پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اعتماد نوشت: آيا ايران و كانادا از روزهاي تنش در رابطه دوجانبه فاصله ميگيرند؟ پاسخ به اين سوال از اواسط ماه اكتبر به ظاهر سادهتر اما در حقيقت پيچيدهتر از پيش شده است. جاستين تردو، نخستوزير جديد كانادا كه با شعارهاي خود دال بر «تغيير» در روابط داخلي و خارجي توانست به حاكميت ١٠ساله محافظهكاران در اين كشور پايان دهد، وعده تغييراتي را داده كه به توفان سياسي ميماند. استفان هارپر در دوران نخستوزيري خود به خصوص از سال ٢٠١٢ به اين سو، سياستهاي پرتنشي را در مقابل ايران اتخاذ كرد كه پسلرزههاي آن زلزله را در حرف ميتوان ناديده گرفت اما در عمل عاديسازي رابطه چندان آسان نخواهد بود.
در ميان وعدههاي طلايي كه تردو داده است شايد مهمترين و البته حساسترين آنها همين تلاش براي عاديسازي رابطه با ايران باشد. سپتامبر سال ٢٠١٢، تاريخ سياهي در رابطه ايران و كانادا بود. نخستوزير وقت ناگهان خبر تعطيلي سفارتخانه كشورش در ايران را داده و در اقدامي توهينآميز به ديپلماتهاي ايراني پنج روز فرصت داد تا خاك كانادا را ترك كنند. كانادا دلايل اين اقدام ناگهاني خود را حمايت ايران از بشار اسد، رييسجمهور سوريه و همچنين تهديد اسراييل خواند. البته هارپر ادعا كرد كه اين اقدام وي به دليل آنچه او نقض حقوق بشر در ايران ميخواند، است و البته برنامه هستهاي كه جنبههاي صلحآميز آن به گفته آقاي هارپر مشخص نيست. با اينهمه انتخابات برگزار شد و تردو جاي هارپر تندرو و ايرانستيز را گرفت.
نخستوزير جديد و البته جوان كانادا در يكي از نخستين گفتوگوهاي خود با سي بياس ابراز اميدواري كرد كه كانادا بتواند سفارتخانه خود در تهران را مجددا باز كند. اين سخنان در بازه زماني ابراز شد كه ايران و ١+٥ به برنامه جامع اقدام مشترك در خصوص برنامه هستهاي ايران دست يافته بودند. رييس دولت جديد كانادا ميگويد كه مطمئن است كشور وي ميتواند با ايران دوباره تعامل داشته باشد اما اين سخنان در حرف آسان است. جان موندي، سفير سابق كانادا در ايران در سال ٢٠٠٧ ميلادي در اين خصوص ميگويد: «زماني كه يك رابطه ديپلماتيك متوقف يا معلق ميشود، بازگرداندن آن به حالت اوليه بسيار سخت است.»
وي اقدام كانادا در بستن سفارتخانه خود در ايران در سال ٢٠١٢ را يك اشتباه فاحش ميخواند. ايران و كانادا درنيم قرن از روابط دو جانبه، فراز و فرودهاي بسياري را تجربه كردهاند: كانادا چندين بار سفراي خود را از ايران فراخوانده است، دو نامزد مدنظر ايران براي حضور سفارت اين كشور در كانادا را رد كرده است، سياست تعامل محدود كه شامل اعمال محدوديت تماس مقامهاي كانادايي با همتاهاي ايراني ميشود را اعمال كرده و در مراحلي هم تحريمهايي را عليه تهران مدنظر داشته است. اما اين رابطه هيچگاه به صفر مطلق نرسيده بود. سفير سابق كانادا در ايران ميگويد كه دلايلي كه دولت هارپر براي خروج از تهران بر زبان آوردهاند دقيقا همان دلايلي است كه بايد به خاطر آنها در ايران ميمانديم و در خصوص تكبهتك آنها با تهران رايزني ميكرديم.
كانادا با بستن سفارتخانه خود اقدام به كاري كرد كه حتي در روزهاي بحران در رابطه ايران و عراق در هشت سال جنگ تحميلي هم ميان دو كشور در حال جنگ اتفاق نيفتاد. بنيامين نتانياهو، نخستوزير رژيم صهيونيستي اقدام دولت وقت كانادا را تاييد كرد و شايد از ابتدا هم هارپر براي دريافت اين تاييد بود كه مهر توقف كار بر سردر سفارتخانه كشورش در تهران كوبيد. گلوباند ايميل در گزارشي در خصوص رابطه ايران و كانادا مينويسد: كانادا از اشتياق محتاطانه براي برقراري رابطه با ايران سخن ميگويد اما آيا اين اشتياق امروز هم در تهران وجود دارد؟ توافق هستهاي كه ميان ايران و ١+٥ صورت گرفته كشورهاي اروپايي را به سمت تهران سوق داده است و حتي امريكا هم اين روزها به فكر توسعه رابطه با تهران و تنش زدايي از اين رابطه است. كانادا امروز در وضعيت عجيب و غريبي قرار گرفته است و ايران اشتياق چنداني به رابطه سريعالسير با اوتاوا ندارد.
المانيتور نيز در تازهترين گزارش خود در خصوص رابطه تهران – اوتاوا به نقل از يك كارشناس ايراني در حوزه روابط بينالملل نوشت: جاستين تردو براي برقراري مجدد روابط با ايران بايد چند مرحله را طي كند: اول اينكه با گذشته هارپر و سياستهاي مضر وي قطع ارتباط كند و خود را با دور جديد روابط اتحاديه اروپا و امريكا با ايران وفق دهد. در اين ميان، برقراري اين روابط نيازمند صبر، تحمل، زمان و تلاش زياد است تا رابطه ميان تهران -كانادا به حالت عادي بازگردد. شمار زيادي ايرانيهاي ساكن در كانادا ميتوانند در اين روند نقشي مهم و كليدي ايفا كند. اما عاديسازي روابط ميان ايران و كانادا به نوعي براي هر دو كشور داراي اهميت است.
كانادا با اين كار اين پيام را ارسال خواهد كرد كه در سياستخارجياش و بازگشت به سمت ديپلماسي سنتي خود، يعني برقراري روابط با كشورهايي مثل ايران تغيير ايجاد كرده است و براي ايران نيز روابط با كانادا به معني عادي شدن روابطش با غرب و بيرون آمدن از انزواست. هر چند بايد ديد كه جاستين تردو چطور ميتواند نقش از دست رفته كانادا در عرصه بينالملل را بازگرداند. به نظر ميآيد كه ايران با وجود توافق هستهاي و هجوم هيات تجاري و سياسي خارجي به اين كشور پس از برجام، در شرط گذاشتن براي زمان و چگونگي ايجاد رابطه با اوتاوا دست بالاتر را دارد.
رابطه ايران و كانادا در روزهاي پسابرجام چه سمت و سويي را به خود خواهد گرفت؟ چه مسائلي اوتاوا را به فكر احياي رابطه انداخته است و اين رابطه تا كجا تحت تاثير عامل سومي به نام امريكا قرار خواهد داشت؟ سوالهايي از اين دست را با مهدي محتشمي، مديركل سابق امريكاي شمالي وزارت امور خارجه در ميان گذاشتيم:
ارزيابي شما از چشمانداز روابط ايران و كانادا با روي كار آمدن دولت جديد جاستين تردو چيست؟
در سالهاي گذشته يعني پس از پيروزي انقلاب اسلامي، متاسفانه كانادا سياست مستقلي نسبت به جمهوري اسلامي ايران نداشته است و سياستهاي خود در قبال ايران را در دنبالهروي و پيروي از سياستهاي ايالات متحده امريكا تنظيم كرده است و همين مساله منجر به اين شده تا روابط تهران و اوتاوا با
فراز و نشيبهاي بسياري برخوردار باشد. هنگامي هم كه سير اين فراز و نشيبها را مورد بررسي قرار دهيم، همانطور كه بيان كردم متوجه ميشويم دولت كانادا يك سياست مستقل و برگرفته از منافع ملي خود در رابطه با ايران را دنبال نميكند و حتي با روي كار آمدن دولتهاي دست راستي و محافظهكار، روابط تهران و اوتاوا بهشدت تحت تاثير قرار گرفته است كه در آخرين نمونه، استفان هارپر به مدت ١٠ سال رياست دولت كانادا را برعهده داشت و سياستهاي تندروانه و بهشدت خصمانهاي را عليه تهران دنبال ميكرد و در اقدامي تعجببرانگيز و ناشيانه سفارت اين كشور در تهران را بست. دولت او، تنها همپيمان و متحد رژيم صهيونيستي بود كه همپاي تلآويو عليه مذاكرات و سپس برجام موضعگيري ميكرد.
با اين حال، در هفتههاي گذشته شاهد روي كار آمدن دولت جديد و ليبرال جاستين تردو هستيم. ميتوان روي كار آمدن اين دولت را نشات گرفته و محصول تندرويهاي دولت سابق كانادا نه در قبال ايران بلكه در كليه مسائل منطقهاي، بينالمللي و داخلي دانست كه نارضايتيهاي بسياري در ميان كاناداييها ايجاد كرده بود و سرانجام هم مردم با عدم راي به او نشان دادند كه خواستار تشكيل دولتي ميانهرو، معتدل و معقول هستند. به همين جهت، ما روي كار آمدن دولت جديد در اوتاوا را به فال نيك ميگيريم و اميدواريم آقاي تردو به شعارهاي خود در زمان انتخابات پايبند باشد.
كانادا از چه جايگاهي در مختصات سياست خارجي ايران برخوردار است؟ به عبارت ديگر، چه مسائلي موجب اهميت اين كشور براي ايران ميشود؟
ايران از ابتدا تا امروز معتقد است كه كانادا كشور مهمي در عرصه بينالمللي است كه از ظرفيتهاي بسياري براي همكاريهاي دو جانبه و منطقهاي با ايران برخوردار است. از سويي ايران نيز كشوري است كه كانادا ميتواند با همكاري با ما از منفعتهاي بسياري برخوردار شود. از سويي، جامعه نسبتا گستردهاي از ايرانيان در اين كشور حضور دارند كه از موثرترين و تحصيلكردهترين اقشار كانادا هستند كه در عرصههاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و... حضور فعالي دارند.
متاسفانه وضعيت اين ايرانيان در سالهاي اخير تحت تاثير و دستخوش سياستهاي دولت محافظهكار هارپر قرار گرفته بود كه بسيار تحت فشار بودند و با محدوديتهاي بسياري روبهرو بودند؛ به گونهاي كه خانوادههاي اين افراد در ايران براي ايجاد ارتباط و ديدار آنها دچار مشكل بودند و هم آن ايرانيان مقيم، نميتوانستند از خدمات كنسولي ايران برخوردار شوند. ما اميدوار هستيم كه با سياستهاي جديد اين كشور، فصل جديدي از روابط تهران و اوتاوا شكل بگيرد.
تمايل كانادا براي عاديسازي روابط خود با ايران به چه ميزان تحت تاثير توافق هستهاي است؟
در اين واقعيت كه فضاي پسا تحريم، صحنه جديدي براي نقشآفريني ايران و تعامل ديگر كشورها با تهران فراهم كرده، نبايد ترديدي داشت زيرا از زمان دستيابي به برجام تا به امروز، بسياري مقامات كشورهاي مهم و موثر غربي و آسيايي به ايران سفر كردهاند و خواستار بهبود و گسترش روابط خود با تهران هستند. ما هماكنون شاهد هستيم سرفصل جديدي براي برقراري روابط با تهران در ميان كشورهاي مختلف وجود دارد و آنها ميخواهند مناسبات و مراودات بيشتري با ايران داشته باشند و از ظرفيتهاي بالقوه و بالفعل تهران استفاده كنند.
اين يك اصل كلي است و بيترديد كانادا نيز ميخواهد از كشورهاي مهم ديگر عقب نماند ولي اين را هم نميتوان ناديده گرفت كه تحولي مهم در كانادا صورت گرفته است و يك دولت دستراستي تندرو كه پيوندهاي استراتژيكي با رژيم صهيونيستي داشت، از مسند كار كنار رفته و يك دولت ميانهرو و ليبرالي بر سركار آمده است كه اساسا نگرش و ديدگاهش به تحولات منطقهاي با دولت قبل متفاوت است. به عبارت ديگر، سرشت اين دولت هم موجب ميشود تا كانادا در روابط خود با تهران دست به بازنگري بزند. با اين حال، ما اميدوار هستيم تا در صورت بازنگري اين كشور در روابط خود با ايران، اوتاوا به فكر روابطي همهجانبه با تهران باشد و نه معطوف به يك مساله خاص يا يك بعد خاص.
در صورت بازگشايي سفارتخانههاي تهران و اوتاوا، اولويت كاري كاناداييها در رابطه با ايران چيست؟
ايران از ظرفيتها و توانمنديهاي غيرقابل انكاري در خاورميانه برخوردار است كه هيچ كشوري نه از آنها در منطقه برخوردار است و نه كسي ميتواند در آن ترديد ايجاد كند. اگر كشوري بخواهد در غرب آسيا حضور فعالي داشته باشد، بيترديد يكي از بهترين كانالهاي معتبر و موثر براي حضور، ايران خواهد بود. با اين حال، ما شاهد هستيم كه خاورميانه در سالهاي گذشته شرايط وخيم و پر تلاطمي را پشت سر ميگذارد و با بحرانهاي مختلفي روبهرو است كه كانادا هم در برخي از آنها حضور دارد و هر كشوري اعم از كانادا يا غير كانادا، بخواهد از اين بحرانها خارج شود و به دنبال منافع بلندمدت باشد، بايد با ايران همكاري داشته باشد. ما بايد اين مساله را متوجه باشيم كه تهران به مثابه گوهري در خاورميانه در حال خودنمايي است و همه كشورها بايد از رابطه با چنين كشوري كه از ظرفيتهاي بيبديل امنيتي، دفاعي، سياسي و اقتصادي برخوردار است، استقبال كنند. با اين حال، كانادا كشوري پيشرفته و صنعتي است و در سالهاي گذشته در زمينههاي ماشينسازي صنعتي، توربينهاي بخار ، نفت و گاز، ناوبري هوايي و كشاورزي و آبياري با كشورمان مناسباتي داشته است. انتظار اين است كه در دوره جديد روابط احتمالي ايران و كانادا، دو كشور بتوانند در حجم گسترده معقولانهاي با يكديگر مناسبات اقتصادي و تجاري برقرار كنند و من هم بعيد ميدانم كانادا بخواهد از بازار جذاب ايران صرف نظر كند.
در هفتههاي گذشته شاهد تصويب قطعنامهاي حقوق بشري عليه ايران به پيشنهاد كانادا در سازمان ملل بوديم. اين مساله به چه ميزان ميتواند در عاديسازي روابط ايران و كانادا اخلال ايجاد كند؟
نكته نخستي كه بايد متوجه آن باشيم تهران و اوتاوا در شرايطي نيستند كه بخواهند به سرعت سفارتخانههاي خود را بازگشايي كنند، زيرا عاديسازي روابط و بازگشايي سفارتخانهها زمانبر و نيازمند اقدامات مقدماتي است. با اين حال، در سالهاي گذشته هم شاهد اقداماتي نامربوط و مداخلهجويانه از سوي كانادا عليه ايران در مسائل حقوق بشري بودهايم كه نمونه آن در رابطه با ماجراي مرگ زهرا كاظمي رخ داد كه قطعنامهاي عليه ايران تصويب شد. با اين حال، در رابطه با تصويب قطعنامه حقوق بشري عليه ايران در هفتههاي گذشته بايد بگويم كه دستمايه اين قطعنامه قبل از دولت كنوني بوده و نميتوان دولت جديد كانادا را در اين مساله مقصر دانست زيرا پروسه تصويب قطعنامههاي اينچنيني چندين ماهه است.
با اين حال، ما اميدوار هستيم كه دولت جديد كانادا در دوره جديد روابط خود با تهران، از رويكردهاي كهنه و گذشته پيشين اجتناب كند و متوجه واقعيات و شرايط كنوني ايران و منطقه باشد، چراكه از ابتداي انقلاب اسلامي تا به امروز، دولت جمهوري اسلامي ايران توجه محسوسي به رعايت حقوق بشر و اعتلاي آن داشته و با روي كار آمدن دولت يازدهم نيز اين تلاشها مضاعف شده است و نميتوان در آن ترديدي وارد كرد. ما اميدوار هستيم كه دولت جديد كانادا در خصوص سياستهاي خود در قبال تهران ضمن عدم استفاده از چنين ابزارهاي كهنه و ناكارآمد، دنبالهرو سياستهاي رژيم صهيونيستي نباشد و سياستهاي مستقلانه و مبتني بر احترام متقابل و منافع ملي را در پيش بگيرد.
فكر ميكنيد كانادا در عاديسازي روابط خود با ايران، تحت تاثير سياستهاي امريكا قرار بگيرد؟
من فكر نميكنم دولت كنوني كانادا در شرايطي باشد كه براي تنظيم روابط خود با تهران، منافع خود را با امريكا در نظر نگيرد. به هر حال امريكا و كانادا با يكديگر همسايه هستند و از روابط و مناسبات استراتژيكي برخودارند و بيترديد دولت آقاي تردو ملاحظات روابط اوتاوا و واشنگتن را در نظر خواهد گرفت. با اين حال، كانادا كشوري مستقل است و ما هم ميخواهيم با تمامي كشورهاي دنيا و از جمله اين كشور روابط مبتني بر تعامل سازنده داشته باشيم و اميدوار نيز هستيم تا اين كشور براساس منافع ملي خود و در چارچوب احترام متقابل سياستهاي مستقلانهاي نسبت به تهران در پيش بگيرد.