arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۹۱۸۰۰
تاریخ انتشار: ۲۴ : ۲۳ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۳

گزارش‌های ناشنيده‌ای از تاريخ جابه‌جايی سر مبارک امام حسين(ع)

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 طاهر الهاشمی عضو شورای جهانی اهل بيت و يکی از فعالان شيعه در مصر، در ميزگردی، تأکيد کرد که اگر قيام امام حسين، به عنوان اولين شورش بر ضد ستمکاری و خودکامگی اتفاق نمی‌افتاد، مجالی برای استمرار و  پايداری دين نمی‌ماند. وی توضيح داد که گرچه مصری‌ها اين روزها را به مناسبت رسيدن سر مبارک امام حسين عليه السلام به قاهره جشن می‌گيرند، اما بيشتر آنان بر اين باورند که جشن اين ايام به منظور گراميداشت سالروز ميلاد سرور جوانان اهل بهشت است. وی از انديشمندان خواست که اين موضوع را برای توده‌های مردم  بشکافند تا حقايق تاريخی آشکار شود و از جانب مخالفان اهل بيت(ع) اطلاعات خطايی به ميان مردم راه نيابد.

به گزارش الیوم السابع اين نشست به مناسبت گراميداشت يادمان رسيدن سر امام حسين(ع) به مصر در آخرين سه‌شنبه ماه ربيع‌الثانی سال 548 هجری به دست وزير صالح الطلائع بن زريق و بدرالجمالی فرمانده سپاه برگزار شده بود، و الهاشمی که در اين ميزگرد سخن می‌گفت، افزود: اگر مردم به راه و روش اهل بيت عليهم‌السلام چنگ می‌زدند، هيچ اختلاف و شکافی ميان افراد امت اسلامی رخ نمی‌داد و هيچ آسيب و فتنه‌ای پديدار نمی‌شد؛ زيرا اهل بيت پيامبر تبلور اسلام ناب محمدی هستند.

در همين نشست، انديشمند اسلامی، دکتر محمد السقاف يادآور شد که در خصوص جابه‌جايی سر مبارک امام، چهار گزارش در دست است که مشهورترين آن‌ها از برگردانده شدن سر مبارک به کربلا در سال 61 هجری همراه حضرت زينب حکايت دارد.

به گفته وی، روايت دوم را برخی از تاريخنگاران شام و عراق گفته‌اند که وقتی سر مبارک در شهرها گردانده شد، يزيد بن معاويه فرمان داد تا آن را در زرّادخانه کاخ سبز دمشق در صحن مسجد اموی بگذارند، پس از آن، سليمان بن عبدالملک بن مروان دستور دفن آن را صادر کرد؛ زيرا نقل است که پيامبر اکرم به خواب وی آمد و او را به دليل پيدا بودن چهره امام حسين و بی‌احترامی به آن و باقی ماندن در خزانه جنگ‌افزارها سرزنش فرمود. حديث شريفی است که پيامبر می‌فرمايد:  نسل همه آدميزادگان از صلب ايشان است، ـ و با اشاره به علی (ع) چنين روشنگری می‌کند که ـ به جز خودم که نسل من از وی است. حديث ديگری هم در منابع آمده است که: نسل همه آدميزادگان از صلب ايشان است، به جز اين دو ـ يعنی حسن و حسين که در خانه حضرت بودند ـ که من پدر و اصل و ريشه آنان هستم. بدين گونه بود که سليمان دستور داد تا سر مبارک امام در جامع اموی دمشق دفن شود.

وی در ادامه سخنان خود به روايت سوم اشاره کرد که مورخان مصری آغاز عصر مملوکيان آن را آورده‌اند، و مقريزی در زمان الظاهر بيبرس حاکم وقت مصر نقل کرده است که همزمان با روزگار فاطميان، و رسيدن صليبی‌ها به سرزمين شام، سر مبارک در عسقلان فلسطين مدفون بود، و فاطميان از بيم اهانت به مقام حضرت، آن را در صندوقی از جنس آبنوس که بر آن عباراتی در مدح اهل بيت منقوش بود، به مصر آوردند و مصريان را فرمان دادند تا آخرين سه‌شنبه ماه ربيع‌الثانی سال 548 هجری، همگان با جامه‌هايی سياه به استقبال سر مبارک امام حسين (ع) تا «العريش» بيرون آيند.

گزارش چهارم که روايتی آکنده از ترديد است، به احمد بن تيميه برمی‌گردد که اصرار داشته است با اجماع مسلمانان بستيزد و به همين منظور به مصر آمده و گفته است که شايد در اين نقاط [العياذ بالله] سر حيوانی در خاک باشد. اين همان سخنی است که سلفی‌های تکفيری کنونی هم بر زبان می‌آورند. او با استشهاد به اين که حضرت زينب(س) نه به عراق، بلکه به مدينه بازگشته است، اين روايت شاذ را مطرح کرده که سر امام در مدينه منوره مدفون است.

دکتر محمد السقاف تأکيد کرد که تاريخنگاران مصری، گزارش مقريزی را درست‌تر از ديگر روايات می‌دانند و او نيز شخصاً به اين سخن اعتقاد بيشتری دارد، اما بر اين باور است که در روزگار فاطميان مراسمی برای رسيدن سر مبارک برگزار نمی‌شده، بلکه مشهور آن است که در آن زمان تنها برای چند مناسبت، از جمله ميلاد پنج تن آل کساء، شهادت امام علی، شهادت امام حسين، و عيد غدير در 18 ذی‌الحجه که روز نصب امام علی به خلافت است، آيين‌هايی برپا می‌شده، اما در آن زمان، سخن از هيچ مراسمی خواه جشن و خواه سوگ،  برای رسيدن سر مبارک در ميان نبوده است.

وی افزود که صالح الطلائع (ابن‌زريق) آخرين وزير دولت فاطميان از خليفه فاطمی خواست که سر مبارک در مسجد موسوم به صالح الطلائع در منطقه (الدرب الاصفر) در جماليه قاهره دفن شود، اما پس از آن، با فروپاشی دولت فاطمی و برآمدن ايوبيان، سلطان ناصر صلاح الدين ايوبی آن را به کاخ زمرد که محل کنونی مشهدالحسين در «حیّ الحسين» است انتقال داد.

سخنران ديگر آقای الکاف بود که به اعتقاد او، در عهد صلاح‌الدين ايوبی جنايتی رخ داد و موسی بن ميمون وزير، با اشاره صلاح‌الدين که به وی گفته بود صالح الطلائع آگاه‌ترين کس به جای گنجينه‌های فاطميان است، در جست‌وجوی گنجينه‌های بازمانده از آنان برآمد و صحن مسجد صالح در منطقه جماليه را زيرورو کرد و چون چيزی نيافت، حلقه‌ای آهنين بر گردن او انداخت و بدين سان او را به شکنجه کشيد. وی در اين کاوش خود چيزی جز سر مبارک امام حسين پيدا نکرد، لذا همان را بيرون آورد و صلاح‌الدين دستور داد که آن را در «باب الاخضر» کاخ زمرد به خاک بسپارند که در آن زمان ويرانه‌ای بيش نبود. الکاف در ادامه يادآور شد که با اين حال، شکنجه‌های سخت با حلقه‌هايی از جنس آهن، هيچ تأثيری در صالح الطلائع نگذاشت، و اين جابه‌جايی هيچ آسيبی به سر مبارک امام حسين وارد نياورد.

الکاف افزود: با روی کار آمدن الظاهر بيبرس مملوکی که تحت تأثير آموزه‌های امام سيد احمد البدوی از دوستداران اهل بيت(ع) بود، دستور داد تا حرمی برای امام حسين برپا گردد و دو تن از بازماندگان سالخورده  فاطمی نيز از زندان آزاد شوند. وی هم‌چنين با اشاره به اين که صلاح‌الدين به جايگاه تاريخی و علمی الازهر بی‌احترامی روا داشته، آن جا را که به اصطبلی برای نگهداری اسب‌ها تبديل شده بود، پاکسازی کرد و در ميدان «البساتين» قاهره مسجد امام شافعی و يک مدرسه وابسته به آن ساخت.

وی گفت: صلاح‌الدين با اين که حمام‌های عمومی را به صورت رايگان بر روی مردم گشوده بود، اما با برپايی آيين‌های مناسبتی مربوط به اهل بيت(ع) سر ناسازگاری داشت، و در روزهای سوگواری اهل بيت(ع) هم‌چون عاشورا جشن می‌گرفت و شهر را آذين می‌بست و سفره معروف عاشورايی می‌انداخت.

الکاف در پايان سخنان خويش، امام حسين را پرچمی افراشته در برابر ظلم و ستم و چشمه‌ای لايزال برای همه ارادتمندان دانست، و خاطرنشان کرد که در طول تاريخ، همواره مردمانی از سودان و ليبی و شام و گروهی از صحرانشينان برای شرکت در آيين‌های انتقال سر امام حسين شرکت داشته‌اند.

شيخ نادی البدری هم در اين نشست روايتی از امام جعفر صادق عليه‌السلام خواند که فرمود: امر ما را زنده کنيد، خداوند هر که امر ما را زنده دارد، مورد رحمت خويش قرار دهد. وی روايتی ديگر را نيز خواند که: هر که امر ما را زنده دارد، در روزی که همه دل‌ها می‌ميرند، دلش نخواهد مرد. او با خواندن اين دو حديث افزود: زنده کردن امر حق از سفارش‌های قرآن کريم است که فرمود: در قصص ايشان پندهايی برای خردمندان است، و ادامه داد که اکنون جز با احيای امر اهل بيت عليهم‌السلام، امت اسلامی از غرق شدن در فتنه‌های ويرانگر رهايی نخواهد يافت. سرزمين مصر از جانب همه مرزهايش در محاصره خطر است؛ و درس‌آموختگان دجّال فتح آن را برگ برنده خود می‌دانند و اگر اين کشور به دست گروه‌های هواپرست تروريستی بيفتد، همه امت اسلامی به سقوط کشانده می‌شود... و سوگمندانه بايد گفت که امروزه اهانت به اهل بيت(ع) نشانه کسانی شده است که با شخص رسول خدا صلی الله عليه و آله دشمنی می‌ورزند.

او در پايان تأکيد کرد که هر کس علی بن ابی‌طالب عليه‌السلام را مورد نکوهش قرار دهد، با حکم خدا مخالفت کرده و با اهل بيت پيامبر به دشمنی برخاسته است؛بی‌ترديد کسانی که اين رفتار را دارند، از سنت اهل هواپرستی و تعصب‌های کور و گناه پيروی می‌کنند.

*شفقنا
نظرات بینندگان