پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خرافات آبي ايران، همان سخناني كه از دهان كارشناسان، مسوولان داخلي و خارجي، گهگاه از گوشه و كنار شنيده ميشود و پايه علمي ندارد. حرفهايي كه ميشود سند و ميان مردم ميچرخد، آنقدر كه همه باورشان ميشود صدقش را و ميشود محل استناد. جلسهاي كه با حضور كاوه مدني، كارشناس مديريت آب و محيط زيست امرپريال كالج لندن، در دانشكده عمران شريف برگزار شد، با اين عنوان بود: «خرافات آب ايران»، خرافاتي كه شايد از نگاه مدني، بحث بحران بودن مساله آب هم، دست كمي از خرافه نداشته باشد.
مدني كه همان دانشمند جوان علوم زمين سال گذشته است، در سخنانش تاكيد دارد كه بايد تعريفي براي بحران قايل شويم، تعريفي كه مشكل را از بحران جدا كند، آنقدر كه مسالهاي كه تنها در حد يك مشكل است به نام بحران نناميم تا از حساسيتش هم كاسته نشود. بحراني كه سالها به درازا بكشد، ديگر بحران ناميده نميشود. كاليفرنيايي كه خشكسالي صدساله داشت، از مشكل آبش به نام بحران نام نميبرد، ما كه جاي خود داريم. او بر اين باور است كه تا ريشه مشكلات منابع آبمان رو نشود و بر سر آن به توافق نرسيم، معالجه و درمانش كار خطرناكي است.
مدني در ادامه سخنانش با اشارهاي ضمني به نظريه بازيها ميگويد: «يكي از مسائل مهم در حل مناقشات اين است كه روايت ذي نفعان و طرفين دعوا را بشنويم، زماني كه اجماعي بر سر حل مشكلات و شناسايي ريشههايش نباشد، قابل حل نخواهد بود. ما عادت كردهايم كه فقط سازمانهاي متولي را محكوم كنيم، در حالي كه اگر سامانههاي آبي را بشناسيم، متوجه ميشويم كه نميتوان اين سامانه را از سامانه غذايي و اجتماعي جدا كرد. موضوعي چون افزايش جمعيت، يكي از اين موارد است كه بايد با بررسي دقيق اين رويكرد در شرايط كنوني جامعه كه سرانه آب موجود دارد كمتر و كمتر ميشود، هنوز در خاورميانه به دنبال توليد غذاييم در حالي كه توليد غذا در اين منطقه ديگر توجيه پذير نيست.»
افزايش حاشيهنشيني در كلانشهرها و شهرهاي بزرگ در نتيجه روي آوردن مردم به شهرنشيني است، در واقع همه اينها مانند زنجير به هم متصلاند، مشكلات ايجاد شده در منابع آب، ايجاد مشكلات و مساله در كشاورزي ميكند، كشاورز زمينش را رها ميكند و براي تامين معيشتش، به ناچار به شهرها روميآورد، شهرهايي كه هزينه زندگي در آنها، اجازه ورود روستايي را نميدهد و حاشيهنشيني توسعه مييابد.
تعطيل شدن كشاورزي، بحثي ديگر در زمينه مديريت منابع آب است، بحثي كه از نگاه اين كارشناس، با نگاه صفر و صدي پيش نميرود. رسيدن به خودكفايي در منطقهاي چون خاورميانه و ايران، امري است كه در شرايط نرمال دور از جنگ و تحريم، غيرمنطقي است. در اينكه كشاورزي بايد كوچك شود و بهره ورياش بالا برود، شكي نيست اما اين مساله با مقايسه شاخصهاي جهاني شكل ديگري به خود ميگيرد. ميزان كشاورزي ديم در جهان ٦٠ درصد و كشاورزي آبي ٤٠ درصد است، در حالي كه در كشور ما ديم تنها ١١ درصد و كشاورزي آبي ٨٩ درصد است. البته بايد اين را هم درنظر داشت كه ميانگين بارندگي در كشور ما هم يك سوم جهاني است.
او همچنين در خصوص لزوم صرفه جويي آب شرب در كنار كشاورزي گفت: «قيمت تمام شده آب شرب و كشاورزي هم با هم قابل قياس نيست و اين ما را به اينجا ميرساند كه اينكه ميگويند به خاطر سهم مصرف آب در بخش كشاورزي در كشور كه ٩٠ درصد است، صرفهجويي در شرب، محلي از اعراب ندارد، حرف درستي نيست. اگر صرفهجويي در بخش كشاورزي هم صورت گيرد، به بخش شرب تعلق نميگيرد و بايد در صنعت تخصيص داده شود. پايين بودن عدد مصرف آب شرب نبايد موجب بيمسووليتي شهروندان در مصرف آب شهري شود.»
مدني در خصوص بحث تغيير اقليم و تاثيرش بر خشكسالي گفت: «هميشه تاثير تغيير اقليم، خشكسالي نيست، خيلي مواقع پرآبي است. آنچه در كشور ما مشهود است، خشكسالي اقتصادي، اجتماعي است، ما شايد زياد آب نداشته باشيم، اما به اندازه كافي آب داريم، در واقع فقر آبي نداريم، ورشكستگي آبي داريم. عطش توسعه و فقدان آمايش سرزمين، ما را به جايي رسانده كه بايد بگويم ايجاد فاجعهاي چون اروميه براي ما لازم بود، تا به چنين فجايعي نميرسيديم، نميفهميديم چه بر سر منابع آبيمان آوردهايم. منابع آبي ما بيمار است، بيمار ما، اوضاعش خوب نيست، هميشه براي اصلاح سيستمها، دير است، اما خيلي دير نيست، بايد كاري كنيم كه اوضاع از اين بدتر نشود.»
منبع: اعتماد