پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
اين روزها برخي رسانهها و مقامات معلول الحال كويت، به دور تازهاي از جنگ رواني عليه ايران پرداختهاند و با تلاش براي احياي گذشتههاي تاريك و پرنكبتي كه ريشهاش به دوران سردار نگون بخت قادسيه باز ميگردد، سعي دارند يكبار ديگر براي بيگانگان و دشمنان اسلام خوشرقصي كنند.
سير تحولات پرشتاب منطقه، فضاي سياسي - اجتماعي تازهاي را در دنياي عرب رقم زده است. انتظار ميرفت دولتها و كشورهاي عرب نيز با تدبير و درايت با اين مسائل مواجه شوند و خود را با شرايط جديدي كه ملتها سعي دارند به وجود آورند، تطبيق دهند ولي واكنش برخي دولتها با اين فضاي نوظهور، باز هم دوران سركوب و اختناق و تبعيض را در ذهنها تداعي ميكند كه البته قابل تحمل نيست.
بايد پرسيد چه عاملي باعث خشم و خروش و قيام در دنياي عرب شده و چرا ملتها با آغوش باز از هر حادثهاي استقبال ميكنند ولي حاضر نيستند اوضاع جهنمي گذشته و آن روابط پرننگ و نكبت گذشته با قدرتهاي شيطاني و اشغالگران صهيونيست را بپذيرند و همچنان شاهد ساكت خيانتهاي روزافزون دربارهاي خائن عرب باشند؟
اگرچه غرب و بويژه آمريكا در نخستين روزهاي قيام ملتها غافلگير شد و با سردرگمي در برابر سيل عظيم احساسات ملتها، تصميمات متناقض و ناپايداري گرفت ولي اكنون در جمع بندي اوضاع جديد به اين نتيجه رسيده است كه شايد بتواند يكبار ديگر و براي دورهاي جديد با همان مهرههاي دست آموز و دست نشاندهاي كه براي چندين دهه به غارت ثروتها و جنگافروزي در منطقه پرداخته بود، باز هم همان مواضع ظالمانه گذشته را ادامه دهد.
تصادفي نيست كه برخي دربارهاي عرب از جمله عربستان و كويت مأموريت يافتهاند تا در آن واحد در 3 محور به تكرار نقشهاي گذشته روي آورند و شانس خود را امتحان كنند.
1 - سركوب وحشيانه و بيحد و مرز ملتهاي بپاخاسته به هر قيمت ممكن
2 - اظهار وابستگي و سرسپردگي به قدرتهاي شيطاني و درخواست رهنمود از غرب
3 - سمپاشي و جوسازي عليه نهضتهاي نوپاي منطقه و وارد كردن اتهام وابستگي به ايران به منظور فضاسازي منفي عليه ملتها و كسب مجوز سركوب قيامهاي مردمي
ناگفته پيداست كه سرنخ تمامي تلاشها براي به زانو در آوردن ملتهاي مسلمان در اختيار جبهه دشمنان اسلام است و دربارهاي عرب فقط مجري دستورات بيگانه هستند.
نقش كويت در اين ميان بيشتر است و شيوخ آل صباح در اجراي طرح ايران هراسي، بيش از ديگران خوشرقصي ميكنند. كويت در ماجراي جنگ 8 ساله عليه ايران هم تمامي حيثيت و ظرفيت و توان و استعداد خود را يكجا در اختيار صدام تكريتي قرار داده بود و عملاً در نقش "زائده سياسي رژيم بغداد" و به قول صدام، "استان نوزدهم عراق" ظاهر ميشد. هيچكس آن دوران سياه خوشرقصيهاي كويت را فراموش نكرده كه رسانههاي كويتي در دشمني عليه ايران حتي از رسانههاي بعثي عراق هم سبقت ميگرفتند. در آن جنگ، بندر، بزرگراهها و تمامي ظرفيت ساحلي و زميني كويت در اختيار ماشين جنگي صدام قرار داشت. شيخ كويت عملاً "پادوي صدام" بود و دستگاه ديپلماسي نيم بند كويت، گوش به فرمان "طارق ميخائيل يوحنا عزيز"!
بايد پرسيد پاداش آنهمه خوش خدمتي به جلاد بغداد غير از خفت و خواري بيشتر چه بود؟ ارتش بعثي در فاصله چند ساعت، خاك كويت را اشغال كرد و آنرا رسماً "استان نوزدهم عراق" ناميد. جاي تعجب است كه ارتش كويت حتي گلولهاي به سوي اشغالگران شليك نكرد و رسانههاي كويت يكباره خفقان گرفتند و كلامي عليه اشغالگران شنيده نشد و قلمي عليه آنان به حركت در نيامد.
در آن بحران، جمهوري اسلامي ايران عليرغم شرارتهاي كويت در 8 سال جنگ تحميلي، به انبوه عظيم فراريان كويتي پناه داد، اشغال كويت را محكوم نمود و از بغداد خواست به اشغال كويت خاتمه دهد. هرگز انتظار نميرفت پس از آنهمه سعه صدر و بزرگ منشي ايران، يكبار ديگر شاهد شرارت كويت باشيم.
رفتار امروز كويت نشان ميدهد آل صباح لايق آنهمه گذشت ما نبودهاند. شايد لازم باشد به شيوخ كويت به صورت مناسبي فهمانده شود كه بايد حد و اندازه خود را بدانند و دريابند كه در خانه عنكبوت نشستهاند و در هم ريختن تارهاي تنيده در اطراف آنها كار مشكلي نيست.
البته كويت يكبار ضرب شست كرم ابريشمهاي ايراني را چشيده و ضربات برق آساي ما را در اوج جنگ تحميلي تجربه كرده است و امروز نيز تكرار آن تجربهها ممكن است، اما توصيه به شيوخ كويت اينست كه خشم ما را امتحان نكنند كه از عواقبش ايمن نخواهند ماند. صداهاي مخالفي كه اين روزها از كويت به گوش ميرسد، هيچ نشاني از درك شرايط و تدبير را با خود به همراه ندارد و به فرياد مستانهاي شبيه است كه صاحب آن محاسبهاي از عوارض آن ندارد. عجيب است كه شيوخ كويت در خانه عنكبوتي عربده مستانه سر ميدهند و از سرنوشت خفت بار حسني مبارك و بن علي و قذافي و علي عبدالله صالح عبرت نميگيرند.
از رفت و آمدهاي مكرر مقامات ارشد نظامي و سياسي آمريكا به منطقه در ماهها و هفتههاي اخير كاملاً مشخص است كه واشنگتن براي مهار كردن قيامهاي مردمي كشورهاي منطقه برنامه ريزي وسيعي كرده و تحريك شيوخ كويت عليه ايران نيز بخشي از اين برنامه هاست. اما شيوخ كويت بايد اين واقعيت را درك كنند كه دوران حاكميتهاي موروثي به پايان رسيده و اكنون نوبت آنست كه مردم بر سرنوشت خود حاكم باشند. از آمريكا نيز در اين ميان نه تنها كاري ساخته نيست بلكه ابرقدرتي خود آمريكا نيز درحال زوال است و براي نجات تاج و تخت اين شيوخ از آمريكا هم كاري بر نميآيد.