arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۱۷۵۸
تاریخ انتشار: ۳۶ : ۰۱ - ۲۶ تير ۱۳۹۰
مهدي قائم(عج) کيست؟

اولين مدعيان دروغين مهدويت چه کسانی بودند؟

دوران امامت امام عسکري مقارن با حکومت عباسيان بود و اين حاکميت، موضوع امامت را برنمي تابيد، در چنين شرايطي، تشخيص جانشين امام يازدهم امري دشوار و پيچيده بود. علاوه بر اين، اقدامات حکومت عباسي براي دستيابي فرزند امام يازدهم و يا يافتن اثر و نشانه اي از وجود فرزندي براي آن حضرت...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مليحه پژمان: همزمان با امامت امام زمان(عج) فرقه هاي مختلفي پديدار شد که مسير حرکت امامت را با فراز و نشيب هايي همراه کرد.اما امام حسن عسکري(ع) براي تبيين امامت حضرت ولي عصر(عج) چه تدابيري انديشيد؟ حجة الاسلام ناصر رفيعي اين موضوع را در گفتگوي پيش رو مورد بررسي قرار داده است.

اولين مدعيان دروغين مهدويت

دوران امامت امام عسکري مقارن با حکومت عباسيان بود و اين حاکميت، موضوع امامت را برنمي تابيد، در چنين شرايطي، تشخيص جانشين امام يازدهم امري دشوار و پيچيده بود. علاوه بر اين، اقدامات حکومت عباسي براي دستيابي فرزند امام يازدهم و يا يافتن اثر و نشانه اي از وجود فرزندي براي آن حضرت، شمار اندکي از شيعيان را که از ولادت و امامت حضرت مهدي (عج)آگاه بودند، ناگزير به در پيش گرفتن تقيه مي ساخت.

حجة الاسلام رفيعي با بيان اين مطلب به خبرنگار ما مي گويد: « اين مسائل دست به دست هم داده تا در کنار اموري چون جهالت، جاه طلبي و کسب شهرت، زمينه را براي ظهور مدعيان دروغين و طرح ادعاهاي بي اساس در مسأله امامت و در نتيجه پيدايش فرقه هاي جديد فراهم مي کرد.اين در حالي بود که امام عسکري باوجود رعايت تقيه شديد، در مسأله امامت و جانشيني بعد از خود، شماري از اصحاب خاص و وکيلانش را از اين امر آگاه نموده بود».



وي ادامه مي دهد: «با توجه به اين امور و شرايط خاص زماني، اين پيش بيني از سوي ديگر امامان نيز صورت گرفته بود و بنابراين نسبت به معرفي مهدي(عج) و تأکيد بر وجود ايشان و بازگو کردن نشانه ها و صفات آن حضرت اقدام کرده بودند. حتي نام و لقب و صفات او ذکر گرديده و از وقوع غيبت آن حضرت خبر داده شده بود و البته اين نکته را نيز بايد اضافه کرد که ائمه ملاک هاي تعيين و تشخيص امام را بيان کرده و در اختيار شيعيان قرار داده بودند تا اگر در چنين شرايطي، دراين امر دچار مشکل شدند، به اين ملاکها و معيارهاي تشخيص تمسک جويند و از سرگرداني و گمراهي درآيند.»

اين استاد حوزه و دانشگاه درباره ملاکهاي تشخيص امامت امام زمان مي گويد:«اين ملاکها گذشته از پاره اي صفات عمومي چون زهد و تقوي و صيانت و دين و ايمان، بيشتر در دو امر اساسي تجلي و ظهور داشت و ائمه(ع) نيز بر آن دو به عنوان نشانه هاي اساسي شناخت امام تأکيد مي کردند.اين دو امر عبارت بودند از علم جامع و کامل، و بروز معجزات و کرامات، که در گفتار امامان(ع) از آن به بينه تعبير شده است و اغلب به صورت خبر دادن از غيب و بازگو کردن اسرار دروني افراد جلوه مي نمود.اين دونشانه از ديرباز ملاک اساسي براي شيعيان در تشخيص امام بر حق بود.»

وي ادامه مي دهد: «با در دست داشتن چنين معياري، علي القاعده کسي از شيعيان نبايد در تشخيص جانشين امام يازدهم (ع) دچار انحراف و کج روي شود، کما اينکه بسياري از شيعيان، که پس از رحلت امام عسکري به سامرا مي آمدند و در آن جا از اين امر اطلاع مي يافتند، براي يافتن مرجع اصلي و حقيقي براي حل و فصل امور ديني شان، به همين ملاک ها تمسک مي جستند و به هدف خود مي رسيدند».

غيبت و موضوع فرقه ها

رفيعي در مورد پيدايش فرقه هاي جديد با شروع امامت امام زمان (عج) مي گويد: «شهادت امام عسکري و حضور نداشتن آشکار امام در جامعه، زمينه را براي بروز انحرافهاي فرقه اي مساعدتر مي نمود؛ به طوري که در آغاز غيبت صغري اختلافاتي درباره مسأله امامت پديد آمد که به پيدايش فرقه هاي جديدي منجر شد و هر يک درباره امام دوازدهم (عج) و ش ناخت او و تعيين اين که او کيست، عقايد خاص خود را داشتند».

اين استاد اخلاق خاطر نشان مي کند:« با بررسي عقايد کلي همه اين فرقه ها مي توان آنها را در پنج دسته عمده تقسيم کرد.مهم ترين و اصلي ترين اين طوايف که بعدها نيز باقي مانده و اکثريت جامعه شيعي را تشکيل مي دادند، همان اماميه اثني عشريه بودند که در آن زمان به نام قطعيه شهرت يافتند؛ زيرا بر امامت فرزند حضرت عسکري(ع) به عنوان امام زنده و دوازدهمين پيشواي شيعيان يقين داشتند.آن ها معتقد بودند که امام عسکري(ع) به شهادت رسيده و پسري را به جانشيني خود باقي گذاشته که همان مهدي موعود است، به حق قيام خواهد کرد و جهان را از عدل و داد پر خواهد نمود.

اکثريت اين طايفه، ولادت و زنده بودن امام و وصايت حضرت عسکري(ع) به ايشان را پذيرفته و معتقد بودند که اين دوران همان دوران غيبتي است که در روايات پيش بيني شده است. در واقع اينان کساني بودند که با تمسک به اخبار و روايات وارده از ناحيه ائمه معصومين و راهنمايي وکلا و نائبان خاص امام عصر، به وجود امام دوازدهم (عج) با چنين صفاتي، بدون اين که آن حضرت را ديده باشند، يقين پيدا کرده و با توجه به معيارهاي شناختي که ذکر شد، از ابتلا به انحرافهاي عقيدتي در مسأله امامت مصون مانده بودند».

وي ادامه مي دهد:«فرقه هاي ديگر شامل واقفيه، جعفريه، محمديه و قائلان به انقطاع امامت بودند».

مهدي قائم(عج) کيست؟

اين کارشناس ديني در مورد فرقه واقفيه مي گويد:« پيروان اين فرقه معتقد بودند که امام يازدهم همان مهدي قائم است؛ زيرا به گمان آنها وي امامي را بعد از خود معين نکرد و به کسي وصيت ننمود. پيروان اين نظريه در چگونگي توقف خود و مهدويت امام يازدهم متفاوت بودند. گروهي از ايشان مي پنداشتند که امام عسکري از دنيا نرفته است، بلکه در پرده غيبت به سر مي برد.فرض آن ها بر اين مطلب استوار بود که هيچ امامي تا پسر خود را به جانشيني معرفي نکند، از دنيا نمي رود و چون امام عسکري (ع) به کسي وصيت نکرده، پس او همان مهدي مي باشد که داراي دو غيبت است و اينک زمان غيبت اول اوست.

گروه ديگر از واقفيه بر آن بودند که امام عسکري (ع)از دنيا رفته است، ولي بار ديگر رجعت مي کند و او همان مهدي قائم خواهد بود.آن ها يقين داشتند که امام عسکري(ع) بدون وصيت به کسي درگذشته است، بنابراين ترديدي نيست که او مهدي موعود و همان کسي است که قيام خواهد کرد تا زمين را پر از عدل و داد کند. گروه ديگر، واقفيه لا ادريه بودند و تصور مي کردند که امام يازدهم (ع) به شهادت رسيده؛ ولي با توجه به اينکه زمين نمي تواند از حجت خدا خالي باشد، بايد جانشيني داشته باشد، هر چند مطمئن نبودند که جانشين او کيست.

بنابراين در امامت آن حضرت توقف کردند و مصمم شدند تا زمان روشن نشدن اين امر تصميمي نگيرند. اين گروه عقيده داشتند که پس از امام عسکري(ع) برادرش جعفر، که از وي جوان تر بود، به امامت رسيد. با اين حال پيروان اين عقيده، که همانند واقفيه از وصايت امام عسکري(ع) به فرزندش بي اطلاع بودند، در چگونگي انتقال امامت به جعفر اختلاف داشتند و به چهار دسته تقسيم شدند».

و دکتر رفيعي درباره عقيده پيروان فرقه محمديه مي گويد:«اين فرقه معتقد بودند که محمد، پسر بزرگ امام هادي(ع) که در زمان حيات آن حضرت درگذشت، امام بعد از ايشان بود.

به ادعاي ايشان چون امام عسکري(ع) به کسي وصيت نکرده بود، امامت او ساقط است و جعفر نيز چون صلاحيت امامت نداشت، نمي توانست امام باشد و اين امر تنها در محمد پسر امام هادي(ع) مسلم است؛ زيرا او پسري صالح از خود باقي گذاشت که به زعم آنها شايسته امامت بود و برخي از ايشان او را همان مهدي قائم مي دانستند و گروهي مرگ او را انکار کرده و قائل به غيبت او شده بودند.»

وي درباره قائلان به انقطاع امامت مي گويد:« قائلان به انقطاع امامت معتقد بودند که پس از امام عسکري(ع) امامي وجود ندارد. آنها معتقد بودند که چون امام عسکري(ع) بدون جانشين از دنيا رفته است، امامت متوقف شده تا اين که خداوند مهدي(عج) را از ميان امامان گذشته برگزيند و به قيام مبعوث سازد. آنان به احاديث متواتر درباره قيام مهدي موعود عقيده داشتند و دوره زماني پس از رحلت امام عسکري(ع) را دوره فترت نبوت و امامت مي دانستند».

منحرفان حذف مي شوند

رفيعي خاطر نشان مي سازد: «به هر حال همه فرقه هاي انحرافي مذکور، که اغلب به جهت نا آگاهي به امامت حضرت مهدي (عج) و جانشيني امام عسکري(ع) و بروز برخي جاه طلبي ها پديد آمدند، اينان بزودي در جامعه شيعي محو شده، اثري از آن ها باقي نماند و از ميانشان تنها فرقه قطعيه اثني عشري باقي ماندند.

اين امر ناشي از آن بود که استدلال هايي که اين طوايف براي اثبات حقانيت خود و عقايدشان ارائه مي دادند، در مقايسه با ادله اي که قطعيه بر صحت اعتقادشان مي آوردند، بسيار ضعيف و غيرقابل پذيرش بود.علاوه آن که نظام گسترده نيابت و وکالت، که به طور مستقيم توسط امام(ع)هدايت و کنترل مي شد، بزودي و با کاهش مختصر اعمال فشارهاي عباسيان، تلاش گسترده اي در زمينه ايجاد آگاهي عمومي نسبت به امامت و مسأله غيبت حضرت مهدي (عج) در جامعه شيعه آغاز کرد.

در اين راستا بايد به فعاليتهاي ارزنده علماي شيعه در اين عصر نيز توجه خاصي شود که در زمينه آگاهي بخشي و اطلاع رساني به شيعيان، از طريق ارشاد و وعظ و يا تأليف و تصنيف کتابهايي در همين باب، اقدامات شايان توجهي انجام دادند.»
نظرات بینندگان