arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۲۹۹۰
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۳۵ : ۲۱ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۰
پرسشي كه يافتن پاسخش، راهگشاست؛

چرا آستانه تحمل جوانان پايين آمده است؟

اجبار خانواده، ترس از افزايش سن، فشارهاي اجتماعي، نيازهاي جنسي از عواملي هستند كه اگر به اين دلايل ازدواجي صورت بگيرد، دعواهاي خانوادگي پررنگتر بروز مي يابند! پس از فضاي خانواده، كودك با روحيه شكننده و رنجور وارد محيط مدرسه اي مي شود كه ما معلم واقعي در آن نداريم؛ چون معلمي كه راننده تاكسي هم هست، معلم نيست!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سعيده ساجدي نيا: «شما فكر مي كنيد يه آدم چقدر قدرت تحمل و روح و روان داره؟! ظرفيت ها پر شده، همه مون به نوعي لبريز شده ايم! جواني كه از كودكي هر طرف نگاه كرده، ديده همه دارن به هم زور مي گن! هر روز شاهد درگيري و دعواي مادر و پدري بوده كه كار و درآمدشان درست نيست؛ امنيت شغلي، اجتماعي و مالي ندارن؛ زير فشار زندگي و هزينه ها دارن خرد مي شن، خيلي طبيعي است كه پرخاشگر بشه، چون همه حق و حقوقش ازش گرفته شده و تنها اينو فهميده كه با «زور» مي تونه پيش بره!» اين ها صحبتهاي يك «جامعه شناس» است.

«خانواده» را دريابيم

كارشناسان مددكاري اجتماعي بر اين نكته اذعان دارند كه در چنين شرايطي دور از ذهن نيست كه «جوان» هر لحظه در حال انفجار باشد، زيرا نه در محيط خانواده رنگ آرامش و آسايش را ديده و نه در خانه دوم يعني مدرسه! همگان به اين اعتقاد دارند كه اساس تربيت در خانه و خانواده شكل مي گيرد، اما وقتي والدين، هريك به عنوان اعضاي جامعه، خود با مسائل و مشكلات تنش زا روبرو هستند، چگونه مي توانند ميوه هاي سالم يعني فرزنداني با تربيت صحيح وارد جامعه كنند؟! درگيري هاي مختلف در درون خانواده، شخصيت و روح كودك را خرد مي كند؛ كودكاني كه بيشتر حاصل ازدواجهاي اجباري هستند!

به گفته «دكتر مصطفي اقليما»، استاد دانشگاه و رييس انجمن مددكاري ايران، در حال حاضر نزديك به 80درصد ازدواج ها، اجباري است؛ يعني «خانواده» با مفهوم واقعي خودش شكل نمي گيرد، بلكه دختر و پسر بنا به  دلايلي با هم زندگي مشترك تشكيل مي دهند و اينگونه مي شود كه هر روز بر سر شراكت و قراردادي كه بسته اند، با هم درگيرند!

اجبار خانواده، ترس از افزايش سن، فشارهاي اجتماعي، نيازهاي جنسي از عواملي هستند كه اگر به اين دلايل ازدواجي صورت بگيرد، دعواهاي خانوادگي پررنگتر بروز مي يابند! پس از فضاي خانواده، كودك با روحيه شكننده و رنجور وارد محيط مدرسه اي مي شود كه ما معلم واقعي در آن نداريم؛ چون معلمي كه راننده تاكسي هم هست، معلم نيست!

معلمي كه براي تأمين هزينه هاي زندگي زن و فرزندش، سر از خانه شاگردان پولدارش درآورد، معلم نيست، چون مجبور است به او، هم نمره بدهد و هم با او خوش برخوردتر باشد! همه اين تبعيض ها در روحيه كودك تأثير منفي مي گذارد، چون مي بيند كه بين او و همكلاسي مرفهش چقدر تفاوت وجود دارد.

به كودكان زياد گير مي دهيم!

به اعتقاد دكتر اقليما، ما در مدارس، آموزش نمي دهيم بلكه يا مدام كنكاش مي كنيم، يا تنبيه و با اين قبيل رفتارها، روحيه بي اعتمادي را در كودك و نوجوان ايجاد و تقويت كرده و خلاصه به روشهاي مختلف به او گير داده ايم!

اكنون با وجود همه اين فشارها، كودك ما به سن جواني يا نوجواني رسيده، وارد جامعه مي شود، مي خواهد راه برود، كافي شاپ برود، به او گير مي دهند! با همه وجود حس كرده كه دم از صداقت مي زنيم، اما كساني كه چاپلوسي مي كنند، محبوب ترند! فكر كرده اگر درس بخواند، به جايي مي رسد اما بعد از فارغ التحصيل شدن شغلي برايش وجود ندارد و براي تأمين هزينه هايش مجبور است به هر كاري تن دهد. مي بيند هر كس پارتي دارد به جايي مي رسد، استخدام مي شود، درآمد خوب دارد، اما او درجا مي زند چون كسي را ندارد.

اين آدم در حال انفجار است. چون انواع فشارها از خانواده، مدرسه و جامعه به او وارد شده است؛ آرامش ندارد، تفريح ندارد، ميزان درآمد خانواده اش با هزينه ها و سطح زندگي شان نمي خواند و به اين ترتيب هجمه اين زورگويي ها و فشارهاي اقتصادي، اجتماعي و رواني موجب مي شود كه همه قيد و بندها از فرد برداشته شود و هيچ هدف و اميدي براي آينده نداشته باشد و به اجبار زندگي، ممكن است مقابل كارفرما كوتاه بيايد كه مبادا از همان درآمد ناچيز روزمزد و قراردادي بيفتد اما عقده هاي جمع شده، در اولين نقطه اي كه ديگر ترس از معاش و دليلي براي كوتاه آمدن نداشته باشد، ناگهان با كوچكترين جرقه، طغيان مي كند و گاه شعله هاي برآمده از آن، دامن جامعه را نيز مي سوزاند.

هيچ كس مجرم بدنيا نمي آيد

به اعتقاد كارشناسان مسائل اجتماعي، اين فرد نه خودش چيزي براي از دست دادن دارد و نه حتي شخصيت، احترام و ارزش به او داده ايم كه از دست بدهد. به اين ترتيب در چنين شرايط نابساماني، وقتي جوان مشكل دار و ناراحت به آدم ديگري همانند خود برمي خورد با ساده ترين اصطكاك با هم گلاويز مي شوند، بطوري كه گاه ممكن است اين درگيري رنگ خون نيز به خود بگيرد و البته كه همه اين اتفاقات، طبيعي است!

تحليلگران رخدادهاي جنون آميز اخير در سطح كشور، هشدار مي دهند كه اگر شرايط را اصلاح نكنيم روز به روز وضعيت، بدتر مي شود و به هيچ وجه در شرايط تعادل رواني نيستيم. افراد و بويژه جواناني كه اتفاقا هيچ سابقه بزهي هم ندارند، براي تخليه كمبودها وعقده هاي گره خورده خود براحتي دست به سلاح سرد و چاقوهاي نامتعارف مي برند و متأسفانه بزهكاري نوجوانان، شيوع اعتياد، فرار دختران از منزل، قتل و جرايم خشن كه همگي حاكي از روند رو به رشد آسيبهاي اجتماعي طي 10سال گذشته بوده، 2 تا 3برابر شده است.

به گفته رييس انجمن مددكاري ايران، مسؤولان كشور بايد توجه داشته باشند كه هيچ كس مجرم بدنيا نمي آيد و عوامل خانوادگي و شرايط اجتماعي، فرهنگي و كاستي هاي اقتصادي است كه فرد را در مسير مجرميت قرار مي دهد و راحت ترين تقابل با بزهكاران اين است كه بدون هرگونه ريشه يابي بروز بزه يا جرم، صرفا با «محكوم مادام العمر» كردنشان، آنها را روانه زندان كنيم و بعد هم با دادن يك گواهي سوءسابقه كه نشانه خلافكار بودنشان است، براي هميشه از زندگي و پاك بودن ساقطشان كنيم. در حالي كه در كشورهاي پيشرفته، علت و عواملي كه موجب شده فرد، مجرم شود، ريشه يابي مي شود تا از بروز جرايم مشابه بعدي پيشگيري كنند. اما در كشور ما مي گويند: بطور متوسط روزانه 3 نفر با چاقو كشته شده اند، پس راه بيفتيم تمام چاقوهاي سطح شهر را جمع آوري كنيم!

مشكلات اقتصادي مردم

«دكتر اقليما» با تأكيد بر اين كه «شايسته سالاري و پاسخگويي در كشور ما وجود ندارد»، اذعان مي كند كه بايد علل زيربنايي نااميدي به آينده، نداشتن امنيت شغلي كه خلاقيت كارمندان را سلب كرده و گراني هاي بي حساب و كتاب نسبت به سطح درآمد مردم بررسي شود؛ وقتي كرايه مسكن 50 تا 60درصد، گوشت 40درصد، هزينه حمل و نقل 100درصد و ساير موارد افزايش يافته اما از آنطرف ميزان افزايش حقوق ها 10درصد بوده، مسؤولان بايد پاسخگو باشند كه خانواده ها چگونه بايد هزينه ها را تأمين و مديريت كنند؟

وي مي گويد: كارمندي كه حقوقش 320 تا 340هزار تومان است، با توجه به تورم 50 تا 60درصدي بايد چه كند كه قادر به گذراندن معاش خانواده اش باشد.

اين استاد دانشگاه هشدار مي دهد: در حال حاضر جامعه اي عصبي و با فشارهاي زياد داريم كه زيربناي آن به تورم و وضعيت اقتصادي مردم بازمي گردد؛ همه چيز را مي خواهيم از مردم بگيريم و هيچ چيز هم به آنها نمي دهيم؛ براي نمونه جريمه را چند برابر مي كنيم، بي توجه به اين كه فشار اين افزايش بر قشر ضعيف جامعه وارد مي شود، زيرا آنكه پزشك است روي نرخ ويزيتش مي كشد، روانشناس روي نرخ مشاوره اش و... اما اين طبقه متوسط رو به ضعيف هستند كه مجبورند زير بار اين افزايش ها كمر خم كنند.

بر اين اساس بنظر مي رسد هجمه اين فشارها و چشم گفتن هاي اجباري براي حفظ حداقلهاي زندگي مقابل اين و آن، آنچنان ظرفيت ها را پر كرده كه بروز ناهنجاري ها دور از انتظار نيست و اين پيام را بهتر است مسؤولان بشنوند تا تدبيري بينديشند.

 

 
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
SWITZERLAND
|
۲۲:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۷
0
2
ببينيد من هميشه ميگم محيط به اندازه استعداد مهمه آيا اگر راجر فدرر در ايران به دنيا اومده بود الان بهترين تنيسور تاريخ بود ؟ به خدا نبود . مشكلات رو حل كنيد آرامش پيشرفت امنيت خودش مياد .
از شما سايت انتخاب سوال ميكنم شمايي كه خبر خودكشي يك سرباز را در فلان شهرستان نوشتيد و حتي اشاره كرديد مشكلاتش رو نوشته و معذرت خواهي كرده يكبار شد پيگيري كنيد كه چرا ؟ چرا قانون مياد 3 برادري يا 4 برادري رو معافيت ميده اما امثال اين سرباز بيچاره يك كميته براشون نيست كه مشكلاتش رو بررسي كنه و ببينه شايد نميتونه خدمت كنه ؟ ميخوايد براي اين پسر اعصاب چي باقي بمونه وقتي با 1000 تا مشكل داره كاري رو ميكنه كه اصلا ربطي به اون نداره ؟ يعني از افغانستان يا عراق هم كمتريم كه سربازي اجباري رو برداشتند ؟ سربازي يكي از هزاران مشكله !
بيكاري , فقر , تورم , مشكل مسكن , سطحي نگري , حق خوري , خرافات و ... وقتي هست انتظار داريد طرف فدرر بشه ؟ نه عزيز شما هر چي بكاريد همون رو درو ميكنيد .
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۷
0
3
مگه مدیرامون آستانه تحملشون بالاست که همچین انتظاری از جوانان دارید .
ناشناس
|
GERMANY
|
۲۳:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۷
0
7
وقتی جوانی که می بیند 30 سالش شده
کار ندارد
زن ندارد
آینده ندارد
دلش را به چه چیزی خوش کند
باید هم آستانه تحملش پایین بیاید.از آن طرف عده ای را میبیند که بدون هیچ زحمتی بهترین زندگی و رفاه را دارند
که البته تعداد آنها زیاد نیست
در یک کلام دل جوانهامون به چی خوش باشه
اگه دوستان نظر بدن ممنون میشم...
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
0
4
مشکل که اینها نیست مشکل واقعی جریان انحرافی است که خدا رو شکر مصباح یزدی اونو به خوبی شناسایی کرده
male
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
4
0
اگه حرف نزنين نميگن لا هستن ها !! پس هيس
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۹
0
2
این واقعیت ها برا هیچ مسولی مهم نیست . به هر مسولی شکایت کنید در خوشبینانه ترین حالت لبخند می زنه و می گه درست می شه یا به خدا توکل کنید . آقایون روزا رو به فکر انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بعدین و شبا رو تو خواب قدرت و اقتدار . مردم بیچاره هم روزا به دنبال نون و شبا تو خواب نونن . هر کیم حرف بزنه می شه سیاه نما . خدا به داد ما برسه
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۹
0
1
پدرخانواده که شب دیروقت به خونه امد.دیگر هیچ توقعی ازاعضای خانواده نباید داشت.
نظرات بینندگان