پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حضور رئيس جمهوري ايران در قلب اروپا از اهميت سياسي و رواني بسيار تعيينكنندهاي برخوردار است که پيگيري ابعاد اين سفر مسائل اقتصادي تنها بخش کوچکي از آن را تشکيل مي دهد. حضور روحاني در ايتاليا و سپس فرانسه بيشک تاثيرات موجي غيرقابل کنترلي مثبتي براي ايرانيان به همراه خواهد داشت. در ميان سياستمداران و مردم اروپا ضربالمثلي وجود دارد که ميگويد «فرانسه قلب سياسي اروپاست».
رئيسجمهوري ايران اکنون ميتواند خود را سياستمداري خوششانس معرفي کند. لازم نيست در گروه هواداران داخلي روحاني يا به دليل فضاي متفاوت و موفقيتي که در سياست خارجي ايران به وجود آورده است، الزاماً در دسته مدافعان بينالمللي او قرار گيريم تا به اين خوش شانسي اعتقاد داشته باشيم. ابتدا يک پيروزي چشمگير در انتخابات رياست جمهوري سال 2013، سپس شروع مذاکرات اتمي و به نتيجه رساندن تعجبآور آن، آنگاه موفقيت در بستن پروندههاي تحريمي عليه کشور و اينک استقبال بينظير از او در اروپا. اين براي يک سياستمدار نوگرا که به قول ايرانيها مجبور است روي طناب باريک بدون حفاظ راه برود، چيزي بيش از خوششانسي تلقي ميشود و نشان ميدهد رئيسجمهوري واقعگرا و متفاوت ايران بيشتر از تصورات اوليهاي که درباره او وجود داشته از تواناييهاي بالقوه و قابل اتکايي در ساختار سياسي ايران که تاکنون ناشناخته مانده بود برخوردار است.
خوششانسيهاي روحاني البته مانعي براي مصون نگهداشتنش از حملاتي که در آينده با آن مواجه خواهد شد، نيست. کما اينکه عليرغم عبور موفقيتآميز از بسياري موانع داخلي و خارجي، حملات عليه او نه فقط کاهش نيافته، بلکه بر دامنه آنها افزوده شده است. با توجه به ضرورت حل پرونده اتمي ايران و همزمان رفع مناقشات در عرصه بينالمللي به عنوان کليد اصلي حل بسياري از معضلات داخلي که آقاي روحاني در دوران مبارزات انتخاباتي بر آنها تأکيد كرده و وعده رفع آن را داده بود، اکنون به وضوح مشاهده ميشود رئيسجمهوري ايران فصل سخت دوران رياست خود را تقريبا و نه تحقيقاً سپري و ايران را در يک موقعيت بينالمللي، متفاوتتر از آنچه در 12 سال گذشته شاهد بوديم قرار داده است؛ اما بيش از خود روحاني، اين مخالفان کارکشته او هستند که به اهميت اقدامات رئيسجمهوري وقوف يافتهاند. به عنوان نمونه، آقاي روحاني اواسط ماه جولاي سال گذشته در بيان تأثير ويرانگر تحريمها بر اقتصاد و زندگي مردم ايران که احمدينژاد از آنها حمايت ميکرد يادآور شد: «تحريمها حتي تأمين آب آشاميدني را با مشکل روبرو کرده است». مثال روحاني گرچه به تحريم تأسيسات فني تامين آب آشاميدني اشاره داشت و به نوعي اصلاحات عمومي او را مشروع ميدانست و براي مردم هم مثالي قابل فهم و پذيرش بود، اما اين منتقدان بودند که بيش از هرکسي منظور رئيسجمهوري روحاني را متوجه و از سخنانش برآشفته شدند. به همين دليل اگر بتوان فقط يک فصل مشترک ميان رئيسجمهوري و مخالفان کارکشتهاش پيدا کرد، همين برداشت مشترک آنها از اهداف و نيات آقاي روحاني است.
يک تحليلگر امور ايران در مؤسسه چاتم هاوس ميگويد: «اکنون آنچه بيش از هر چيزي توجهات را به سوي خود جلب کرده اعتماد به نقش پرزيدنت روحاني و تأکيد او بر ادامه و اجراي برنامههايي است که به درست بودنشان ايمان دارد و وعده آنها را به مردمش داده است. روحاني از ابتدا ميدانست چه ميخواهد و اکنون تقريباً همه آنها را به دست آورده است. او خود فرداي اجراي توافق اتمي طي سخناني در تهران به صراحت بر اين نکته تأکيد کرد».
سفر رئيسجمهوري ايران به اروپاي غربي را از همين زاويه بسيار مهم تداوم سياست تعامل با جامعه بين المللي بايد مورد ارزيابي قرار داد. شايد از جنبه اقتصادي، اين سفر براي مردم ايران از اهميت زيادي دستکم به لحاظ رواني برخوردار باشد
ـ که هست ـ يک فروشنده لوازم خانگي در مرکز شهر تهران ميگويد: «2 روز است فروشي نداشته، اما اصلا نگران نيست. اقدامات و رفتار دولت، او را اميدوار کرده و خوشحال است».
يک ديپلمات نزديک به فابيوس نيز ميگويد «ما خوب ميدانيم چرا رئيسجمهوري ايران فرانسه را براي سفر انتخاب کرده است». مقامات دفتر وزير خارجه ايران در تهران هم به طنز ميگويند: «اکنون با مشکل بسيار بزرگي روبرو شدهاند که بعضاً سبب دلخوري مقامات ديپلماتيک شده است. نميدانند چگونه اين همه تقاضا براي سفر به تهران و ملاقات با آقاي ظريف را تنظيم کنند!».
نمي توانم به اين سوال پاسخ روشني بدهم؛ دستکم اکنون! اما آيا ابعاد و دستاوردهاي اين دو سفر سياسي بسيار حساس و کليدي در تحليل نهايي قرار است در اروپا محدود بماند؟ آيا بليت ترن رئيسجمهوري ايران فقط براي تورهاي اروپايي رزرو شده است!؟