arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۹۹۴۲
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۵ - ۰۷ تير ۱۳۹۰

عصبانیت شهید بهشتی از خلخالی

«ابوالقاسم سرحدی‌زاده» عضو شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی و وزیر اسبق كار و امور اجتماعی از مواضع آن شهید در برابر خشونت‌های اول انقلاب خاطراتی را نقل می كند كه بنیاد نشر آثار شهید بهشتی به نقل آن پرداخته است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«ابوالقاسم سرحدی‌زاده» عضو شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی و وزیر اسبق كار و امور اجتماعی از مواضع آن شهید در برابر خشونت‌های اول انقلاب خاطراتی را نقل می كند كه بنیاد نشر آثار شهید بهشتی به نقل آن پرداخته است.

وی می گوید: كمتر كسی است كه عصبانیت شهید بهشتی را به یاد داشته باشد و یا اینكه دیده باشد كه ایشان از اعتدال خودشان خارج شوند. من واقعه‌ای را نقل می‌كنم كه بدانید چنین شخصیتی را چه حوادث تلخ و ناگواری برافروخته می‌كرد.

وی افزود: ایشان رئیس دیوان عالی كشور بودند و طبیعی بود كه حوادثی كه در دستگاه قضائی و جامعه رخ می‌داد به ایشان منتقل می‌شد. روزی بنده را به دفتر خودشان احضار كردند و من دیدم كه این شهید بزرگوار كه هیچ گاه دیده نمی‌شد از متانت خودشان خارج شوند. با همه محبتی كه به من داشتند با عصبانیت و صدای لرزان نامه‌ای را كه در دست داشتند به طرف من پرتاب كردند و گفتند این نامه را بخوان من واقعاً تعجب كردم كه چه اتفاقی می‌تواند ایشان را آنقدر عصبانی كند.

وی افزود: ماجرای نامه به این ترتیب بود كه یكی از نگهبان‌های پزشكی قانونی برای شهید بهشتی نامه نوشته بود كه در یك شب كه من در اینجا نگهبان بودم از دادگاهی كه مسئولیت آن با مرحوم آقای خلخالی بود چهار نفر اعدامی را برای ما فرستادند كه آنجا بماند تا صبح ببرند و دفن كنند.

این چهار جنازه را در سردخانه گذاشتیم نیمه‌های شب از محل نگهداری جنازه‌ها سر و صدایی آمد دیدم یكی از این اعدامی‌ها هنوز نیمه‌جان است و من به سرعت با آقای خلخالی تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم و آنها هم شبانه دو سه نفر را فرستادند، فرد نیمه‌جان را با تیر زدند و رفتند ما هم كه در ترس و واهمه از آن مأمورین بودیم هیچ‌ عكس‌العملی نشان ندادیم. من بهت زده به آن نامه نگاه كردم و فهمیدم كه حتی یك اعدام غیراسلامی چگونه ایشان را خشمگین ساخته است.

سرحدی‌زاده در ادامه گفت: بعد از مدتی كه از عصبانیت ایشان كاسته شد و من دیدم كه می‌توانند آرام‌تر صحبت كنند به من گفتند فلانی من باید به این اوضاع خاتمه دهم. من بساط این‌گونه دادگاه‌ها را جمع خواهم كرد و تو هم به سهم خود مسئولی و هرگز نباید اجازه رخداد چنین اتفاقاتی را بدهی.

البته اختیارات من در آن زمان طوری نبود كه بتوانم نفوذی در دستگاه آقای خلخالی داشته باشم نكته بسیار جالبی كه باید در تاریخ كشورمان بماند این است كه حكمی هم كه به ایشان داده شده بود از ناحیه بنی‌صدر داده شده بود و به هر حال شهید بهشتی به كرات نسبت به وضع این دادگاه و نحوه عملكرد آن اظهار ناراحتی می‌كردند و این بار كه چنین اتفاقی افتاده بود با ناراحتی و عصبانیت گفتند من بساط این دادگاه را برخواهم چید. كافی است كه خداوند شاهد اصل نیت و دلیل حساسیت من باشد و دیگران هر فكری می‌خواهند بكنند.

این فعال باسابقه سیاسی پس از ذكر این خاطره گفت: غرض از بیان این ماجرا این بود كه بدانید این شهید عزیز ما چقدر از این مسئله كه حتی چنین برخوردی با آدمی كه مجرم بوده انجام شود حساسیت نشان می‌دادند و ببینید در آن دوران چنین موجود لطیفی با چه مسائلی مواجه بوده و چه اتفاقاتی كه در دستگاه‌های موجود می‌افتاد و غالباً طوری بود كه من بسیار تحت تأثیر قرار می‌گرفتم.

ایشان یك لحظاتی را برای فكر كردن جستجو می‌كردند و در جمیع این مسئولیت‌ها لحظاتی را كه فكر می‌كردند به این مسئله توجه معطوف می‌داشتند كه اگر هر اشتباهی توسط ایشان صورت گیرد. چون از شخصیت‌های حساس انقلاب بودند و ملت روی همه برخوردها و رفتارهای ایشان حساسیت نشان می‌دهند و تمام تلاششان متوجه این مسئله بود كه كوچك‌ترین بی‌تقوایی حتی در برخورد با مخالفانشان نداشته باشند و اتفاقاً انصاف و اخلاق را در این می‌دانستند كه نسبت به حقوق مخالفان بیشتر توجه كنند.
وی ادامه داد:

حتی وقتی بنی‌صدر با ایشان برخورد می‌كرد، ایشان بنی‌صدر را دعوت به آرامش می‌كردند و فضایی ایجاد كرده بودند كه حتی طرفداران و علاقمندان ایشان اجازه بی‌احترامی به بنی‌صدر نداشتند هرچند بنی‌صدر درست برعكس عمل می‌كرد.

وزیركار دولت  موسوی در بخش دیگری از سخنانش گفت: این قهرمان [شهید بهشتی] همیشه یك عده مخالف هم داشتند و همان‌طور كه این دشمنان مقابل انقلاب بودند طبیعی است كه بهشتی را هم مقابل خودشان ببینند و بخواهند ایشان را از میان بردارند و تمام تلاش خودشان را برای زایل كردن نقش این شهید بزرگوار انجام دادند اما از آنجا كه مردم علی‌رغم همه تبلیغات منفی كه علیه شخصیت‌های انقلاب بود، با فهم و شعور برخورد می‌كردند نسبت به آنان وفادار بودند و وقتی آن شهادت رخ داد خروش خلق به خاطر برخورد ظالمانه با چنین شخصیتی به صدا درآمد.

وی افزود: كسانی كه نمی‌توانستند این عنصر باعظمت را تحمل كنند به انحاء مختلف سعی كردند ایشان را از پا درآورند اما تقدیر الهی كار خودش را انجام داد و به همه فهماند كه بهشتی كیست و مخالفینش چه كسانی هستند شاید به تاسی از یك دریغ بزرگ تاریخی یعنی مقایسه مولای بهشتی با معاویه بتوان گفت مقایسه بنی‌صدر و بهشتی خودش نوعی ظلم برای ایشان بود چرا كه ایشان كجا و بنی‌صدر كجا!

عضو حزب جمهوری اسلامی ادامه داد: در هر صورت رفتار این شخصیت بزرگوار به گونه‌ای بود كه دائماً نوعی نگرانی داشتند كه این نگرانی در بدو امر مشخص نبود و كسی نمی‌دانست دلیل آن چیست اما برای دوستانشان كاملاً مشخص بود و این نگرانی به خاطر پاسبانی از دینشان و به خاطر پاسبانی از تقوایشان بود به خاطر اینكه مبادا در كشاكش مسایل و جریانات پیش‌آمده از حد تقوا و طهارتشان اندكی عدول كنند و در این زمینه وسواس فوق‌العاده‌ای داشتند به گونه‌ای كه حتی در برخورد با مخالفین خودشان هم این تقوا و طهارت را كاملاً رعایت می‌كردند

 آن هم به خاطر اینكه دیگران چه قضاوتی می‌كنند بلكه به این دلیل كه در برابر آن خدایی كه به او تكیه دارد بتواند پاسخگو باشد و قطعاً این را باید دانست كه مرگ خوب به واسطه زندگی خوب است و مرگ خلاصه زندگی است ایشان خودشان را برای آن‌گونه مرگی كه نصیب هر كسی نمی‌شود، آماده كرده بود. مرگ سرخ، مرگ خونین، مرگ با شهادت و مرگی كه موجبات حیات یك ملت را فراهم آورد.

سرحدی‌زاده در نهایت این نكته را گفت: بسیاری از قهرمانان و پهلوانان بودند كه با مرگ خودشان ماندگاری یك ملت را تضمین كردند اینكه امام بزرگوار ما فرمود بهشتی خودش یك «ملت» بود واقعاً چنین بود چرا كه بسیاری از دستاوردهای این انقلاب به خاطر این شهادت تضمین شد.

نظرات بینندگان