arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۶۸۰۴۷
تاریخ انتشار: ۴۹ : ۰۸ - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵

فجیع‌ترین نتیجه بهار عربی گریبان‌گیر سوریه شد

تحولات موسوم به بهار عربی در کشورهای درگیر بحران با نتایجی متفاوت به خط پایان رسیده است. تونس که آغازگر این تحولات و تغییرات در جهان عرب بود، به دلیل عقلانیت رهبران جدید تا حد امکان از نتایج زیان‌بار آن مصون ماند و به تک شاخه گل این تحولات تبدیل شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
تحولات موسوم به بهار عربی در کشورهای درگیر بحران با نتایجی متفاوت به خط پایان رسیده است. تونس که آغازگر این تحولات و تغییرات در جهان عرب بود، به دلیل عقلانیت رهبران جدید تا حد امکان از نتایج زیان‌بار آن مصون ماند و به تک شاخه گل این تحولات تبدیل شد.

به گزارش انتخاب،  مصر پس از ساقط‌شدن مبارک و کارنامه ناموفق اخوان‌المسلمین در حکمرانی، چرخه دیکتاتوری نظامیان را بازتولید کرد. لیبی رهاشده از دست قذافی، گرفتار آنارشسیم و به جولانگاه گروه‌های افراطی مسلح تبدیل شده است.

 مطالبات برحق مردم بحرین در سکوت خبری جهان سرکوب شد و این کشور عملا به اشغال نظامی عربستان در آمد. فجیع‌ترین نتیجه بهار عربی اما گریبان‌گیر سوریه شد و سرزمینی را که از سپیده‌دم تاریخ، گهواره تمدن بشریت بود به یکی از فعال‌ترین مراکز تروریستی جهان تبدیل کرد.

جنگ در این کشور در حالی پنجمین سال خود را پشت سر گذاشته است که پیامدهای فاجعه‌بار آن تا دهه‌های آینده گریبان‌گیر مردم مظلوم این کشور و منطقه خواهد بود.

در آغازین روزهای بهار عربی، برخی از تحلیلگران بی‌آنکه اصالت جنبش و مطالبات برحق مردم علیه نظام‌های توتالیتر و دیکتاتورهای مادام‌العمر این کشورها را نفی کنند، در مورد مدیریت غرب بر این تحولات و هدایت آن در مسیری که در جهت منافع آنها باشد، هشدار داده بودند. امروز پس از گذشت چند سال و مشاهده نتایج این تحولات به‌خصوص در سوریه، درستی آن هشدارها پیش‌ روی ماست.

 در بیان علل نتایج تحولات بهار عربی یا بیداری اسلامی تأکید بر نقش آمریکا و غرب در تغییر مسیر و ممانعت از دستیابی مردم این کشورها به اهداف جنبش برحق و مطالبات مشروعشان کافی نیست. ما نیازمند واکاوی این تحولات، دستیابی به تعریف و تحلیلی مشترک و تعیین مسیر و نقشه راه سیاست خارجی منطقه‌ای هستیم که سیاست‌گذاران و نخبگان در آن اتفاق‌نظر داشته باشند.

تحولات اخیر عراق و سردادن شعارهایی علیه ایران در جریان ورود طرفداران مقتدی‌صدر به منطقه سبز، اشغال مجلس این کشور با توجه به سرمایه‌گذاری و نقش انکارناپذیر کشورمان در تحولات چندساله اخیر این کشور، بحران یمن و رویارویی با عربستان با زعامت حاکمان جدید که در مقابله با ایران شمشیر را از رو بسته‌اند، همچنین نقش ایران در سوریه و افزایش سربازان و سرداران شهدای حرم، تحلیل و تبیين آینده این بحران‌ها در پرتو تغییرات و تحولات غافلگیر‌کننده منطقه و صف‌بندی‌های اخیر از مواردی است که غفلت از آن ممکن است آفاتی را در پی داشته باشد. این سخن بدان معنی نیست که ایران چشمان خود را بر این تحولات ببندد و از دور نظاره‌گر آن باشد. چنین ادعایی از جانب هرکس مطرح شود دور از واقعیت و نادیده‌گرفتن منافع کشور در این تحولات است. سخن در میزان مداخله در این تحولات و چگونگی تعامل با دیگر بازیگران آن است.

تحولات اخیر سوریه و بده‌بستان روسیه و آمریکا برای پایان‌دادن به این بحران در چارچوب توافقات ژنو و براساس اهداف و منافع خود از جمله مواردی است که به بررسی عمیق و حصول اجماع در راهبرد ایران در قبال این بحران نیاز دارد. سیاست روسیه در بحران سوریه برخلاف برخی برداشت‌های ناصواب در داخل، کاملا پراگماتیک و براساس اهدافی است که ایدئولوژی نقش و جایگاهی در آن ندارد.

 مسکو برای پیشبرد اهداف خود به هیچ خط قرمزی جز منافع روسیه پای‌بند نیست. برای آمریکا نیز حل بحران سوریه پس از توفیق اوباما در پیشبرد مذاکرات هسته‌ای و دستیابی به توافق برجام، به‌عنوان دومین دستاورد در سیاست خارجی از اهمیت بالایی برخوردار است.

از قراين چنین بر می‌آید که این دو کشور در این نکته به توافق رسیده‌اند که پایان جنگ سوریه مستلزم کناره‌گیری اسد از قدرت است. لاوروف هفته گذشته به صراحت اعلام کرد «بشار اسد متحد ما نیست و ما در جنگ علیه تروریسم و برای حفظ یکپارچگی سوریه از او حمایت می‌کنیم». سیاست آمریکا درباره بشار اسد نیز از اولین ماه‌های بحران به صورتی کاملا روشن بیان شده است.

ایران قبلا طرحی چهارماده‌ای را برای حل بحران سوریه ارائه داده بود که به دلیل انطباق‌نداشتن با واقعیت‌های میدانی سوریه چنانچه دیدیم در مسیر اجرا عملا غیرممکن شد. اکنون در شرایطی که آمریکا و روسیه در حال پیشبرد اهداف مذاکرات ژنو هستند، دکتر ولایتی از خط قرمزی سخن گفته است که به‌ظاهر چندان انطباقی با اوضاع کنونی سوریه امروز ندارد و کشورهایی که در مراحل اول جنگ سوریه و جلوگیری از فروپاشی نظام و نیفتادن آن در دام نیروهای افراطی با ایران همراه بودند، در فاز جدید و تأمین این راهبرد لزوما با ایران همراه نخواهند بود. در پرتو توافق آمریکا و روسیه و نقش‌آفرینی عربستان و ترکیه تضمینی به موفقیت این راهبرد در چشم‌انداز قرار ندارد.

 پیشنهاد نگارنده این است که به جای اصرار بر بقای شخص به فکر راه حل‌هایی باشیم که تضمین‌کننده حفظ تمامیت ارضی سوریه، تشکیل دولتی فراگیر متشکل از همه اقوام و گروه‌ها و حامی مقاومت باشد. تأمین این هدف سهل‌الوصول‌تر از اصرار بر چنین طرح‌هایی است. ضمن اینکه در این راهبرد ایران می‌تواند همچنان به نقش محوری خود در سوریه ادامه دهد و دیگر بازیگران فعال در بحران سوریه را به دنبال خود بکشاند. تجربه موفقیت ایران در تأمین اهداف خود در توافق هسته‌ای با مذاکره با غول‌های دنیا نمایانگر این است که دیپلماسی جایگاه ویژه‌ای در حل‌وفصل پیچیده‌ترین بحران‌ها دارد. این تجربه حتی در بحران‌های به‌شدت نظامی و امنیتی سوریه، عراق و یمن نیز تکرارشدنی است، منوط به اینکه در کنار استفاده از ابزار سخت قدرت که اکنون در حال اجراست، به دیپلماسی و دیپلمات‌ها نیز فرصت بازیگری داده شود.

منبع: روزنامه شرق
نظرات بینندگان