هفته نامه «
طلوع صبح» نوشت: در اخرین روزهای تیرماه
93 و درست زمانی که نگاه همه سیاستمداران و اصحاب رسانه به هتل کوبورگ در
وین دوخته شده بود، دو جبهه از مخالفان توافق نیز نظاره گر مذاکرات بودند
که صدای مخالفت آنها کمتر شنیده می شد. مخالفانی که اگرچه در ظاهر دوسوی
میدان مواجهه سیاسی ایستاده بودند اما در هیچکدام از دو جبهه نمی توانستند
اکثریت موافق با توافق هسته ای را با خود همراه کنند و به همین دلیل ناگزیر
انتظار می کشیدند تا با خاتمه یافتن مذاکرات ایران و قدرت های جهانی شاید
دوباره بتوانند صدای مخالفت خود را بالا ببرند.
جبهه نخست مخالفان
مذاکرات هسته ای که از تل آویو تا لابی های یهودی و محافل حزب جمهوری خواه
امریکا طیفی متنوع از نظامیان بازنشسته، سرمایه داران و سیاستمداران را در
بر می گرفت در مواجهه با اعلام توافق هسته ای میان ایران و هیات دیپلماتیک
پنج بعلاوه یک، میدان بازی را به واشنگتن تغییر داد و ارایش تهاجمی خود را
در سنا و کنگره متمرکز ساخت. در همان ساعات نخست پایان مذاکرات، سناتورها و
نمایندگان جمهوری خواه اعلام کردند که نمی توانند با موضع دولت اوباما
همراهی کنند و باید برنامه جامع اقدام مشترک را به صورت جزء به جزء بررسی
کنند.
جبهه دوم مخالفان توافق هسته ای اما در داخل کشور و متشکل از
تندروهایی است که پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری 92 با
نگاهی مردد و البته پر هراس به مذاکرات هسته ای نگریستند؛ تندروهای جریان
اصولگرایی که طی هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد هم در صحنه داخلی و
هم در صحنه دیپلماسی ناکامی های بسیاری داشته اند و در صحنه سیاست بین
الملل ناکامی آنها منجر به تحریم های سیاسی و اقتصادی سنگین علیه ملت ایران
شد. ناکارامدی رویکرد تندروها با واکنش منفی جامعه ایران مواجه شده و
برامدن حسن روحانی در انتخابات 92 دقیقا اعلام خواست و مطالبه مردم برای
تجدید نظر در راهی بود که افراطیون پیموده بودند.
تغییر موضع آنها
از توجیه گرایی که در واپسین ایام ریاست جمهوری احمدی نژاد در پیش گرفته
بودند به دلواپسی اگرچه تا بهار 93 به طول انجامید اما همایش های زنجیره ای
دلواپسین و گارد تهاجمی انها در عرصه اقتصاد و دیپلماسی تدریجا شدت بیشتری
پیدا کرد و در مجلس نهم چهره هایی چون حمید رسایی، مهدی کوچک زاده و نادر
کریمی قدوسی با هیاهوی فراوان و به مدد بازی تیتر رسانه های نوظهور از
مجتمع رسانه ای خاص خود را به دروازه تیم هسته ای رساندند و با طرح سوال پی
در پی و احضار وزیر امور خارجه و تیم مذاکره کننده سعی کردند دروازه
محمدجواد ظریف و تیم هسته ای را بگشایند و نتیجه بازی را تغییر دهند.
فشار
دلواپسان به تیم مذاکره کننده هسته ای دقیقا در مقاطعی اوج می گرفت که
ظریف و معاونین وی طی لابی های سخت و سفرهای پی در پی می کوشیدند پرانتزهای
محل ابهام میان ایران و غرب را باز کنند و دست کم پنج حمله رسانه دلواپسان
در سال 93 آنها را در موقعیت هایی دشوارتر قرار داد.
سرانجام
مذاکرات هتل کوبورگ فرا رسید و حساسیت افکار عمومی نسبت به توافق نهایی که
از شبکه های اجتماعی به متن جامعه رسیده بود دلواپسان را بنوعی در موقعیت
آچمز قرار داد تا در روزهای منتهی به اعلام توافق برخی از آنها مرور اخبار
را در پیش بگیرند و برخی نیز ناگزیر از اعلام حمایت و همراهی با تیم مذاکره
کننده شوند. با پایان مذاکرات و اعلام توافق ایران و غرب در جهت پذیرش حق
غنی سازی ایران و لغو تحریم های اعلام شده بواسطه قطعنامه های شورای امنیت،
حامیان توافق هسته ای که بخش قابل توجهی از آنها همان پایگاه رای حسن
روحانی بود به خیابان ها آمدند و جشن هسته ای که طی آن شعارهایی از قبیل
روحانی مچکریم، بلندتر از قبل به گوش می رسید دلواپسان را بر سر دو راهی
جدیدی قرار داد.
آنها یا می بایست تمام عیار در برابر توافق هسته
ای که علاوه بر دولت و مردم، مورد تایید مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته
بود می ایستادند و در موضع یک اقلیت هزینه های سنگین تنش افرینی را متحمل
می شدند و یا اینکه با طرح اما و اگر درباره جزئیات متن توافق خواستار
بررسی مجدد آن در صحن علنی مجلس می شدند تا بتوانند از کارت اعتباری قوه
مقننه هزینه مخالفت و کارشکنی خود را پرداخت کنند و به صورت تدریجی توافق
هسته ای را که پیروزی دولت روحانی و موفقیت وی در تحقق بخشی از شعار های وی
بود را به چالش بکشند.
تندروهای جریان اصولگرایی اما راه دوم را
برگزیدند و در یادداشت های تکراری روزنامه های خود با طرح اشکال نسبت به
ترجمه فارسی برجام که روی سایت وزارت امور خارجه قرار گرفته بود کار تخصصی و
مطالعه کارشناسی جزئیات توافق در مجلس را خواستار شدند. این در حالی است
که در ترکیب مجلس نهم نه تنها نمایندگان دانش آموخته علوم هسته ای حضور
ندارند بلکه تعداد دانش اموختگان رشته هایی چون سیاست خارجی به تعداد
انگشتان دو دست نمی رسد و با این وجود فراکسیون پایداری و به فاصله کوتاه
فراکسیون اکثریت اصولگرایان تشکیل کمیسیون تخصصی برجام در مجلس را خواستار
شدند.
در نقطه مقابل دلواپسان، سیاستمداران و دیپلمات هایی قرار
گرفتند که معتقدند تبدیل شکل برجام به یک قانون مصوب در مجلس احتمالا از
نقاط قوت و مزیت های آن برای ایران خواهد کاست و برجام را در قالب مجموعه
ای از محدودیت ها طرح ریزی خواهد کرد. این استدلال را علی اکبر صالحی رئیس
سازمان انرژی اتمی صریح تر از سایرین مطرح کرده است اما هیاهوی رسانه ای
تندروها که در فاصله هفت ماه مانده تا انتخابات مجلس تلاش دارند ادعای نقض
خطوط قرمز مورد نظر رهبری توسط تیم مذاکره کننده را به اثبات برسانند هر
روز شکل جدیدی پیدا می کند .
تکرار راه طی شده
افراطیون روی
هم رفته همان روشی را نسبت به برجام و روند اشتی جویانه روحانی برگزیدند که
دوازده سال قبل و در اثنای مذاکرات سعد آباد به انها کمک کرد با متوقف
ساختن روند رو به تفاهم مذاکره دولت اصلاحات را مغلوب نشان دهد.
دقیقا
در همان روزهای سرد پائیز 82بود که روزنامه کیهان جنگ روانی خود علیه
مذاکره کنندگان را شدت داد و به موازات آن تیم های دانشجویی تندرو به
محوریت دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه علم و صنعت تجمعات پرخاش جویانه در
برابر سفارت انگلستان را اغاز کردند تا به تئوریک های اروپایی نشان بدهند
دولت اصلاحات و روحانی هیچ اختیاری برای مذاکره و توافق ندارند.
به
فاصله کوتاهی پس از مذاکرات سعداباد جو سازی تندروها در مورد نقض حقوق
هسته ای زمینه را برای رد صلاحیت های وسیع و قبضه مجلس هفتم توسط آنها نیز
فراهم اورد. اردیبهشت 83 و درست در اخرین روزهای کاری مجلس اصلاحات
محمدرضا باهنر به نمایندگی از اصولگرایان گفته بود«با آژانس به تیپ هم می
زنیم». و تا انتخابات ریاست جمهوری 84 نیز مجلس هفتم و جریان اصولگرایی
بدون لحاظ الفبای دیپلماسی و منافع ملی از هر فرصتی استفاده کرد تا دولت
اصلاحات و مذاکره کننده گان وقت را فاقد صلاحیت و مشروعیت نشان دهد.
لاریجانی
در سال 86 و پس از مشاجره با احمدی نژاد از دبیری شورای عالی امنیت ملی
استعفا کرد. جانشین روحانی و لاریجانی در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی
یعنی سعید جلیلی نیز طی شش سال تصدی این مسئولیت، میز مذاکره را به کلاس
فلسفه تبدیل کرد، کلاسی که هر شش ماه یکبار با لبخندهای معنا دار بین جلیلی
و کاترین اشتون آغاز می شد و با چهره های عبوس و عصبی طرفین به پایان می
رسید.
جلیلی اسفند ماه 91 طی مذاکراتی که در آلماتی برگزار شد حتی
به زبان تهدید روی اورد؛ رفتاری که سبب شد در مناظرات انتخاباتی 92 علی
اکبر ولایتی به طعنه توبیخ شدن جلیلی را به وی یاداور شد. رسمیت یافتن
توافق هسته ای که تندروها در دست یابی به آن ناکام مانده بودند آنها را بار
دیگر در موقعیت آغازین داستان قرار داده است با این تفاوت که هزینه های
سنگین شش قطعنامه تحریم بر دوش ملت ایران و تجارب تلخ اندوخته شده طی
دوازده سال گذشته اینبار اکثریت جامعه ایران را نسبت به روند مذاکره و
توافق حساس تر کرده تا با انتشار خبر توافق ایران با پنج بعلاوه یک به جشن و
پایکوبی بپردازند و صراحتا موافقت خود را با برجام بیان کنند. با این حساب
تندروهای دلواپس ناگزیر خواهند بود با اقدامات و تجمعات نمادین کارشکنی در
مسیر توافق را آغاز کنند.
جنگ طلبی در روز صلح
شنبه 24
مرداد حامیان توافق هسته ای در سراسر جهان دست به دست هم دادند تا پایگاه
مردمی خود و فراگیری صلح طلبی را به رخ بکشند. گروه روز جهانی صلح که
مهمترین جریان حامی این تجمع بود یکی از اهداف این تجمع را تاثیر گذاری بر
روند بررسی توافق در کنگره امریکا با هدف پیشگیری از وقوع جنگ دیگر در
خاورمیانه اعلام کرده بود.
ایرانیان مقیم خارج از کشور از این فرصت
استفاده کردند تا از منافع ملی خود حمایت کرده و چهره صلح طلبی ملت ایران
را آشکارتر به جهانیان نشان بدهند. پلاکاردهایی با عناوین مختلف که نشان از
رضایت مردم بود در بیش از هشتاد شهر بزرگ جهان از جمله ملبورن، توکیو،
نیویورک پاریس، برلین و لندن بالا گرفته شد و میلیون ها عکس خبری و سلفی در
شبکه های اجتماعی و سایت های خبری دست به دست شدند.
جنبش حقوق مدنی
آمریکا با رهبری یک کشیش سیاه پوست و نیز جمعی از یهودیان سرشناس فعال در
هالیوود به این تجمع فراگیر پیوستند تا روند توافق صلح امیز هسته ای را که
یکماه قبل تر از آن به اهتمام تیم مذاکره کننده بدست آمده بود بیش از پیش
حفظ کنند. اما درست در همان روز بخشی از بدنه جوان جریان های تندرو در
میدان بهارستان گرد هم آمدند تا ضمن اعلام دلواپسی از روند توافق هسته ای
خواستار اقدام مدرس گونه در رد توافق بشوند. آنها علنا و تلویحا توافق هسته
ای و متن برجام را با قرارداد 19 19 وثوق الدوله مقایسه می کردند.
اتحادیه
انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل که برگزار کننده این تجمع بود البته
چندان قائل به خودجوش بودن این مراسم نبود و از دو روز قبل از برگزاری،
جزئیات تجمع خود را با فعالین رسانه ای هماهنگ کرده بود چنانکه چندین نفر
از اعضای فراکسیون پایداری برای حضور و سخنرانی در این تجمع اماده بودند
اما به تشخیص حمید رسایی تنها زهره طبیب زاده از مجلس قدم بیرون گذاشت و با
هیجان بسیار سعی کرد هدف تجمع کنندگان را رد کردن بی قید و شرط توافق هسته
ای به هر قیمت تعبیر کند.
صف ارایی جمع پنجاه نفره خشمگین در
میدان بهارستان درست در روزی انجام شد که کمپین صلح در بیش از هشتاد شهر
بزرگ دنیا ملیت ها و مذاهب گوناگون را گرد هم اورده بود تا ایران هراسی و
جنگ طلبی را که ظرف یک دهه گذشته گفتمان غالب در رابطه با مسئله هسته ای
ایران بود متوقف کنند. تریبون های رسانه ای تندروها نیز سعی کردند به جای
تجمع طرفدان صلح در حمایت از ایران تجمع اقلیت مخالف در بهارستان را پوشش
دهند تا مسیری را که دوازده سال قبل آغاز کرده و هزینه های سنگینی را بر
ملت ایران تحمیل کرده بودند ادامه دهند.
این شیپور جنگ طلبی در
بهارستان البته در میان اقلیت جنگ طلب غربی نیز پوشش خبری پیدا کرد و چهره
های خشمگین دانشجویان به مثابه تصویری از ایران مورد توجه رسانه های خارجی
همسو با دولت اسرائیل قرار گرفت تا بار دیگر عزاداران توافق هسته ای در دو
سوی کره خاکی با یکدیگر همدردی نانوشته ای را تجربه کنند.
به هر
روی با استفاده از فرصت تجمع اقلیت دلواپسان داخل صحن و اعضای فراکسیون
پایداری نیز کمیسیون بررسی برجام را از میان مخالفان توافق چینش کردند و در
ایالت متحده نیز سناتورهای یهودی و جمهوری خواه تلاش های خود برای یارگیری
علیه توافق هسته ای را تشدید کردند.
مجموعه تجارب اندوخته شده در
سال 82 تا کنون نشان می دهد توافقی مسرور تر از آنچه ظریف و تیم وی به دست
آوردند برای ایران قابل حصول نخواهد بود. دلواپسان در حالی در کمیسیون
برجام، شیپور اختلاف را می نوازند که به اقلیت همسو با خود توضیح نداده اند
که برنامه آنها برای دوره پس از رد شدن توافق هسته ای چیست؟ اساسا آیا به
حراست از منافع ملی ایران اندیشیده اند یا خیر؟ و مهمتر از آن آیا آنها می
توانند مانع از بازگشت پرونده کشورمان به فصل هفتم منشور ملل و در پی آن
اعمال دوباره تحریم ها و مخاطرات احتمالی شوند یا خیر؟
به خطر افتادن منافع شخصي
اما این وسط در حق ی نفر اجحاف شده، عکس حسین شریعتمداری کوووو؟
پست و مقامشون یا مردم؟؟