پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : از امام جواد(ع)پرسیدند که چرا مسلمانان ازمرگ خوششان نمیآید؟ فرمود: «لِأنَّهُم جَهِلُوهُ، فَکَرِهُوهُ، وَ لَو عَرَفُوهُ وَ کانُوا مِن اَولِیاءِ اللهِ عزّوجلّ لاَحَبُّوهُ، وَ لَعَلِمُوا اَنَّ الآخِرَهَ خَیرٌ لَهُم مِنَ الدُّنیا»
برای آن که آن را نمیشناسند؛ ازاین رو آن را نمیپسندند، و اگر آن را میشناختند و از دوستان خداوند متعال بودند، مرگ را دوست داشتند و میدانستند که آخرت برای آنان بهتر از دنیاست.
(موسوعه الکلمات الامام الجواد، ص ۱۴۷)
۱
بر روی زمین، به آسمان میخندیم
از جسم بریدهایم و جان میخندیم
هنگام که جان طلب کند از ما دوست
با شوق، به مرگ مهربان میخندیم
۲
تن جامه و تنپوش منی، نزدیکی
چون زمزمه در گوش منی، نزدیکی
همراه منی نَفس نَفس، میدانم
ای مرگ، همآغوش منی، نزدیکی
۳
آرامش جان و مژده دیداری
پیغمبر حق تبار و حق گفتاری
ای مرگ! برای ما که خواب آهنگیم
اعجاز تو چیست؟ عبرت و بیداری
۴
خوابیدم و غوغای تو را حس کردم
آهنگ قدمهای تو را حس کردم
من مُصحف شوق رفتگان را خواندم
زیبایی دنیای تو را حس کردم
۵
نزدیک تر از من به منی، میدانم
چون نور، عیان و روشنی، میدانم
تقدیر گریز ناپذیری،ای مرگ
اما و اگر نه، حتمنی، میدانم
۶
تو قاصد وصل و بوی جانی،ای مرگ
مطلوب و مُراد عارفانی،ای مرگ
از غربت تن، تو میکنی آزادم
شک نیست که خوب و مهربانی،ای مرگ
۷
ای مرگ! بشیر صبح دیداری تو
آیینه وصل حضرت یاری، تو
جانم بستان و بوی جانانم ده
ای خوب؛ اگر مرا خریداری تو
۸
آزاد شدن ز آب و گِل میخواهم
جانی به نگار مُتصل میخواهم
تو مژده وصل، قاصد جانانی
دیدار تو را ز جان و دل میخواهم
۹
شک نیست، حدیث معتبر هستی تو
بی شاید و اما و اگر، هستی تو
پایان کبوتر نه، شروعی دیگر
ای مرگ؛ تولدی دگر هستی تو
۱۰
آن قوم که «ناگهان» تو را میخوانند
از ذهن و زبان خویشتن میرانند
ازاین که تو«اتفاقِ ممکن»هستی
یا بی خبرند، یا که … ؟ خود میدانند!
*رضا اسماعیلی