arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۸۴۷۷۵
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۰۹ - ۲۱ دی ۱۳۹۳

نکات مثبت و منفی امیرکبیر از نگاه آیت الله هاشمی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در کتاب «امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» می‌‌نویسد: «اگر دست استعمار پس از مدت کوتاهی امیرکبیر را از میان نبرده بود و چند سال دیگر بر دوره کوتاه خدمتگزاری او اضافه شده بود، اکنون این کشور هم مثل ژاپن در ردیف کشورهای مترقی و پیشرفته جهان قرار داشت.»

کتاب «امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» تالیف آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پس از سال‌ها تجدید چاپ شد. این کتاب تجدید چاپ یکی از قدیمی‌ترین آثار رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که برای نخستین‌بار در سال 1346 از سوی انتشارات امیرکبیر و در زیر فشار شدید ساواک منتشر شده بود. بعد از گذشت 50 سال کتاب از سوی همان ناشر قدیمی تجدید چاپ شد. در این کتاب هاشمی ضمن توصیف شخصیت استعمارستیزش به شرحی از تلاش‌های امیرکبیر می‌پردازد. او همچنین در این پژوهش به منابع‌ اولیه در دوره قاجار توجه ویژه‌ای کرده و نوع نگاه تحسین‌آمیز سفرای خارجی را به صدراعظم مقتول ناصرالدین شاه از قلم نینداخته است. در ادامه بخش هایی از این کتاب را به نقل از «ایبنا» می خوانیم:

هاشمی در بخشی از کتاب به عنوان سفرهای سیاسی و تاثیر آن در شخصیت صدراعظم ناصرالدین‌شاه با اشاره به همراهی وی با شاهزاده خسرومیرزا، فرزند عباس‌میرزا در سفر به روسیه می‌نویسد: «بازدید از مراکز صنعت و علم روسیه تزاری و برخورد با آن ترقیات شگرف در امیر احساسات خاصی ایجاد کرد. او از فاصله‌ای که میان دو کشور همسایه در ترقی و تکامل مشاهده کرد، به شدت تحت تاثیر واقع شد و رنج برد و در عین حال آتشی در درون سینه‌اش برای تجدید وضع و ایجاد تحول در ایران شعله کشید.»

پیمان الرزنه‌الروم و دیدگاه دیپلمات‌های خارجی

وی در بخشی از کتاب درباره حضور امیرکبیر در عثمانی برای بستن پیمان الرزنه‌الروم به نظر دیپلمات‌های خارجی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «رابرت کرزن انگلیسی که خود جزء نمایندگان انگلیسی حاضر در کمیسیون مذاکرات بوده، درباره نقش امیرکبیر در آن کمیسیون نوشت: میرزاتقی از تمام نمایندگان عثمانی، روسیه و انگلیس که در ارزنه الروم جمع شده بودند، قابل ملاحظه‌تر و متشخص‌تر بود و با هیچ‌یک از آنها قابل مقایسه نبود.» بدون شک این مسافرت طولانی و پرحادثه و به ویژه مذاکرات طولانی با نمایندگان دول استعمارگر در پرورش روح حساس امیر و آشنا کردن او به سیاست پرپیچ و خم، دسایس و حیله‌بازی دیپلمات‌های استعمارگران و آماده کردن وی برای پذیرفتن مسئولیت بزرگ اداره کشور تاثیر به سزایی داشت.»

در بخش دیگری از کتاب نویسنده برخی اقدامات متهورانه امیر را که در دربار صورت می‌گیرد شرح می‌دهد و درباره اقدامات اصلاحی صدراعظم در امور مالی دربار می‌گوید: «در درجه نخست حقوق‌های گزاف را که بدون رعایت تناسب بودجه کشور و ارزش خدمت و کار اشخاص، در سابق برای افراد تعیین شده بود یا به طور کلی حذف کرد و یا قسمتی اضافه کرد و یا قسمت اضافی را زد برای مثال، امیر حقوق شاه را که تا آن‌روز شصت هزارتومان در ماه بود یک مرتبه به ده‌هزارتومان تقلیل داد.»


دست‌خط میرزاتقی‌خان امیرکبیر

یکی از اسنادی که نویسنده به زیرکی از آن استفاده می‌کند و قصد دارد میزان قدرت و نفوذ امیر در دربار ناصری را به خواننده نشان دهد، استفاده از نامه شاه درباره تعیین حقوقش از سوی امیر است. در بخشی از این نامه می‌خوانیم: «از نامه ذیل که شاه به سهراب‌خان، صندوقدارش نوشته به تعیین این حقوق اشاره کرده و می‌نویسد: «سهراب خان! پولی که برای صرف جیب ما معین شده است ماهی ده‌هزار تومان است، امروز جناب امیرنظام می‌گفت: معین کرده‌ام و به سهراب خان داده‌ام که از اول ثور تا آخر سال، ماه به ماه، ده هزار‌تومان را به حضور بیاورید. فی جمادی‌الاول 1266)» با محدود کردن برداشت شاه از بیت‌المال، خواهی نخواهی دست شاه از بذل و بخشش‌های بی‌حساب بسته شد و قهرا چاپلوس‌ها و کلاش‌هایی که مجرای زرافشان مسدود شده بود، در این باره شاه را با سعایت‌ها و سخن چینی‌ها وادار کردند که به امیرکبیر اعتراض کند و از این‌که پول کافی برای بذل و بخشش‌های شاهانه ندارد، اظهار ناراحتی کند.

امیرکبیر ضمن نامه‌ای فواید این اقدام را برای شاه توضیح می‌دهد و می‌نویسد: «مقرر فرموده بودند، فلان راحت نمی‌گذارد گاه هست که بخاک پای همایون معلوم شده باشد، فدوی در وجوه مخارج اتفاقی (التفاتی) قبله عالم روحنا فداه مضایقه و خودداری می‌کنند... اگر گاهی جسارتی شود از این راه است که می‌خواهد خدمت به شما از جهت پول مخارج لازمه معطل بماند و الامال کلا از خودتان است... فدوی دیناری به احدی نخواهد داد آن وجه را باید به مردم بدهد به مخارج لازمه قشون پادشاهی می‌دهد.»

انتقادی که نویسنده به عملکرد امیرکبیر دارد

نویسنده با وجود این‌که اقدامات امیر را در رابطه با اصلاح امور کشور می‌پسندد اما درباره برخی رفتارهای وی نیز انتقاداتی دارد. یکی از انتقادهایی که هاشمی به عملکرد امیرکبیر دارد، اعتقاد به شاه است که این اعتقاد را این‌گونه نقادی کرده و آورده است: «همیشه شاه را مظهر قدرت و بت مقتدر فعال مایشاء و منشاء تمام قدرت‌های کشور معرفی کرده است. این روش با پرورش روح دموکراسی در کشور و میدان دادن به افکار ملت و در سیاست کشور، سازگار نیست و باعث تحکیم موقعیت رژیم دیکتاتوری که منشا همه فلاکت‌های کشور است.»

منش استعمارستیزی صدراعظم ناصرالدین شاه

نویسنده در عین حال در بخش دیگری از کتاب به ضرورت و اهمیت حضور صدراعظم مصلح ناصرالدین شاه اشاره می‌کند و درباره منش استعمارستیزی وی می‌نویسد: «آ‌‌ن‌طور که تاریخ نشان می‌دهد و قضاوت می‌کند اگر امیرکبیر در آن لحظه حساس به داد کشور و ملت نرسیده بود، ایران پس از تجزیه در شکم فراخ استعمار می‌رفت و نیز اگر دست استعمار پس از مدت کوتاهی امیرکبیر را از میان نبرده بود و چند سال دیگر بر دوره کوتاه خدمتگزاری او اضافه شده بود، اکنون این کشور هم مثل ژاپن در ردیف کشورهای مترقی و پیشرفته جهان قرار داشت.»

نظرات بینندگان