پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سعید جعفری: روابط ایران و عربستان سعودی حالا به موضوع شماره یک خاورمیانه تبدیل شده است. همه کشورها تلاش می کنند در این فضا میانجیگری کنند و دو قدرت منطقه ای را به یکدیگر نزدیک سازند. اتفاقی که بعید است در چشم انداز کوتاه مدت، چندان محقق شود. اما ایران در مقابل این عربستان خشمگین که فقط تلاش می کند از ما دورتر شود چه باید بکند؟ آیا ما هم در این روند مقصریم باید تغییری در راهبردهای منطقه ای خود ایجاد کنیم؟ سیروس ناصری معتقد است سیاست ایران کاملا درست است و در میان مدت راهبردهای منطقه ای عربستان سعودی کاملا به ضرر این کشور تمام خواهد شد. دیپلمات پیشین کشورمان در گفتگو با خبرآنلاین تاکید می کند: عربستان نمی خواهد تغییرات رخ داده در منطقه را بپذیرد اما چاره ای جز این ندارد. در ادامه مشروح گفتگوی خبرآنلاین با سیروس ناصری را می خوانید.
با عربستان سعودی چه باید کرد، کشوری که مدام تلاش دارد ایران را تحریک کند و فضای منطقه ای را علیه ایران برانگیزد. تهدید یا مصالحه؟ به ویژه که به نظر نمی رسد نظام سیاسی سعودی تمایلی به تغییر در این رویه داشته باشد و روی کار آمدن افراد جدید هم به بدتر شدن اوضاع منتج شده است.
قطعا موضوع روابط با عربستان و به عبارت صحیح تر موضوع رقابت ما با عربستان موضوعی نیست که با تغییر افراد تحول ماهیتی پیدا کند. البته تغییر افراد می تواند اثر مقطعی و محدود داشته باشد اما این اثر حتما تعیین کننده نیست. مشکل عربستان این است که در نتیجه اتفاقاتی که در دوازده سال اخیر رخ داده بازی را به ایران بیشتر باخته است. به عنوان مثال عراق را از دست داده و این کشور هر روز بیش از گذشته به ایران وابسته تر شده و این مسیر به سمت یک اتحاد عمیق طولانی در حال شکل گیری است. ضمن اینکه تمام آنچه در سوریه، یمن و لبنان و … گذشته در جهت همین معادله رقم خورده اند. برای عربستان خیلی دشوار است که به این نتیجه ای که حاصل شده و قابل تغییر هم نیست کنار بیاید. بنابراین سعودی نمی خواهد به این تغییر وضعیت تن دهد. به یاد داشته باشید تا زمانی که عربستان نقش تعیین کننده در مسائل اقتصادی و نفتی منطقه و جهان دارد می داند نظام حاکم فعلی که اصلا قابل هیچ نوع مقبولیتی در غرب نیست تحمل می شود. به محض اینکه این جایگاه از دست برود، این اقبال هم نسبت به حکومت به سمت زوال می رود. بنابراین انتظار واقع بینانه این است سعودی تا آنجا که ممکن است نسبت به شکل گیری و بنیادی شدن این اتحاد میان ایران و عراق مقاومت کند. اما روزی که ببیند دیگر سرنوشت محتوم است و گریزی از آن نیست کنار آمدن با آن را خواهد پذیرفت. هنر و برنامه دیپلماسی ما باید به این سمت باشد که عربستان نسبت به این اتفاق اطمینان حاصل کند و به این نقطه برسد که این اتحاد شکل گرفته و کاری نمی توان کرد. این کار سختی است و یک شبه هم حاصل نمی شود. اما در مجموع من فکر می کنم بیشتر از دو یا سه سال طول نکشد که عربستان با آرایش جدید منطقه کنار بیاید.
این نگاه کردن به قضیه از یک زاویه است. قسمت دیگر آن است که موضوع را از دید عربستان بنگریم. اتفاقی که افتاده و عربستان را دست کم در حوزه استراتژیک و نظامی در موضع ضعف قرار داده باعث شده سعودی از هیچ اقدامی برای ضربه زدن به ایران چه در صحنه منطقه ای و چه در صحنه بین المللی دریغ نکند. در نتیجه یک نوع تصادم آرا باعث شده تضاد منافع میان تهران – ریاض شکل گیرد و هزینه دو طرفه ای برای هر دو کشور به همراه داشته است. بر این اساس شما فکر نمی کنید نوعی گفتگو برای تقسیم حوزه ها میان دو کشور می تواند مفید به فایده باشد و از حجم این تضادها کاسته شود؟
راه حل نهایی همین است که شما اشاره کردید. در یک نقطه و زمانی دو طرف باید به این درک برسند که جایگاه خود را در منطقه تعریف کنند و طرفین آن جایگاه را بپذیرند. این بحثی که شما مطرح می کنید مطلوب است ولی این مطلوب، امروز دست یافتنی نیست. مانند بحث هسته ای علی رغم تمام هزینه هایی که طرفین پرداخت کرده اند قدرت ما در منطقه به طور عمیقی گسترش پیدا کرده است.
قدرت ما در چه حوزه ای؟
در منطقه خاورمیانه متاسفانه همچنان قدرت اصلی قدرت سخت است. این یک واقعیت است و ما باید در صحنه واقعیات مسائل را تحلیل کنیم.
اما ما در حوزه اقتصاد قدری ضعف داشته ایم و این تاکید بر مسائل سخت باعث می شود میزان توجه به حوزه های نرم و به ویژه اقتصاد کاهش یابد.
امروز قدرت سخت است که همچنان تعیین می کند، آینده منطقه چگونه خواهد بود.
اما مطالعه تاریخ به ما نشان می دهد که قدرتی به نام شوروی هم وجود داشته که روزگاری به دلیل قدرت بالای نظامی خود نه تنها در معادلات منطقه ای که در مسائل جهانی هم آمریکا را به چالش می کشید. ولی به مرور زمان همین تاکید بر مسائل سخت باعث فروپاشی آن رژیم شد.
وضعیت ما حتما اینطور نیست. ما این وضعیت را نداریم و این اتفاقی است که عربستان امید دارد ما در آن قرار گیریم. منتهی بیش از سه دهه گذشته و نتیجه و برآیند نهایی همه این تحولات و استفاده از همه این امکانات توسط طرفین این بود که قدرت ما گسترش پیدا کرده است. دوم اینکه نظام عربستان بسیار متزلزل است. در ظاهر شاید مستحکم به نظر آید ولی سعودی نظامی نیست که در ساختار خود در میان و بلند مدت پایدار بماند. بنابراین عربستان است که از وضعیت فعلی نگران است و آماده پذیرش شرایط جدید نیست. هر آینه عربستان آمادگی داشته باشد شرایط فعلی تثبیت شده را بپذیرد حتما برای ما مشکلی ندارد چون ما دست بالاتر را داریم. این مشکل اصلی در روابط دوجانبه است. پذیرش این واقعیت برای عربستان زمانبر است و بیش از آن خود تحولات در منطقه را می برد که برایش روشن شود که چاره ای نیست جز این شرایط را بپذیرد.
سیاست ما در قبال این اتفاق چه باید باشد؟
ما قدرتمان در منطقه توسعه پیدا کرده، هرچه اتفاق افتاده به نحوی به سود ما تمام شده است. حتی اتفاقاتی که در ظاهر به ضرر ما بوده هم در نهایت به نفع ما تمام شده است و یا ما جهت دادیم که به سود ما شود. بنابراین ما باید دنبال تثبیت باشیم. چون اگر امروز شرایط به همین وضعیتی که هست تثبیت شود ما برنده ایم و صرف اتحاد و عمق استراتژیکی که در روابط ما با عراق ایجاد می شود حتما این مجموعه را در وضعیت مطلوب قرار می دهد.
یعنی شما معتقدید ما باید صبر کنیم تا عربستان سیاستش را تغییر دهد؟
ما باید سعی کنیم عربستان را قانع کنیم که وضعیت فعلی را بپذیرد.
فکر نمی کنید استمرار این روند و هزینه هایی که به ما تحمیل می کند بیش از فایده ای است که برای ما به ارمغان می آورد؟
ببینید موضوع روابط ایران و عربستان تنها بحث هزینه – فایده ساده اقتصادی نیست. این بحث جایگاه درازمدت و راهبردی استراتژیک در یک منطقه بسیار مهم دنیا است و ضمن اینکه قرن ها هم این رقابت ها بوده است. هزینه زیادی برای تعریف این جایگاه داده شده و هزینه بیشتری هم خواهد داشت. گریزی از این نیست.
به نظرتان محدوده این هزینه ها بیش از اندازه گسترده نشده است؟ ما در یمن، لبنان، سوریه، عراق و حتی بحرین سرمایه گذاری می کنیم. وقتی این محدوده سرمایه گذاری گسترده تر می شود هم کنترل سخت تر می شود و هم هزینه ها سر به فلک می کشد و حتی در صورتی که زیرساخت های اقتصادی برای این توسعه نظامی فراهم نشود می تواند مشکلات تازه ای را با خود به همراه داشته باشد.
به نظر من هزینه هایی که تا حالا در این مسیر داده ایم جواب داده، اولا این را در نظر بگیرید تهاجم اصلی را عربستان شروع کرد. ما در مقطعی شاید تا اندازه ای ساده برخورد کردیم. زمانی که عربستان موفق شد موج تغییرات در این منطقه را که از تونس شروع شد و مصر با آن ثبات و اقتدار را لرزاند و دگرگون کرد و دامنش به تدریج در حال رفتن به سمت مراکش و اردن و در نهایت به عربستان می رسید. شاید تنها حرکت سیاسی ماهرانه و موفقی که سعودی در آن نقش عمده داشت این بود که مسیر تحولات عربی را به سمت لیبی کج کرد و این موج را به یکباره در یکجا جمع کرد و نوک تیزش را روی تغییر حکومت لیبی برد. حکومت قذافی حتما بد بود ولی اولویت منطقه نبود. اساسا مسیر موج تغییر به سمت کشورهایی مانند لیبی نبود. مسیرش به سمت کشورهایی بود که به سبک شیخ نشین های منطقه ما اداره می شوند. بنیه و زیربنای اصلی این حرکت اخوان المسلمین بود که حتما برایشان لیبی اولویت نداشت. این تغییر مسیر که ما هم دانسته یا ندانسته با آن همراهی کردیم این فرصت را به عربستان داد که از موضع تدافعی و مضطرب قبلی به اعتماد به نفس تغییر داد و باعث شد صحنه سوریه را تغییر دهد. بنابراین حرکت را عربستان شروع کرد و بیشتر مقاومت و تلاش برای حفظ یک تعادل کلی است. من فکر می کنم اگر امروز بخواهیم مقابل عربستان کوتاه بیاییم در آینده ناگزیر خواهیم بود هزینه های بیشتری بر سر این بحران بپردازیم حال آنکه استمرار روند کنونی سبب می شود عربستان خود، خودش را غرق کند.