصری‌های مقیم 124 کشور جهان برگزار شد. 318 هزار نفر در این انتخابات شرکت کردند.


اشاره می‌کنند. سرنوشت عراق به همان شکل درآمد که همه دیدند. سوریه به وضعیتی دچار شده که همگان می‌بینند. مصر نیز (بهترین باور) باید کماوبیش در وضعیتی غیرتهدیدکننده برای امنیت اسراییل باقی بماند. ناظران سیاسی در ارزیابی‌های خود از تحولات مصر به نگاه اسلامگرایان این کشور نزدیک‌تر هستند. این ناظران می‌گویند اگر نظامیان توان و مهارت بیشتری برای اداره بزرگ‌ترین کشور عربی داشتند، در سایه حمایت‌های کم‌نظیر آمریکا از این کشور طی دو دهه گذشته وضعیت مصر بهبود می‌یافت و به اوضاع کنونی دچار نمی‌شد. بنابراین نظامیان در شرایط جدید چه چیزی می‌خواهند به کارنامه ناموفق خود بیفزایند که از انجام آن طی دهه‌های گذشته ناتوان بودند؟ در نتیجه و در یک نگاه کلی، مصر به دلیل وجود شکاف‌های عمیق اجتماعی و سیاسی و به دلیل همجواری‌اش با مقوله‌ای به‌نام امنیت اسراییل، تا اطلاع ثانوی دستخوش بحران خواهد بود. شاید این همان چیزی باشد که قدرت‌های بزرگ و اسراییل خواهان آن هستند.


ژنرال السیسی بیش از 90درصد آرای مصری‌های مقیم خارج را به دست آورد. اگر این نمونه را در انتخابات سراسری داخلی مصر به‌عنوان ملاک و معیار انتخاب بگیریم، ژنرال السیسی بی‌تردید و با فاصله بسیار زیاد از رقیب خود پیشی می‌گیرد و به‌عنوان رییس‌جمهور جدید مصر وارد کاخ ریاست‌جمهوری خواهد شد. حال باید دید که آیا مصر می‌خواهد تجربه قرن پیشین را تکرار کند یا اینکه ژنرال سیسی موفق خواهد شد که وضعیت بحران‌زده اقتصاد مصر را بهبود بخشد، اوضاع حقوق بشر را رعایت کند و یک آشتی ملی را مدیریت کند و کشور را به سوی پیشرفت و ترقی هدایت خواهد کرد. این پرسش، ذهن بسیاری از ناظران سیاسی را به خود مشغول کرده است. جامعه مصر پس از تحولات اخیر به شدت قطب‌بندی شده و به لحاظ سیاسی با شکاف عمیق افقی و عمودی روبه‌رو شده است. اگر اکنون از روشنفکران سکولار مصری بپرسیم: آیا نظامیان در شرایط جدید مصر موفق به بازگرداندن این کشور به جایگاه واقعی‌اش در منطقه خواهند شد یا خیر؟ پاسخ آنها این خواهد بود: کشور مصر به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، در وضعیتی نیست که بتواند گام در مدل مدرن الگوی دموکراسی بگذارد.

بنابراین نظامیان که همه ساختارهای اقتصادی این کشور را در دست دارند ناگزیرند با جهان امروز تعامل مثبت داشته باشند که در نهایت، جنبه‌های محدودی از دموکراسی را به ارمغان خواهند آورد، اما اگر همین پرسش را با روشنفکران مستقل و مسلمان در میان بگذاریم، پاسخی به‌کلی متفاوت خواهیم شنید: نظامیان مصر از پایه و اساس با دموکراسی بیگانه بوده و مصر به دلیل همجواری‌اش با اسراییل همواره تحت‌تاثیر این عامل خواهد بود. به عبارت دیگر اسراییل هنوز از استراتژی تضعیف نیروهای رقیب قدرتمند عرب خود دست برنداشته است. آنها به نمونه‌هایی نظیر عراق، سوریه و مصر، سه کشور بزرگ عربی که همواره برای اسراییل نگران‌کننده بوده،

منبع: شرق
نظرات بینندگان