در آیین رونمایی از کتاب گویای «چنین گفت زرتشت» این بحث مطرح شد که آیا نیچه زرتشت را میشناخته است.
کتاب معروف «چنین گفت زرتشت» نوشتهی فردریش نیچه با ترجمهی داریوش آشوری بهتازگی از سوی موسسهی «نوین کتاب گویا» با صدای افشین یداللهی و آهنگسازی حمیدرضا یراقچیان منتشر شده است.
در ابتدای آیین رونمایی کتاب گویای «چنین گفت زرتشت» که با اجرای احسان چریکی در موسسهی «مکتب تهران» برگزار شد، آنونس کتاب با صدای افشین یداللهی پخش شد و سپس فاطمه محمدی (مدیر موسسهی نوین کتاب گویا) ضمن خوشآمدگویی، توضیحاتی دربارهی روند انتخاب و ضبط کتاب گویای «چنین گفت زرتشت» ارائه داد. پس از آن نیز کلیپی از پشت صحنهی ضبط این اثر پخش شد.
بر اساس گزارش رسیده، دکتر علیرضا ناصری (مشاور فرهنگیهنری رئیس سازمان نظام پزشکی) اولین سخنران جلسه در بخشی از صحبتهای خود گفت: «فعالیت فرهنگی در ایران دشوار است و امروز از همیشه دشوارتر شده است. من از نزدیک با پروسهی شکلگیری کتاب گویا در ایران مرتبط بودم. سه دههی پیش اولین کلیدهای پروژهی کتاب صوتی در منزل استاد نجف دریابندری خورد. ما یک تیم بودیم که بنا بود در حدود 27 یا 28 سال پیش، کار تولید کتاب صوتی را با کتاب «پیرمرد و دریا» اثر ارنست همینگوی شروع کنیم. اما چون این پروژه را از سیستم دولتی دنبال میکردیم، به نتیجهی مطلوب نرسیدیم. بههمیندلیل باید به بخش خصوصی، موسسه نوین کتاب گویا و سرکار خانم محمدی تبریک گفت».
ناصری همچنین دربارهی کتاب صوتی «چنین گفت زرتشت» گفت: «نام نیچه در کنار استاد داریوش آشوری و در کنار نام دکتر یداللهی سطح توقع را از آن بالا میبرد و به حق شما در نوین کتاب گویا توانستهاید پاسخگوی انتظار مخاطبان باشید. بدون تردید و بدون تعارف این اثر یکی از چند اثر برجسته در ژانر خودش در چند دههی گذشته است».
او ادامه داد: «استاد آَشوری در مقدمهی کتاب نوشتهاند که سیواندی سال دغدغه داشتند و با این کتاب زندگی میکردند. داریوش آشوری این کتاب را ظرف سه دهه ترجمه کردهاند و با توجه به وسواسی که داشتند، حتی در مورد رسمالخط، این ترجمه را در بالاترین سطح به انجام رساندند. آقای آشوری گفته بودند که نگران هستند کتاب با سرسریخوانی مواجه شود. من خوشحالم که میبینم یکی از دشوارترین کتابهای موجود در بازار با اجرای درخشان دکتر یداللهی بازخوانی شده است. بهنظر من دکتر یداللهی بهخوبی و با رعایت رسمالخط داریوش آشوری، از عهدهی خوانش این اثر برآمدهاند».
او دربارهی خوانش دکتر یداللهی توضیحات بیشتری داد: «خاستگاه فرهنگی و هنری دکتر یداللهی باعث شده که او مناسبترین فرد برای خوانش این اثر باشد. جنس صدا، آکسانها و نحوهی اجرا توانسته از پس ارائهی مفهوم عمیق فلسفی این کتاب برآِید. دکتر یداللهی در پلانهای طولانی این اثر راکورد را به خوبی حفظ کرده است. یعنی موسیقی موثر جناب یراقچیان هیچ کجا به داد افشین یداللهی نیامده است. در عین حال یداللهی هیچکجا در دام ادای زیبای کلمات نیفتاده است».
سخنران بعدی این مراسم، معصومه ابراهیمی (مدیر موسسه فرهنگی عصر انسانشناسی) بود که از دریچهی یک انسانشناس توضیح داد که چرا این کتاب بسیار دشوار از لحاظ فهم فلسفی با استقبال مخاطبان عام مواجه شده است. او گفت: «مهمترین دلیل استقبال از این کتاب، شخصیت خود نیچه است. نیچه دو وجه دارد. مثل منشور است، نمیتوان گفت که او صرفاَ فیلسوف است. او دغدغهی شاعری دارد. نیچه یک منتقد ادبی است و جوامع را بهخوبی میشناسد. نیچه فرهنگهای مختلف و تاریخ فرهنگی جوامع را میشناسد و مطالعه کرده است. شخصیت نیچه پیچیده و غامض و رمز و رازآلود و پر از ایهام است و همین باعث شده که مخاطب ایرانی به این شخصیت جذب شود.»
ابراهیمی ادامه داد: «دلیل دوم این است که نیچه خیلی مدبرانه و زیرکانه، نام بهخصوصی را برای این کتاب برگزیده است. زرتشت یک نام نمادین است. پس باز با سمبل و رمز و راز مواجه هستیم. البته اینطور نیست که به صورت کاملاَ نمادین و بدون هیچ اتصالی از یک پیامبر ایرانی برای نامگذاری یک کتاب استفاده کرده باشد. مهمترین اندیشهی نیچه، انسان کامل است؛ انسانی که از خدا رسته است و دیگر حاضر نیست تمام خوبیها و گناهانش را به خداوند واگذار کند. انسانی که اختیار وجود خودش را در دست دارد. تئوری انسان مدرن برای اولین بار در این کتاب نیچه مطرح میشود. از سوی دیگر ما زرتشت را بهعنوان مصداق انسان کامل میشناسیم. بهاحتمال زیاد نیچه از این مصداق آگاهی و اطلاع داشته است و بههمینجهت زیرکانه این نام را بر این کتاب میگذارد».
او گفت: «عامل سوم که کتاب به درون جامعه و نظامهای آن رسوخ کرده این است که زبان و بیان نیچه زبان خاصی است که مخاطب ایرانی آن را میشناسد. سبکی است که نه شعر است و نه نثر است. ولی بیشتر شعر است، شعری که پوشیده شده در ایجاز و استعاره. مخاطب ایرانی به یمن ستارههای تابناک ادبیات فارسی در ناخودآگاهش، با این استعاره و ایجاز و ایهام آشناست و کشف این استعارهها را دوست دارد. زبان شاعرانگی نیچه در این کتاب سبب میشود که هرکسی تفسیر به رای خودش را داشته باشد. یک واقعیت منحصربهفرد مشخص وجود ندارد و افراد به میزان سابقهی ذهنی، درایت و سوادی که دارند از کتاب نیچه بهره میبرند. مورد دیگر گزینگویی است. در این کتاب جملات ناب و حکمتآمیز در قالب جمله به بهترین وجه بیان میشود و در خاطر خواننده میماند. ایرانیها عادت دارند به این گزینگوییها و احساس خوبی دارند».
ابراهیمی در پایان از رابطهی دوسویهی بین ایرانیها و نیچه گفت: «وقتی نیچه در آثار خودش ایرانیها را ستایش میکند و از این یاد میکند که آنان تاریخ را به خوبی میشناسند. ایرانیها هم پاسخ نیچه را اینگونه دادند که هنوز در محافل مختلف از شخصیت بیبدیل نیچه صحبت میکنیم».
سخنران بعدی مراسم، دکتر پیمان متین (روانشناس) بود. او گفت: «برخی از آثار بسیار خوشاقبال هستنند؛ مثل «چنین گفت زرتشت». نام نیچه بهعنوان نویسنده بر روی اثر است، استاد بزرگی مثل داریوش آشوری ترجمهاش میکند و با آن ترجمهی عالی و شاعرانهگونه نقشی کمتر از نیچه درمورد اقبال مخاطب ایرانی به این اثر ندارد و با صدای لطیف و گرم دکتر یداللهی بهزیور صوت آراسته میشود».
متین در ادامه گفت: «اما در مورد این اثر، اولین سوالی که حتماَ برای همهی ما پیش آمده این است که چرا نیچه اسم زرتشت را انتخاب کرد؟! زرتشت را میشناخت؟! چقدر او را میشناخت؟! آیا واقعا او اوستای منسوب به زرتشت را خوانده بود؟! کدام اوستا را خوانده بود؟! بزرگی مثل دکتر آشوری که به آثار نیچه بسیار مسلط هستند، معتقدند که هرگز نیچه اوستایی را که به اروپاییها معرفی کرده، نخوانده است. اما من معتقدم که زرتشت، نیچه را میشناخت. نیچه یک فرهنگشناس "گریکو-رومن" بود که از این فرهنگ متنفر بود و سخت به دنیای مسلط یونانی انتقاد داشت. چطور امکان دارد که نیچه ترجمهای را که از هند در سال 1770 به اروپا آورد و انقلابی در روشنفکران اروپایی ایجاد کرد، 70 سال بعد نخوانده باشد؟! شخصی که مسلط به زبانشناسی بوده، مسلط به فرهنگ "گریکو-رومن" بوده و با فلسفهی شرق هم آشنایی داشت، چطور امکان دارد اوستایی که در آن زمان ولتر را عصبی کرده بود، نخوانده باشد؟!»
او ادامه داد: «نیچه، خورهی زبانشناسی بود، فرد عادی نبود، فردی ریزبین و بادقت بوده. بهنظر من کاملاَ حسابشده اسم زرتشت را انتخاب کرد. زرتشت را دوست داشت. یکی از درگیریهای ذهنی او مسئلهی زرتشتیگرایی بود. بهنظر من واقعاَ نیچه به اوستا دسترسی داشت و خیلی از زرتشت انگیزه گرفت. در یادداشتهای نیچه میبینیم که بارها از نزدیکیاش با زرتشت حرف زده است و اینکه چه چیزهایی را از او وام گرفته است. نیچه با توجه به زمان خودش و نگاه خودش، گفتار را تغییر داده و برای مخاطب آن زمان نوشته است».
متین در ادامه اظهار کرد: «در نظام زرتشتی، دو مسئله وجود دارد؛ یکی سندیت است، یکی مسئلهی جاودانگی آسمانی است. مسئلهی سندیت، درگیری خیر و شر است. نیچه از دو چیز ایرانیان تعریف میکند، یکی اینکه معتقد است ایرانیها با یک ویژگی بزرگ تربیت میشوند و آن راستگویی است و دیگر اینکه طوری بچههایشان را تربیت میکنند که از روی اسب با دقت بسیاری تیراندازی کنند. نیچه روی این دو ویژگی خیلی تمرکز کرده و معتقد است که زرتشت یک ایرانی خالص بود. نیچه میگوید که زرتشت مثل ما غربیها، مسیحیها، یهودیها و... تعارف با خودش نداشت. دروغ نمیگفت. زرتشت معتقد بود در نبرد خیر و شر ممکن است شر پیروز شود، ممکن است در آنی اهریمن خدای من شود. در حالی که نیچه میگفت ما غربیها در زندگی رودربایستی داریم و همیشه میخواهیم که در زندگیمان خیر باشد. ایرانیها این تئوری خطی را داشتند که خیر و شر در یک مسیر هستند. نیچه به این اعتقاد داشت که ما باید مسئلهی شر را هم بپذیریم. نیچه «چنین گفت زرتشت» را بهپشتوانهی یک دانش بسیار آکادمیک فرهنگی نوشته است، با تسلط به فرهنگ ایران و یونان و اعتقادی که به ایدهی شجاع بودن و راستگو بودن داشت نوشته است».
حمیدرضا یراقچیان که کار آهنگسازی این اثر صوتی را انجام داده است، سخنران بعدی بود. او گفت: «عنصر سه دگردیسی را که جزو پایههای اندیشهی نیچه در این کتاب است، در موسیقی ساختهشده برای این اثر اعمال کردم؛ بحث خلقت، سقوط و هبوط، و حضور را در موسیقی ورودین این کتاب صوتی اعمال کردم. هر فصل هم موسیقی متفاوتی دارد. برای آهنگسازی این اثر از فرمهای مختلف استفاده کردم و تلاش کردم چند مجموعه را در کنار هم بگذارم که البته با هم پارادوکس هم دارند. درست مثل نگاهی که در کتاب وجود دارد، کتابی برای همهکس و یا هیچکس».
سخنران پایانی این مراسم دکتر افشین یداللهی بود که کار روایتگری این اثر صوتی را انجام داده است. او از روند انجام کار گفت: «وقتی این کار به من پیشنهاد شد، ترجمههای دیگری از این آثار را هم خواندم. دو ترجمهی دیگر را بررسی کردیم و با وجودی که متن آقای آشوری متن سخت و پیچیدهای است و حتی به شعر نزدیک شده، اما نثر پرانرژیتری است. در بعضی از جاها که در خواندن متن دچار تردید میشدیم، حتی مواردی بود که علامتگذاریها تردید ما را بیشتر میکرد، به دو ترجمه دیگر رجوع میکردیم و با هم انطباق میدادیم که ببینیم نتیجهی درست کدام است. ممکن بود روند سختی باشد، اما خستگی نداشت».
او ادامه داد: «همچنین قرار بود یک موسیقی انتخابی برای این کار در نظر گرفته شود. بالاخره موسیقی آماده بود و فقط باید انتخاب میشد و هزینه و دردسر کمتری هم داشت و ممکن بود دست تدوینگر و تهیهکننده بازتر باشد. من به خانم محمدی، مدیر موسسهی نوین کتاب گویا، پیشنهاد دادم که حیف است برای این کتاب که به نوعی رفرنس است، موسیقی انتخابی بگذاریم. بهتر است که موسیقی مختص این اثر ساخته شود. خانم محمدی موافقت کردند و با آقای یراقچیان صحبت کردم که کار را آماده کنند».
یداللهی گفت: «در نهایت وقتی کار آماده شد، خانم محمدی طرح جلد هم را هم آماده و تولید کرده بودند. ولی من احساس کردم که هیچ سنخیتی با این کتاب ندارد. وقتی این مسئله را مطرح کردم، خانم محمدی با افراد دیگری هم مشورت کردند و کلاَ طرح را عوض کردند. این را میخواهم بگویم که در شرایطی که در تولید کتاب صوتی میبینیم که خیلی این موارد رعایت و لحاظ نمیشود، خانم محمدی بدون در نظر گرفتن هزینهی طرح قبلی، همهی کاورهای منتشرشده را کنار گذاشتند و دوباره برای طرح جدید این کار هزینه کردند».
او دربارهی خود این اثر هم اظهار کرد: «بیشترین کار کتاب «چنین گفت زرتشت» این است که سوال ایجاد میکند. اول موضوعی را مطرح میکند، بعد با هیجان این را به نوعی به شما اثبات میکند و در انتها همهچیز را در ذهن شما خراب میکند. چندینبار این اتفاق میافتد. هم در ساختن شما را قانع میکند و هم در ویران کردن چیزی که ساخته است. این کاری که با اعتقاد و دیدگاه شما میکند باعث میشود این سوال پیش بیاید که اصلاَ بنیان و ریشه و اساس اعتقادات من بر چه چیزی ساخته شده است. کدام یک از عقاید من شخصی است، کدام یک محکخورده است، و کدام را چندینبار به امتحان گذاشته و از امتحان سربلند بیرون آمده است. ضمن اینکه ما لزوماَ نباید عقیدهای دائمی داشته باشیم. سالها و مدتها برحسب عقیدهای زندگی میکنیم و بعد ممکن است در مرحلهی جدیدی از زندگی، عقاید قبلی پاسخگوی سوالات ما نباشند. پس باید عقیده بهروز شود و یا کنار گذاشته شود. فکر میکنم تاثیرگذاری «چنین گفت زرتشت» میتواند همین باشد. از همان ابتدا هم میگوید کتابی برای همهکس و هیچکس. از همان ابتدا به شما میگوید که با شرایط دوگانهای روبهرو هستید که به موازات هم پیش میرود. من فکر میکنم نقطهی اثرگذار کار این است که بعد از پایان کتاب از خودمان بپرسیم که آیا ما عقیدهای از خودمان داریم؟! آیا سالهای عمرمان بر اساس عقاید خودمان زندگی کردهایم؟! یا بر اساس عقایدی که به ما داده شده و یا خودمان برداشتیم و هیچوقت هم نخواستیم که اینها را زیر سوال ببریم و یا حتی کنار بگذاریم. امیدوارم خواندن این کتاب باعث شود چند قدم به سمت داشتن اندیشهی شخصی برداریم».
حسن هدایت (کارگردان)، پرستو صالحی (بازیگر) و فرزانه منصوری (همسر نادر ابراهیمی) از دیگر حاضران در این مراسم بودند.