پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وقتي خبر توافق ژنو اعلام شد، تهران و بسياري از شهرهاي كوچك و بزرگ كشور، شب تا سحري دلنشين داشت. برخي تا نيمهشب و برخي هم تا نزديك سحر و اذان به استقبال اين توافق رفتند. توافق ژنو عصر به انجام رسيد و بيانيه مشترك خوانده شد و همه وزراي خارجه 7 كشور عكس يادگاري گرفتند (گرچه در آخرين تصوير وزير خارجه روسيه غايب بود و معلوم نشد براي چه)، اما از اين توافق جز اسرائيل، تندروهاي جمهوريخواه طرفدار اسرائيل در كنگره آمريكا و نيز برخي سران و شخصيتهاي مرتجع و تروريستپرور منطقه، همه به نوعي حمايت و ابراز خشنودي كردند. فارغ از اينكه آمريكا و دنياي غرب چه شانتاژها و تبليغاتي را در اين سالها عليه ايران و فعاليتهاي هستهاي كشورمان به راه انداختهاند واقعيت اين است كه در اين سالها تصويري كه از ايران و فعاليتهاي هستهاي ايران شكل گرفته بود، تصوير كاملاً منقلب و غلطي بود كه باعث ميشد حرف حق ما شنيده نشود. ايران به غلط به عنوان تهديدي براي صلح و امنيت نهتنها منطقه، بلكه جهان معرفي ميشد و هرچه ما از صلحآميزبودن فعاليتهاي هستهاي خويش سخن ميگفتيم گوش شنوايي نبود متأسفانه بعضي از خودمان هم عقل و تدبير درست در عرصه ديپلماتيك براي اصلاح اين تصوير نادرست به خرج نميداديم. حتي پس از آنكه پرونده ايران از آژانس به شوراي امنيت فرستاده شد بازهم زمان را به وقتكشي گذرانديم. تنها در عرض حدود يكسال 3 قطعنامه عليه ايران در شوراي امنيت به تصويب رسيد يعني قطعنامههاي 737، 1747 و 1803 تنها در فاصله دي 85 تا اسفند 86 عليه ايران صادر شد. بعد از اندكي وقفه و پس از توافقنامه انتقال سوخت در ارديبهشت 87 و ورود آمريكا به مذاكرات و بعد از آنكه شوراي امنيت به روند صدور قطعنامه عليه ايران تنفس داد سرانجام در خرداد 89 يكي از بدترين و سختترين قطعنامهها عليه ايران تحت عنوان قطعنامه 1929 صادر شد. آمريكا نيز بعد از آن تحريمهايش را شدت بيشتري بخشيد و از آن پس بود كه كار صادرات نفت و گاز، و بدتر از همه، مبادلات پولي و بانكي بسيار سخت و دشوار شد. به همين خاطر بود كه آن سالهاي سخت اواخر 90 و بهويژه 91 براي اقتصاد كشور پيش آمد.
اما مهمتر از سختيها و دشواريهاي اقتصادي و فشارهاي مالي، آنچه براي كشور به هيچوجه پسنديده نبود، تصويري بود كه از ايران به وجود آمده بود. صدور اين قطعنامهها و تبليغات شديد و دروغين و ظالمانهاي كه پس از حوادث سال 88 عليه نظام اسلامي و ايران توسط رسانههاي وابسته به اردوگاه صهيونيسم جهاني شكل گرفت همه و همه فرصت مناسبي را براي هجمه به نظام و كشور به قصد انزواي سياسي و اقتصادي آن فراهم آورد. در اين ميان دولت و ملت هم كه در سايه حوادث سال 88 و شورشهاي خياباني و ناآراميهاي ناپسند بعد از انتخابات و به محاق رفتن بازار نقد نسبت به دولت و برجستهتر شدن حمله به مخالفان و منتقدان و نقد اصلاحطلبان، حاشيهاي امن براي حركتهاي خودسرانه و دلبخواه و يكهتازي پيدا كرده بود بيآنكه برنامهاي براي كمكردن از دامنه اين فشارهاي بينالمللي داشته باشد مشغول حركتهاي به اصطلاح پوپوليستي، دامن زدن به بيتدبيريهاي اقتصادي و خواسته و ناخواسته ميدان دادن به مفسدان اقتصادي گرديد كه از جمله محصولات آن، تراشيدن هزينه براي كشور با حرفها و حركتهاي احساساتي و مردمپسند، عدم برنامهريزي براي اقتصاد مقاومتي و مقابله با تحريم و فشارهاي اقتصادي و مهندسي شرايط مقابله با بحرانها در صورت تشديد فشارها بوده است. در چنين شرايطي نهتنها خود مردم بلكه بسياري از مسئولان و مقامات و مديران نظام هم به اين نتيجه رسيده بودند كه ادامه و استمرار اين وضعيت به مصلحت كشور نيست. انتخابات سال 92 نيز جهتگيري جامعه را نشان داد و از جمله مهمترين وعدههاي رئيس جمهوري منتخب، حل مسأله هستهاي كشور بود. حال پس از نزديك به 20 ماه مذاكره و چانهزني و برگزاري جلسات متعدد ژنو 1، 2 و 3، مونيخ و وين 1 تا 6، مسقط عمان و لوزان سوئيس، سرانجام در مذاكرات طولاني و نفسگير وين از 5 تا 23 تير جاري، به نظر ميرسد كه روحاني به وعده خويش عمل كرده است. در اين ميان اما شايد اين سؤال هم محل تأمل باشد كه اين جشن مردم كه تا پاسي از بامداد ادامه پيدا كرد آيا جشن همه مردم است؟
هنور تحريمها سر جايشان هستند. هنوز توافق بايد به كنگره آمريكا برود و در انتظار فرصت 2ماهه كنگره آمريكا بماند. هنوز پولهاي بلوكه شدة ايران آزادنشده است. عدهاي ميگويند كه اگر قرار بود امتيازاتي بدهيم همان پنج سال پيش و قبل از آخرين قطعنامه ميتوانستيم با شرايط بهتري به صلح برسيم. براي تمامي اين سخنان و سؤالات، پاسخها و جوابهايي هست. در تكتك موارد ميتوان بدون حبّ و بغض و با استدلال و منطقي بحث كرد. همه آنها هم پاسخ مناسب دارد كه جايش در اين مقال اندك نيست.
اما بايد دانست آنچه در ژنو حاصل آمد شايد همه آنچه ما ميخواستيم نبود اما انصاف بايد داد كه همه آنچه ميتوانستيم به دست آوريم، بود. واكنش بخشهاي قابل توجهي از مردم نه به معناي آن است كه از مبارزه خسته شده و محافظهكار و عافيتطلب شدهاند و دست از انقلابيگري برداشتهاند و نه آنكه دچار خوشبيني زياد نسبت به غرب و شيفتگي در برابر آن گرديدهاند بلكه بيشتر از اين بابت است كه كشور توانسته است به يكي از سختترين و بدترين چالشهايش نظم و ساماني درست ببخشد و در مبارزهاي نفسگير در مذاكراتي كه ديگر نه در سطح يك يا دو كشور و نه فقط در سطح يك منطقه بلكه در عرصهاي كاملاً بينالمللي، جهاني و تاريخي و با حضور وزراي خارجه قدرتهاي بزرگ اقتصادي، سياسي و نظامي جهان برگزار ميشد بيترس و واهمه حرفش را بزند و به نتيجه و توافق برسد.
بهتر نيست در نگاه به توافق ژنو و در نقد و بررسي بدهبستان صورت گرفته، صرفاً از منظر منطق رياضي به مسأله نگاه نكنيم و به ابعاد فلسفي، اجتماعي، جهاني و تاريخي چنين توافقي نيز نظر بيندازيم؟ يادمان نرود كه ايران و جمهوري اسلامي از جايگاه يك قدرت بزرگ منطقهاي، روزها و هفتهها بدون اينكه اسير زور و تحميل و دستور و امر شود (كه قبلاً در تاريخ اين سرزمين با قدرتها گرفتار چنين رابطهاي بود و سابقه تاريخي هم داشت)، با بلندپايهترين نمايندگان قدرتهاي مسلط جهاني مذاكره كرد و اگر نه همه آنچه را كه ميخواست اما همه آنچه را كه ميتوانست، در گپ و گفت با آنان به كرسي نشاند.
آيا در اين مقطع و با اين شرايط و در اين زمان و شرايط زماني خاص، نميتوان و نبايد از تلاش تيم هستهاي كشورمان و زحمات آنان قدرداني كرد؟ اصولاً چه دليلي دارد كه از شادماني مردم پس از توافق به دست آمده برنجيم؟ اگر حتي اعتقاد داشته باشيم كه جشني لازم نيست؟!
آينده نشان ميدهد كه 23 تير ماه 94 چه روز مهمي بوده است. اين روز قدر مسلّم در كتابهاي تاريخ نيز جايي براي خويش باز خواهد كرد. خدا كند با نوع عملكردمان و استفاده درست از فرصتها و با بهرهگيري از ظرفيتهاي بزرگ ايران و ايراني، بتوانيم از اين روز به عنوان يك روز بزرگ و نقطه آغاز تحولي اساسي در مسير پيشرفت و توسعه و سربلندي ايران عزيز ياد كنيم.
*فتح الله آملي