لوبلاگ در مقاله ای تحت عنوان «هزینه ی شکست مذاکرات هسته ای» نوشت: روزی
روزگاری، اینطور بهنظر میرسید که دولت اوباما جلوی مخالفان در کنگره و
فشار از سوی اسرائیل را گرفته است تا مذاکرات با ایران را با سرعت به پیش
ببرد. چنین به نظر میرسید که تمایل باراک اوباما به دیپلماسی در نهایت
نتیجهبخش بوده و ایالات متحده امریکا و ایران با عزم و درک اینکه برای
برنامه هستهای ایران باید توافق و مصالحهای صورت پذیرد، پای میز مذاکره
آمدند.اما این روزها، قضیه متفاوت است.
به گزارش فرهیختگان آنلاین (FDN.ir)، در ادامه این مقاله
آمده است: تقریبا در نیمههای تمدید دورة چهارماهه، که طرفین در خصوص ماه
جولای توافق کردند، علیرغم اینکه پیشرفت چشمگیری در این گفتگوها حاصل شده
است، احتمال شکست مذاکرات به طور بارزتری در اذهان مردم نقش بسته است.
هماکنون هر دو طرف مذاکره توجهشان را به تواناییهای غنیسازی هستهای
ایران معطوف کردهاند. ایالات متحده و متحدانش به وضوح ترجیح میدهند تا از
یک بحران جدید با ایران اجتناب کنند، خصوصا زمانی که آنها در جنگ با
نیروهای داعش نیازمند همکاری با ایراناند ولو ممکن است که بهطور مستقل
و/یا پنهانی این کار را انجام دهند.
در ایالات متحده، بسیاری در واشینگتن هستند که با هیچ چیزی جز منتفی
دانستن همکاری با ایران، راضی نمیشوند، چیزی که دولت اوباما آن را
نمیخواهد. این نیروها در دو طرف هستند؛ و در واقع، ولو آنکه دموکراتها
سنای امریکا را در دست بگیرند و کاخ سفید را در 2016 از آن خود کنند، ولی
آن صداها احتمالا به مرور زمان بارزتر و برجستهتر خواهد شد.اما اگر
سیاستآفرینان واشینگتن بر این باور باشند که این کار نشانهگیری سیاسی به
سوی سر روحانی است، آنها در اشتباهاند.
فریده فرهی کارشناس ایران در دانشگاه هاوایی مانوا اشاره میکند که اگر مذاکرات بههم بخورد، روحانی گزینههایی روی میز دارد.
به گفته فرهی «یقینا روحانی همچون روسای جمهور دیگر کشورها، در صورتیکه
نتواند به خطمشیهای سیاسی وعدهدادهشده و کلیدی خود عمل کند، تضعیف
خواهد شد»
نکتهای که فرهی بیان میکند مهم است. روحانی گزینههایی دارد و او نیازی
به آن ندارد که توافق را بپذیرد که محافظهکاران آن را بهسادگی، تسلیم
برنامه هستهای مستقل ایران توصیف میکنند.
روحانی از روی درایت و خردورزی تصمیم به رویارویی علنی نگرفت، بلکه خودش
را به یافتن توافقی ملزم نمود که در عین حالی که به تحریمها پایان دهد،
ولی در عین حال استقلال هستهای ایران را حفظ کند ولو تحت شرایط بازرسیهای
سخت بینالمللی. اساسا، هر دو طرف با چنین پیامدی میتوانند سر کنند.
با این حال، عواقب شکست مذاکرات را نباید نادیده گرفت. درحالیکه اوباما
وارد دو سال آخر ریاست جمهوری خود می شود، این امکان دارد که جانشین آینده
او زیاد تمایلی به توافق ا ایران نداشته باشد. اگر چنین مسئله ی به واقعیت
بپیوندد، فشار اسرائیلی ها مجدد برای منازعه مستقیم امریکا و ایران و تشیدد
تنش ها افزایش می یابد.
به گفتة فرهی، روحانی به سهم خویش، ممکن است بتواند راه اصلاح و تعامل
دوباره با غرب را ادامه دهد، اما شکست این گفتگوها مانعی ناخوشایند خواهد
بود.
این استاد دانشگاه می گوید: با عدم دستیابی به توافق هسته ای نه ریاست
جمهوری روحانی با خطر روبرو خواهد شد نه تدبیر و اعتدالی که قولش را داده
است، تنها دشواری پیش رو ناوبری موفقیت آمیز خواهد بود.
در پایان این مقاله آمده است: تمام مسائل پیش گفته، برای ایجاد انگیزه در
دو طرف کافی است تا به سمت و سوی توافقی معقولانه حرکت کنند.