شهر تنها شامل بناها نیست، بلکه فضای بین ساختمانها، کوچه، میدان،فضای سبز، عناصر پرکننده، کاربریها و حضور و همراهی مردم است که موجودیت شهر را می سازد و به آن بها می دهد.
مردم فعالیتهای خود را در قالب 3 پهنه : زندگی،کار ، تفریح، در فضاهای عمومی انجام می دهند.
چهره شهر مانند موزه و نگارخانه ای است که هر روز نمایشگاه آثار متنوع مردم و منظر تاریخ و فرهنگ تمدن بشری است.
محیط شهر، محیط زندگی شهروند را تشکیل می دهد. بنابراین مدیران، طراحان و افراد متخصص می بایستی محیط را بگونه ای تجهیز کنند که شرایط زندگی و زیست محیطی آن از " سطحی عالی " برخوردار باشد.
امروزه شهرها مانند شرکتها با هم به رقابت می پردازند: تلاش برای زیباترشدن، کارآمد بودن و ارائه هویتی
با ارزش، چرا که در اینصورت قادر خواهند بود توجه جهانی، جذب گردشگر و بازار سرمایه و استعداد را بخود اختصاص دهند.
جامعه امروزی بطرف کاربردی نمودن " پیرامون" پیش می رود و زیبایی تنها زمانی ظاهر و درک می شود که نیازهای اساسی جامعه برآورده شده باشد.
به همین دلیل رشد و توسعه "
کیفیت زندگی شهری" و نگاه " انسان مدارانه" مورد توجه قرار گرفته است.
کیفیت، مفهومی چند وجهی است که از طریق " واقعیت فیزیکی موجود" مانند
"زیبایی محیط و اجزای آن " و " پاسخگویی به نیاز انسانها"، در ذهن و روان
آدمی شکل می گیرد و تبدیل به تجربه ای مطلوب و خوشایند
می گردد. " کیفیت فضای شهری" یعنی " ترکیب بندی فضاهای باز و بسته"، بگونه ای که از نظر" عملکرد و زیبایی"، رضایت بخش باشد.
طرح " ارتقای کیفیت فضای شهر تهران" به منظور دستیابی به " کیفیت محیطی اثر گذار" در حوزه های سکونت، فعالیت و فراغت و " چشم اندازی مطلوب " برای " ساماندهی و طراحی سطوح مختلف شهری " مورد مطالعه قرار خواهد گرفت، بطوریکه سیاستهای اجرایی را از سطح کلان تاخرد تحت پوشش قرار دهد.
نادیده گرفتن اصول علمی و
مطالعات اجتماعی فرهنگی و همچنین پاسخگویی سریع به مدیران بالادستی و پیروی
از سلایق شخصی و فردی، طراحی منظر و نصب تجهیزات مبلمان شهری را به جایی
می رساند که تنها به عرصه ها و جزیره های کوچک و " ملاحظات اجرایی و خرده
کاری" خواهد شد و از حوزه تزئین ظاهری و
بی کیفیت فراتر نخواهد رفت.
شاید مشکل اساسی شهرهای امروز اینست که شهروند نمی تواند به آسانی با شهر " روابط حسی مطلوب و دلپذیر" برقرار نماید.
هنوز در بسیاری از فضاهای شهری، روابط و نیازهای انسانی توجه نشده است. برای " حضور و استفاده مردم از فضاهای عمومی"، امکانات مفید و با کیفیت، بسیار محدود وناچیز است.
بنابراین قبل از هرگونه مداخله در سطوح کلان شهری، بایستی اهداف شکل گیری و جایگاه پروژه های شهری تعریف شود و شاخصه های بصری ادراک محیط و کیفیت فضایی مورد بازشناسی قرار گیرد.
من معتقدم هر گونه تجهیز فضاهای عمومی یا تلاش برای ارتقای کیفیت محیط که مبتنی بر شناخت واقعی و هوشمندانه نباشد محکوم به موقتی بودن، نارضایتی استفاده کنندگان و زوال خواهد بود.
آنچه اکنون بنظر می رسد اینکه برای نیل به این شناخت واقعی و هوشمندانه پیشنهادات ذیل قدری راهگشاست:
1- تفاهم نظر مسئولان، مدیران و مردم:
همکاری دولت و مجموعه شهرداری
هماهنگی کلیه مدیران و مسئولین شهری
دعوت از هنرمندان و متخصصین
مشارکت مردمی
2- بازسازی و نوسازی:
فضای عمومی یک شهر تنها جنبه کاربردی ندارد.
" توجه به نیازهای انسانی از دیدگاه معنوی ، روانی و هویت شناسی"
3- طبیعت شهری :
فضاهای طبیعی شهر شناسایی و نگهداری شوند.
توسعه فضای سبز، احترام به پرندگان، گسترش طبیعت گردشگری، حرکت و صدای آب . . .
4- پیاده رو و پیاده راه :
فضاهای عمومی با قابلیت دسترسی پیاده
5- مناسب سازی و توانبخشی:
فضای شهر برای حداکثر افرادجامعه قابلیت استفاده داشته باشد:
معلولین، کودکان،سالمندان و . . .
6- هویت شهری:
شناسایی الگوها و نمادهای باارزش برای باز زنده سازی نشانه ها و هویت شهر و محله آن
7- ارتباط ملی و بین المللی
تبادل اطلاعات، آگاهی از دانش روز و پروژه های شهری مختلف
8- کیفیت و تعالی:
بعنوان یک اصل در تمامی موارد رعایت شود
9- نقاط عطف بصری:
ایجاد و توسعه چشم اندازهای عمومی و نشانه های شهری
10- نگهداری و حفاظت:
برنامه ریزی برای حفظ طرحهای ایجاد شده
و نگهداری ارزشهای قدیمی و سنتی شهر . . .
* سید محمد جواد شوشتری (مدیرعامل سازمان زیباسازی)