arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۱۶۸۶۶
تاریخ انتشار: ۴۵ : ۰۸ - ۲۵ دی ۱۳۹۵

هاشمى، مرجع گروههاى مرجع

سيد حميد كلانترى
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

اين روزها پس از رحلت تاثر انگيز آيت الله هاشمى نکته نظرات و بيانات گوناگون و متنوعى درباره ويژگيهاى شخصيتى و ابعاد انديشه و خدمات برجسته ايشان در مصاحبه ها، گفتگوها، يادداشتها و مقالات مطرح گرديده كه خود نشان از ابعادمند بودن و جامعيت شخصيت آن بزرگوار مي باشد. خواستم به سهم خود و از نگاهى ديگر به معرفى ايشان بپردازم. 

شايد يكى از برجسته ترين و مهمترين شايستگى هاى هاشمى كه او را از همه بزرگان ديگر متمايز مي ساخت، اين بود كه هاشمى مرجع گروه هاى مرجع بود. 

بعضى از گروه هاى اجتماعى براى گرايشهايى از مردم به عنوان مرجع و كساني كه مورد وثوق هستند و مي توان از نظرات و راهنمايي هاى آنان در مسائل مختلف استفاده كرد واز آنان راهنمايي گرفت شناخته مي شوند. اينان به نوعى مورد اعتماد و طرف مشورت جامعه قرار مي گيرند و از اين جهت محل رجوع مردم و به عبارتى مرجع آنان هستند. به عنوان مثال علما، دانشگاهيان، پزشكان، فرهنگيان، هنرمندان و بزرگترها در فاميل هريك به نوعى براى جمع هايى از مردم گروه مرجع محسوب مي شوند و مردم با مشورت و نظرخواهى از آنها به نوعى راهنمايى مي شوند و آرامش مي گيرند. 

آقاى هاشمى هم مرجع بود اما نه براى آحاد جامعه و اقشارمختلف؛ بلكه براى گروه هاى مرجع و نخبگان جامعه. هاشمي بويژه پس از فراغت از رياست جمهورى و جداشدن از كارهاى اجرايى، يعنى دو دهه آخر عمر پر بركتش كه از فرصت بيشترى برخوردار بود، نقش مرجعيت براى گروههاى برجسته و نخبگان را به نحو بارزترى ايفا مي نمود. 

يكى از برنامه هاى ثابت و موثر آقاى هاشمى در اين دوران مصروف اين ملاقاتها مي شد. هر گروه يا جمعى از فرهيختگان جامعه ساعتى با ايشان بودند و گزارشى از حوزه خود می دادند و از نظرات و ديدگاه هاى آيت الله بهره مي گرفتند و مي رفتند. جالب اين بود كه ايشان براى هر گروهى متناسب با گرايش يا تخصص و علاقه خود نكات مفيد و نوعا راهگشايي براى گفتن داشت. اعم از اينكه مديران دولتى در دستگاه هاى مختلف باشند يا احزاب و گروه هاى سياسى باشند يا فرهنگيان و كارگران و دانشگاهيان و نويسندگان و اصحاب رسانه يا تشكلهاى غيردولتى و كارآفرينان و اقتصاددانان و اصناف و بازاريان و بخش خصوصى يا فرماندهان دفاع مقدس و نيروهاى نظامى و امنيتى يا وزرا و نمايندگان مجلس و يا استانداران و گروههاى دیگر از حوزه و دانشگاه. 

حال سوال اصلي اينجاست كه چرا آقاى هاشمى اينگونه مورد وثوق و اين قدر مورد رجوع نخبگان و گروه هاى برجسته اجتماع واقع مي شد؟ به نظر حقير كه چند بار به صورت گروهى با جمع استانداران يا جمع هاى دیگر يا چند بارى هم به خاطر وظیفه اى كه در مجمع تشخیص مصلحت داشتم، به صورت خصوصى توفيق ملاقات و گفتگوى از نزديك داشتم. يا در جلسات صحن مجمع شاهد نحوه مديريت و تعامل ايشان با اعضا بودم، نكات ذيل در مقبوليت ايشان به عنوان یك راهنما و مرجع رجوع نخبگان تاثير داشته است كه ذيلا به آنها اختصارا اشاره مي كنم:

١-آقاى هاشمى نگرشى بلند و نگاهى باز و جامع به مسايل داشت و از يك نظم فكرى ابعادمند برخوردار بود، به همين دليل ورودش به مسائل همراه با نظرات راهگشا و سازنده بود. 

٢-شرح صدر آقاى هاشمى در شنيدن مطالب مختلف و حتى منتقد و مغاير نظرات خودش بسيار بالا و تحسين برانگيز بود و افراد حتى يك كارشناس احساس مي كرد راحت مي تواند نظرش ولو غلط يا ناقص باشد را مطرح كند. 

٣- از ويژگيهاى خوب ايشان اين بود كه مسايل و مطالب را خوب گوش م يكرد و بعضا سوالات دقيق و تخصصى مطرح و بعد اظهار نظر مسلط و موثرى مي نمود. 

٤- البته حضور ذهن، حافظه قوى و تسلط و اشراف اطلاعاتى ايشان به امور اجرايي، اقتصادى و فرهنگى اجتماعى كشور به ايشان توان طرح نظرات روشنگر مي داد. اين ويژگى باعث مي شد افراد نتوانند نظرات نادرست و اطلاعات غيردقيق در حضور ايشان طرح كنند. 

٥-تفكر اعتدالى، منصفانه و واقع بينانه و دلسوزانه ايشان نيز باعث مي شد مخاطبين به نوعى قانع و مجاب شوند و سخنان ايشان به دور از منش آمرانه به دلشان بنشيند. 

٦- دركنار مواردي كه ذكر شد، سابقه طولانى و توفيقات و برجستگيهاى آقاى هاشمى در فعاليتهاى قبل از انقلاب و مسووليتهاى پس از انقلاب، از ايشان يك پيشكسوت تمام عيار ساخته بود؛ به گونه اي كه مبارزان و سياسيون فبل از انقلاب ايشان را پيشتاز خود مي دانستند، همين طور روحانيون و ياران امام و ايضا نمايندگان مجلس و مديران دولتی، همين طور نيروهاى سپاه و ارتش. و البته جناحها و جريانهاى سياسى و ساير گروه ها هريك در ارتباط و گفتگو با ايشان به نوعى احساس مي كردند با يك بزرگترروبرو هستند كه بايد از او توشه برگيرند. 

درمجموع احساس مي كنم هاشمى براى هر فرد و گرايشى حكم شاخص و شاقولى داشت كه افراد سعى مي كردند در هر جلسه و ملاقاتى خود را با او تنظيم كنند و با اين نگاه از كلام او بهره گيرند.

در پايان ذكرخاطره اى دلنشين از اين عزيز سفركرده را خالى ازلطف نمي دانم. در انتخابات سال ٨٤ وقتى از ميان كانديداها تصميم گرفتم به ايشان راى دهم، به كتاب خدا تفالى بر اين تصميم زدم؛ آيه اى كه آمد هم تكان دهنده بود، هم روحبخش و آن آيه اين بود: من المومنين رجال صدقوا ماعاهدواالله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و مابدلوا تبديلا. 

اما صد افسوس كه از وجود اين شخصيت برجسته به خوبى بهره گرفته نشد و متاسفانه در دهه گذشته و بعضا قبل از آن كم لطفي ها و بي انصافي هاى فروان را در ارتباط با اين انسان بزرگ شاهد بوديم و ايشان همچون دوست و يار شهيدش بهشتى مظلوم واقع شد و از ظرفيتها و توانايي هایش در حل مشكلات مردم وكشور به خوبى استفاده نكرديم. اما مردم عزيز و حق شناس در بدرقه عظيم پيكر ايشان نشان دادند اين ناروايي ها و تخريب ها هيچ يك نه تنها تاثيرى بر باورشان نداشته، بلكه اثر عكس داشته است. 

اميد كه تنگ نظري ها و افراطگري ها از كشور و جامعه مسلمان ما رخت بربندد و فضاى وحدت و همبستگى تحت لواى انديشه توحيدى جايگزين شود و راه و رسم ميانه روي و اعتدال آن عزيز سفر كرده همه جا هويدا گردد. انشاءالله. 


نظرات بینندگان