arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۵۴۲۶۶
تاریخ انتشار: ۲۸ : ۲۰ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۴
سنجش افکار عمومی جهت انتخاب «عصاره فضائل ملت»در 7 اسفند؛

بر اساس تبلیغات تطمیعی یا مطالبه گرانه؟

افکار عمومی در ایام تبلیغات نامزدهای انتخابات 7 اسفند امسالبه منزله یک پدیده روانی اجتماعی بر نگرش‌ها استوار بوده است و هدف هر نامزدی برگردانیدن افکار عمومی یا حداقل اکثریت جهت به کرسی نشستن و کسب مجوز منتخب ملت از طریق اخذ رای مورد نیاز است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : افکار عمومی در ایام تبلیغات نامزدهای انتخابات 7 اسفند امسالبه منزله یک پدیده روانی اجتماعی بر نگرش‌ها استوار بوده است و هدف هر نامزدی برگردانیدن افکار عمومی یا حداقل اکثریت جهت به کرسی نشستن و کسب مجوز منتخب ملت از طریق اخذ رای مورد نیاز است.

به گزارش انتخاب، در این میان تمام رسانه های انتقال این هدف اعم از وسایل ارتباط‌جمعی، فضای مجازی، اپلیکیشن های موبایلی، بیلبوردها، بنرها و انواع تبلیغات میدانی دیگر، نظامی برای انتقال نمادها و پیام‌ها به عموم مردم بوده و در این راستا هر نامزدی سعی در همگرا کردن اکثریت واجدین شرایط رای دهی به نفع خود بوده است. نظامها، نمادها و پیام های از پیش تعیین‌شده‌ اعم از ارزشها، باورها و رفتارهای متغیر اجتماعی که همه اینها در قالبی به نام پروپاگاندا صورت می گیرد.

در واقع در پروپاگاندا یا تبلیغات سیاسی تلاش می‌شود تا حد امکان نیروی اندیشه و وجدان فرد کمتر به کار افتد وبرعکس در او واکنش های انعکاسی شرطی پدید آید. به عبارت دیگر کارگزاران تبلیغ سیاسی معتقدند شیوه گفتار و رفتار شخصیت‌های سیاسی می‌تواند جهت‌دهنده و هدایت‌کننده افکار عمومی به سمتی خاص و معین باشد.

از این قرار، در ایام تبلیغات انتخاباتی عموم مردم، پیوسته در معرض بمباران تبلیغات سیاسی بودند که مجاری رسانه‌ای مختلف درسطح وسیع انتشار می‌دهند، در بازه تبلیغاتی نامزدها لحظه ای نیست که در تلویزیون، روزنامه‌ها و رادیو ، سایت ها و فضای مجازی نامی از سیاستمداران برده نشود یا مسائل سیاسی از طریق آنها مطرح نشود، تبلیغات و آگهی‌های سیاسی، مباحثات سیاسی، کنفرانس‌هایخبری نامزدهایانتخاباتی، سخنرانی‌های سیاسی رهبران احزاب و.... مجموعه اخبار سیاسی را تشکیل می‌دهند که در مقاطع تبلیغاتی کاندیداها مردم از آن تغذیه می‌کنند و به شدت در بسیاری موارد تحت تاثیر قرار گرفته و ناخواسته در مسیرتحقق نیات سیاستمداران و نامزدهااز طریق این نوع تبلیغات قرار می‌گیرند.

به تعبیر دیگر تبلیغات سیاسی هر فرد وجریانیدر دوره قانونی تبلیغات کوشیده است هدایت افکار عمومی را جهت سوق دادن توده مردم به حمایت یا رضایت فعال از برنامه ها، شعارها ، تصمیمات و استدلالات نامزد خاص به دست آورد، البته با نفی هر نوع مخالفتی با سیاستهای خود یا حداقل سکوت در برابر آنها.

اما یک سوال مهم ؛


تبلیغات نامزدها به عنوان مهمترین عامل جلب افکار عمومی چه پیامدهایی برای جامعه دارد؟ و در جامعۀ ما این وعده‏های تبلیغاتی انتخاباتی بیشتر حامل کدام بار معنایی هستند؟ برای دریافت پاسخ قانع کننده به این سوال مهم ابتدا به گونه شناسی محتوای این تبلیغات می‏پردازیم؛

تبلیغات تطمیعی:

این نوع تبلیغات حاوی مجموعه‏ای از وعده و وعیدها مبنی بر برخورداری مادی و غیرمادی افراد و گروههای حامینامزد انتخاباتی است. مهمترین آیتمهای این نوع وعده وعیدها بویژه در شهرهای کوچک و مناطق کم تر برخوردار کشور نظیر؛وعدۀ اشتغال برای افراد فاقد شغل و درآمد، وعدۀ برخورداری بیشتر از امکانات برای افراد دارای مشاغل و مناصب، رفع مشکلات اداری و سازمانی افراد، وعدۀ حمایت از منافع افراد سرمایه‏دار و عمل در راستای منافع آنان، بهره‏مندسازی بسیار کوتاه مدت افرادِ به لحاظ مالی ضعیف و کم درآمد (برای مثال ضمانت بانکی برای وام و یا کمک مالی)، وعدۀ برخورداری افراد روستانشین و حاشیه نشین شهری از یک سری امکانات (که اساساً نه لطف بلکه حق مسلم آنهاست)، رفع مشکلات مقطعی افراد تنگدست، و … متأسفانه در مواردی وعده‏های انتخاباتی به صورتی ارائه شده اند که با اندکی تأمل میتوان به عدم امکان تحقق آنها پی برد چرا که یا شدنی نیستند و یا اصولاً در حیطۀ وظایف و اختیارات نماینده نیستند.

نتایج و پیامدها؛

 این رویکرد تبلیغاتی چیزی بیش از گسترش فرهنگ عوام فریبی را به دنبال نخواهد داشت. آیا غیر از این است که ذاتِ امر انتخاب و مشارکت را بیش از پیش جریحه دار میکند؟ آیا غیر از این است که شخص شخیص نماینده در آینده، به نردبان ترقی افراد حامیش تبدیل خواهد شد؟ در تبلیغات تطمیع محور این تفکر در جامعه بیشتر رواج پیدا میکند که اصولاً «همه برای منافع خود» کار میکنند. «هیچ کس منافع این مردم بیچاره را در نظر نمی گیرد».

بنابراین انتخابات به عنوان امری ذاتاً سودجویانه تفسیر خواهد شد؛ و این آسیب بزرگی است که تبلیغات فردگرای تطمیع محور با خود به همراه می آورد. همچنین وعده‏های تطمیع محور نامزدها به حامیان خود زمینه را برای بروز رانتخواری، قبح زدایی از فسادها و انواع ناملایماتی اداری در سطوح مختلف جامعه ایجاد می نماید. نامزد پس از انتخاب ناچار است که سهم حامیان خودش را پرداخت نماید و بقای آنان را برای حمایت از خود تضمین نماید و از این طریق راه را بر انتقادات آنان نیز خواهد بست و این چرخه بی پایان کماکان ادامه خواهد یافت. نهایتاً این نوع تبلیغات موجبات ترویج هر چه بیشتر دروغگویی و دروغ پذیری را فراهم می آورد. یعنی هم فرد نامزد اقدام به دادن وعده های کذب میکند (چرا که خود به عدم تحقق آنها در بسیاری از موارد آگاه است) و هم مردم بر «کذب بودن» آنها آگاهند؛ اما هر دو سوی معادله بر این کذب «چشم فرو میبندند». در حقیقت جسارت رویارویی و بازتولید دروغ و بی اخلاقی را در جامعه ترویج میدهند.

تبلیغات مطالبه گرایانه:

این نوع تبلیغات میتواند جایگزینی مناسب برای نوع اول تبلیغات باشد. در این شیوه ،”جمعگرایی” محور تبلیغات قرار میگیرد و در این جمع گرایی، مطالبات قانونی متنوع عموم جامعه مد نظر خواهد بود و نه مطالبات منفرد افراد و گروهها. دیگر جایی برای پناه آوردن به فرد یا شماری از افراد جهت جلب آراء در میان نخواهد بود. در اینجا صرفاً شماری از افراد نیستند که در نهایت سود میبرند بلکه این «جامعه» به معنای واقعی کلمه است که بهره مند خواهد شد. در این رویکرد، تبلیغات، کلان نگرانه است. داشتن رویکرد کلان نگرِ مطالبه محور، فرض اساسی را بر این میگذارد که برای مثال منافع حوزه انتخابیه سقز و بانه جدا از منافع کل کردستان نیست. این رویکرد با خود وضعیتی ناگزیر را در پی خوهد داشت و آن لزوم همبستگی در میان نامزدهای مختلف در حوزه های متفاوت و در آینده همبستگی نمایندگان در مجلس.

خروجی این نوع تبلیغات؛

رویکرد مطالبه محور امکان «سیاست کردن» را فراهم می آورد چرا که در اینجا نماینده بر سر امورات ریز و شاید خارج از حیطه وظایف، اشتغال خاطر نخواهد داشت بلکه به امور کلان ملی یا در نهایت منطقه ای (و نه فردی یا قومی) خواهد پرداخت. اشتغال خاطر نامزدها به دغدغه های کلان جامعه که در جایگاه خود مؤثر بر دغدغه های خُرد افراد جامعه نیز خواهد بود فضا را برای اعلام مطالبات فراهم می آورد. رویکرد مطالبه محور اصولاً رویکردی سیاست محور نیز است چرا که نوعی به چالش کشاندن رویکردهای سیاسی و سپس اقتصادی و فرهنگی موجود نسبت به جامعه همراه است. با چنین رویکردی نامزد یا نماینده در آینده به بهترین شیوه میتواند از کانال سیاست به عرصه اقتصاد و اجتماع و فرهنگ وارد شود.

این نوع از تبلیغات پیامدهای مثبت متعددی را میتواند به دنبال داشته باشد از جمله اینکه به «آگاه شدن» جامعه از امورات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی می انجامد، آگاه شدن جامعه از حقوق کلان و خرد خود را در پی دارد و نهایتاً،بالا رفتن سطح شعور و آگاهی سیاسی و اجتماعی شهروندان را به دنبال خواهد داشت و از این منظر می توان به رفع انواع آسیب های اجتماعی، اعتیاد، بیکاری و دهها مسئله اولویت دار در جامعه امید بست و مطالبه کرد.

فرجام بحث اینکه با توضیحات فوق قضاوت با مخاطب است که بگوید در روند تبلیغات انتخاباتی 7 اسفند تاکنون تبلیغات از کدام نوع بوده و است؟هر نوع پاسخ به این سوال پیامدهای تطمیع محور و مطالبه محور را نیز بدنیال خواهد داشت.امید است نتیجه انتخابات 7 اسفند حاصل تبلیغات مطالبه محور جمعگرایانه باشد و تبلیغات فردگرا نتواند اکثریت را تطمیع کند.به نتیجه رسیدن این امیدواری ناشی از چنین گذار مثبتی خواهد بود که علاوه بر تغییر مثبت در نگرش فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه، افکار عمومی را بر سرنوشت خود امیدوارتر و مسلط تر خواهد کرد. باید دید تا چه حاصل آید.!

نظرات بینندگان