پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : آنزاده اصل تهرانی، آن دیپلمات شیک پوش ایرانی، آن صاحب خرقه یقه بسته همان که عمری به تلمذ نشسته و آن محب قلم و دفتر و کیف و آن «مالیده به تن» هزارگونه کیسه و لیف یعنی مولانا شیخ محمد جواد ظریف (ادام الله صدارته) از وزرای کابینه شیخ الشیوخ حسن روحانی سمنانی (طول الله ملکه و امارته) بودی و گویا کرمانی نبودی.
و تصدیق دکتری خویش با عرق جبین و کد یمین از مکتب خانه دنور ایالت کلرادو آمریکا (دمرالله ایالتها و اراضیها) ستاندی و گویند در آن مکتب مدام در صف آخر مینشستی بر سبیل تواضع!
روزی بلند قد دخترکی از تیره American Girls از او پرسیدی!ای ایرانی چرا همیشه در عقب مانی؟ و استاذنا الوزیر (ادام الله بقائه) در جواب لختی سکوت داشتی و با شرم فرمودی: چراغ گوشه نشینان مدام میسوزد!
و دخترک از این جواب نغز و آکنده از مغز و لطیف مولانا محمدجواد ظریف (اطال الله عمره) مدهوش شدی و چون به هوش آمدی رخت تجرد پوشیدی و در خیابانهای نیویورک از پی چراغی میگشتی که در گوشه باشد و سوزد والله العالم.
روزی مولانا علی اکبر ولایتی (سلمه الله و رعاه) از او پرسش کرد:
یا جواد الوزراء هیچ از مایادت آید؟ گفت آری، چون به ایالات و ولایات شوم. یادم از ولایتی افتد که روزی تو در آن شدی و ولایتی شدی!
و همو صاحب کرامات بسیار بودندی نقل است چون به سازمان ملل سفیر ایران بودی روزی بهگاه سخن گفتن دبیر کل او را چرت در ربود! و به ناگاه از دام خواب رمیدی و ایستادی و پرسیدی! قبله از کدامین سوی است تا نماز کنم!
گفتند ایها السفیر! این چه حالت است که بر تو میرود؟ و او (سلمه الله) گفتی مگر زلزله نشدی! عرضه داشتند نی! این بلندگوی دبیر کل بود که سوختی و بانگ از سقط میکروفون بودی! و او انگشت بر بینی نهادی و قول ستاندی که این سر عرفانی فاش نکنند که ایشان هم تا این ساعت هرگز باز نگفته اندی!! (اصلحهم الله علی طریق الهدایه) و ایضاً مریدانش گویند در سازمان ملل همیشه با انگشتان خویش پنج را به علاوه یک نمودی و ماشین حساب را آدم به حساب نیاوردی! و چون علت پرسیدند فرمودی: کاری که از دست برآید با آلات محاسبات نشاید (ثبت الله دلیله و برهانه) و در محفل عقول معرفت و ارباب ظرافت نقل است که وی علاقه ذاتی به ریش ولحیه پرفسوری داشتی و چون سائلینی خبرنگارنما پرسیدند یا امیر الخارجه این چگونه تیپی باشد؟ در بداههای تام و جوابیهای تمام فرمود: هیزمتر را چون به جهنم برند بسوزد؟ گفتند: نی! واو (حفظه الله) گفتی: پس از چه روی شما بردید و بسوخت؟؟؟
و ایضاً منقول است روزی در جمع دولتمردان بر صندلی وزارت خویش فرو رفته و سر در گریبان نهفته. مولانا اسحاق جهانگیری (ایده الله بفضله) نهیب زدی: جوادا! از چه روی اینچنینی نشینی؟ و شیخ محمدجواد (نور الله جبینه) فرمودی: یا نائب الرئیس! چون سر برافرازم نظرم بر علیا المکرمه بانو معصومه ابتکار (زید فخرها) افتد و خنده کاترین اشتون در منظر آید ناخودآگاه!! و نائب الرئیس او را از بارگاه براندی و گفتی رو با مهترت برای ضمانت بیا و ظریف (اصلحه الله) برفتی و فردایش با رئیس العشیره و صدرالقبیله مولانا اکبر هاشمی (ادام الله تنفیذه) به دولت شدی و در زیر عبای شیخ مستور ماندی! و چون جهانگیر الملک (حفظه الله) خواست ریش شیخنا هاشمی را گرو بردارد حیران و واله بماندی و جواد را بلادرنگ به کرسی وزارت فراخواندی (تقبل الله منه و مناباحسانه) اخباریون گویند: باری رئیس پارلمانی و مخترع کلام درمانی مولانا شیخ علی لاریجانی (ایده الله علی طریق الریاسه) از او پرسیدی: جواد الطائفه! تو را بر چه خط سیاسی محمل است و بر کدام طریق جناحیون محتمل؟ و او (کثرالله امثاله) فرمودی: من مشارکت در حزب راست چپ گرای اعتماد و اعتدال سازندگی کارگزاران مردمسالاری جبهه آبادگران و اصول مندان ندای ایرانیان دارم!! و بدین حکمت مولانا لاریجانی (رحمه الله) او را به القاب شوالیه تاریکی و امیر مخلوط الخطوط تهرانی ملقب فرمودندی و الله اعلم بطریق الصواب.
تا روایت بعدین-بدرود
خادمالملک اناری
مرحبا بر اين طنز گوي اناري