حرف هاي مجيدي مهمتر از فاش گويي مايلي کهن

پيام يونسي پور
موضع گيري فرهاد مجيدي در قبال آن چه محمد مايلي کهن به زبان آورده است، حتي از خود آن چه در قالب فاش گويي از زبان اين مربي بيرون آمده بود هم قابل تأمل تر به نظر مي رسد. شايد تا همين ديروز هم بسياري در محافل خصوصي در مورد آن چه در فينال جام حذفي گذشته بود با شک و ابهام و ترديد حرف مي زدند، شايد هم به ياد بياوريم که بسياري در مورد آن بازي مشکوک در نوشهر و مدافعي که پاس گل داد و سال بعد به همان تيم رقيب رفت حرف مي زدند! اما تا امروز هيچ گاه اين حرف ها به صورت علني بروز نکرده بود. محمد مايلي کهن ابتدا پرده را انداخت و بعد فرهاد مجيدي در عين ناباوري مهر تأييدي روي اتهام بزرگي که مايلي کهن نسبت داده بود زد.
مهر تأييد مجيدي قابل تأمل است! او خود به عنوان عضوي از مجموعه استقلال و کسي که به عنوان يک بزرگتر صاحب وجاهتي قابل پذيرش و شخصيتي مثال زدني است، همان قهرماني استقلال را مسأله دار و خاص معرفي مي کند. اين يعني هر آنچه تا امروز اهالي فوتبال زير گوش هم پچ پچ مي کردند يا حقيقت دارد و يا دور از حقيقت هم نيست. دو مدافع از دو تيم، در حالي که مقابل استقلالي که يک مربي روي نيمکتش نشسته بود با دو پاس گل به مهاجمان استقلال سال بعد با رقم هايي قابل توجه سر از اين تيم در مي آورند. حالا سؤال اينجاست که در سازمان ليگي که عزيزمحمدي و عليپور هر روز يک مربي را به دليل وجود شايعات يا منشوري کردند و يا براي پاسخگويي به دفتر خود کشاندند، چرا هرگز به سراغ امير قلعه نويي نرفتند؟
آيا سازمان ليگ در تمام اين روزها که فرهاد کاظمي را تنها به دليل شنيدن خبرهايي در مورد ارتباطش با يک مدير برنامه و يا فيروز کريمي را فقط و فقط به واسطه شايعاتي که در مورد شيوه يارگيري اش وجود داشت محروم کردند و عذر کمالوند را از تبريز خواستند تا امير قلعه نويي با فراق بال به تبريز برود؟
رفتار سازمان ليگ در نوع خود مشکوک است. اکبر ميثاقيان را به ياد بياوريد که چگونه 6 ماه را براي مربيگري از دست داد و البته اين را هم به ياد داشته باشد که حميد استيلي به خاطر يک اتفاق ساده (رفاقت با دو خبرنگار) به سازمان ليگ احضار شد. اما مردي که سال هاست در مورد ارتباطش با چند مدير برنامه، چند خبرنگار، چند مدير و البته بازيکنان و ... حرف و حديث هايي خاص وجود دارد هرگز مورد توجه سازمان ليگ قرار نگرفته و حتي با کنار زدن کمالوند از تبريز به او کمک شده تا فرصت حضورش در تراکتورسازي فراهم شود.
امروز فرهاد مجيدي، فاش گويي هاي خطرناک مايلي کهن را تأييد مي کند و احتمالا باز هم سازمان ليگ سکوتي سنگين را در قبال گفته هاي اين دو در پيش خواهد گرفت. شايد هم در دفاع از قلعه نويي، اين بار از مايلي کهن و مجيدي بخواهد تا مدارک خود را براي اثبات آن چه به زبان آورده اند رو کنند. اما بي شک در زماني که عزيزمحمدي به همراه دوست شفيقش عليپور سعي در محکوم کردن مربيان مختلف ليگ داشت، به هيچ مدرک مستدلي بسنده نکردند! حرف هاي مايلي کهن را بايد جدي گرفت. فوتبال ايران به اين نتيجه رسيده که براي موفقيت بايد راهکارهايي خاص را در پيش گرفت. راهکارهايي که شايد از سوي مرداني که خوب پز ارزش گرايي به خود مي گيرند تبديل به اصل مربيگري شده باشد!
به نتايج اين مربيان در سال هاي اخير نگاهي بيندازيد ... به تشويق شدن هاي مکررشان روي سکوها از سوي ليدرهايي خاص، به اعلام پنالتي در بازي هاي پياپي و البته پنالتي هاي سوخته حريفان! اين سرنوشت فوتبال فارسي ماست... فوتبالي که امثال مايلي کهن در آن محکوم به خاموشي مي شوند !