پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : عملکرد شهرداری در حوزه موسیقی یکی از پرچالشترین و جنجالیترین رویاروییهای تاریخ موسیقی ایران را به ویژه در هفت سال اخیر رقم زده است؛ از ماجرای تعطیلی یک ساله کنسرتها در فرهنگسراها، تا تعطیلی ۱۵ ماهه کلاسهای موسیقی و تفکیک جنسیتی کلاسها همه و همه در شمار تصمیمات جنجال برانگیز شهرداری در این سالها بودهاند.
به گزارش انتخاب به نقل از ایلنا، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران روز گذشته (یکشنبه ۲۴ اردیبهشت) گزارشی را در پاسخ به سئوالات مطرح شده در زمینه عملکرد شهرداری در حوزه موسیقی منتشر کرد که در نوع خود مثال عینی خودزنی تیم فرهنگی و هنری محمدباقر قالیباف در شهرداری محسوب میشود.
در این گزارش بابک ربوخه (مدیر امور موسیقی و سرود سازمان فرهنگی هنری) به مواردی چون تاسیس ارکستر شهر، فعالیت کلاسهای موسیقی در فرهنگسراها، کنسرتهای موسیقی فرهنگسراها و بسیاری از موارد مرتبط اشاره کرده که همگی به نوعی پاشنه آشیل تیم تحت امر قالیباف در سازمان فرهنگ و هنری شهرداری تهران در زمینه موسیقی هستند که در این سالها اتفاقا به ایجاد فضای بیاعتمادی در بین اهالی هنر و موسیقی منجر شدهاست.
تعطیلی ۱۵ ماهه کلاسهای موسیقی فرهنگسراها و خانههای هنر/ عقبنشینی قالیباف در مقابل اهالی موسیقی و مطبوعات
در بخش ابتدایی گزارش سازمان فرهنگ و هنری شهرداری تهران به مسئله بازگشایی کلاسهای آموزش موسیقی اشاره شده است که خود داستان مفصلی دارد. در آذر ماه ۱۳۹۲ وقتی شهاب مرادی با حکم قالیباف بهعنوان رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران منصوب شد اولین و مهمترین کاری که در دستور کار خود قرار داد تعطیلی تمامی فعالیتهای کلاسهای موسیقی فرهنگسراها بود.
در سال ۱۳۹۲ وقتی اولین زمزمه تعطیلی کلاسهای آموزش موسیقی شهرداری به گوش رسید بیش از ۲۲ هزار هنرجوی موسیقی و ۱۷۰ مدرس در این کلاسها؛ فعالیتهای قانونی در چارچوب قانون جمهوری اسلامی ایران و منطبق با اساسنامه شهرداری تهران داشتند. اما مرادی بدون توجه به این اساسنامه و سیری که تا آن زمان طی شده بود، دست به تعطیلی کلاسها زد. جالب اینکه واکنشهای تند اهالی موسیقی، مطبوعات و اعضای شورای اسلامی شهر تهران نسبت به این موضوع تا مدتها بدون هیچ اثری باقی ماند. در واقع ۱۵ ماه طول کشید تا سرانجام قالیباف تصمیم گرفت در مقابل این فشارها کوتاه بیاید و شهاب مرادی را کنار بگذارد و بهجای او محمود صالحی را بهعنوان رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری منصوب کند تا بار دیگر کلاسهای موسیقی در فرهنگسراها راهاندازی شود.
تفکیک جنسیتی کلاسهای موسیقی در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران
اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ قالیباف به محمود صالحی حکم ریاست سازمان فرهنگ و هنر شهرداری تهران را داد. صالحی برای آرام کردن فضای عمومی در برابر اعتراضات نسبت به تعطیلی کلاسهای موسیقی سازمان تحت امرش، راهاندازی دوباره آنها را در دستور کار قرار داد.
البته این دستور با نگاه خاص و ویژه تیم قالیباف در زمینه موسیقی اجرا شد که به شدت با دل آزردگی اهالی موسیقی و مردم همراه بود؛ یکی از مهم ترین مسائل در این زمینه به تفکیک جنسیتی کلاسها مربوط میشود که سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در زمینه موسیقی آن را عملی کرد. طبق دستوری که در آن زمان صادر شد و هنوز هم مطابق آن کلاسهای موسیقی برگزار میشود؛ هیچ مدرس مردی حق ندارد برای بانوان تدریس داشته باشد همچنین هیچ بانوی مدرسی حق ندارد به هنرجویان مرد تدریس کند حتی اگر هنرجو نوجوان باشد.
این سیاست ویژه سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران با واکنش مردم همراه و باعث شد کلاسهای موسیقی این سازمان با ریزشی حدود ۸۰ درصدی روبرو شود؛ این اتفاق البته با واکنشهای دیگری نیز ازسوی اهالی موسیقی مواجه شد با اینوجود شهرداری با رضایت کامل از روند تکفیک جنسیتی و کاهش هنرجویان موسیقی بر ادامه مسیر اصرار دارد.
دستور کتبی تفکیک جنسیتی کلاسهای موسیقی
شاید به اشتباه تصور شود ماجرای تفکیک جنسیتی کلاسهای موسیقی در شهرادری تهران به دوره محمود صالحی مربوط میشود؛ اما واقعیت امر این است که ماجرای تفکیک جنسیتی کلاسهای موسیقی در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران سابقه بیشتری دارد. اولین بار که دستوری کتبی برای تفکیک جنسیتی کلاسهای موسیقی صادر شد به دوره امیر خوراکیان (رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران) در سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ مربوط میشود.
اواسط سال ۱۳۹۱ برای اولین بار؛ دستور کتبی تفکیک جنسیتی کلاسهای موسیقی، به فرهنگسراها و خانههای فرهنگ تهران ارسال شد و با وجود برخی اعتراضها؛ شیوه تفکیک جنسیتی کلاسهای موسیقی ادامه پیدا کرد.
حسامالدین سراج: مکتبخانه آواز هرگز تشکیل نشد
بخش دیگری از گزارش بابک ربوخه به برگزاری مکتبخانه آواز اختصاص دارد که در نوع خود جالب توجه است. پس از فشارهای اهالی هنر نسبت به تعطیلی کلاسهای موسیقی در فرهنگسراها و خانههای فرهنگ شهرداری تهران قرار شد مکتبخانه آواز تشکیل شود. نکته مهم در این زمینه حضور بسیاری از اساتید آواز از مکتبهای مختلف آواز ایرانی بود که شامل خوانندگانی چون نصرالله ناصحپور، حمیدرضا نوربخش، صدیق تعریف، حسام الدین سراج، صالح عظیمی و بسیاری دیگر میشد. قرار بود مکتبخانه آواز از ۱۵ مهر ماه ۱۳۹۳ در باغ موزه هنر ایران رسما کار خود را آغاز کند.
مدیر موسیقی و سرود سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران نیز در گزارش روز گذشته خود به تشکیل و برگزاری مکتبخانه آواز بهعنوان یکی از اصلیترین فعالیتهای شهرداری در زمینه موسیقی اشاره کرده است. این در حالی است که حسامالدین سراج درباره چند و چون برگزاری مکتبخانه آواز در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران گفت: «مهر ماه سال ۹۴ سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ بسیاری از مدرسان و اساتید آواز را از مکتبهای مختلف آوازی در باغ موزه هنرهای ایرانی دورهم جمع کرد تا مکتبخانهای در این زمینه راهاندازی شود. افراد مختلفی در این جلسه حضور داشتند که همگی شتاخته شده بودند؛ من هم در این جلسه حضور داشتم. اما متاسفانه تنها همان جلسات ابتدایی برگزار شد و عکسهایی نیز از آن جلسات گرفتند؛ اما هرگز کلاسهای مکتبخانه آواز شکل نگرفت و برگزار نشد.»
حذف کلاسهای آموزش موسیقی کودک
پخش دیگری از عملکرد سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران که در گزارش بابک ربوخه از آن غفلت شده؛ مسئله حذف کلاسهای آموزش موسیقی کودکان است. امیر خوراکیان سال ۱۳۹۲ دستوری در رابطه با آموزش موسیقی به فرهنگسراها و خانههای فرهنگ صادر کرد که طی آن آموزش موسیقی کودک نیز از فهرست برنامههای مجموعههای سازمان فرهنگی هنری شهرداری حذف شد. این دستور نیز همچون دو دستور پیشین (تفکیک جنسیتی و تعطیلی کلاسهای موسیقی) اجرا شد تا یکی از متفاوتترین دورههای مدیریتی سازمان فرهنگی، هنری شهرداری در برخورد با موسیقی و اهالی این هنر رقم زده شود.
تعطیلی یک ساله کنسرتها در فرهنگسراها
اما اتفاقی که در گزارش مدیر موسیقی و سرود سازمان فرهنگی و هنری شهرداری به آن هیچ اشارهای نشده به مسئله تعطیلی یک ساله کنسرتهای موسیقی در فرهنگسراها مربوط میشود. مرداد ۱۳۸۹ دستوری شفاهی از سوی تیم مدیریتی امیر خوراکیان (رییس وقت سازمان فرهنگی، هنری شهرداری) صادر شد که متعاقب آن تمام کنسرتها در فرهنگسراها لغو شد. در این دستور شفاهی که هیچگاه به صورت سندی مکتوب درنیامد، دستاندرکاران موسیقی در فرهنگسراها از برگزاری هرگونه کنسرتی منع شدند.
پس از این اتفاق یکبار دیگر بسیاری از اهالی موسیقی به تصمیم شهرداری در زمینه موسیقی اعتراضات مختلفی انجام دادند که البته باز هم حدود یک سال طول کشید تا تیم تحت امر قالیباف از تصمیم خود کوتاه آمده و عقبنشینی کند.
تعطیلی پی در پی ارکسترهای شهرداری
یکی دیگر از بخشهای گزارش بابک ربوخه به راهاندازی ارکستر شهر اختصاص دارد که این موضوع نیز در نوع خود جالب توجه است. شهرداری تهران ۱۵ آذر ۱۳۹۵ ارکستر شهر را طی مراسمی رسما راهاندازی کرد که طبق گفته مسئولانی چون محمود صالحی (رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران) و امیر عبدالحسینی (معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران) قرار بود این ارکستر با حمایت کامل شهرداری فعالیتهای منظمی را برگزار کند. اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاد و این ارکستر با گذشت حدود شش ماه از افتتاح رسمیاش تنها یک اجرا در روز ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ در فرهنگسرای بهمن داشت که در آن اجرا نیز اکثر حاضران در سالن میهمانهایی محسوب میشدند که به برنامه دعوت شده بودند.
ارکستر شهر در این اجرا شش قطعه «آزادی» اثر گلنوش خالقی، «به زندان (شوشتری)» اثر ابوالحسن صبا، «ای ایران» اثر روحالله خالقی و قطعات «موسیقی مهربانی»، «چنگ رودکی» و «خست گلبانگ مضرابی» را اجرا کرد. اما از آن تاریخ تا امروز این ارکستر هیچ فعالیتی نداشته و حتی در سال جدید نیز تمرینات ارکستر برگزار نمیشود بهگونهای که میتوان نتیجه گرفت ارکستر شهر به حالت تعطیل درآمده است.
ارکسترداری و فعالیت منظم ارکستر معنای مشخصی دارد که به هیچ روی با آنچه پیرامون ارکستر شهر گذشته است، سنخیت ندارد. البته این اولین تجربه شهرداری برای راهاندازی ارکستر نیست؛ در سال ۱۳۸۶ نیز شهرداری ارکستر سمفونیک و در سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲ ارکستر سازهای زهی را در فرهنگسرای ارسباران راهاندازی کرد که هیچ یک از این ارکسترها دوامی نداشته و پس از مدت کوتاهی در سکوت خبری تعطیل شدند.
تنها چهار روز به انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری باقی مانده است و تا امروز برخی از کاندیداها در مورد برنامهها و سیاستهایشان در زمینه موسیقی مطلب دندانگیری عنوان نکردهاند. هر چند نوع نگاه هر کاندیدا به موسیقی را شاید بشود از عملکردش در حوزه موسیقی دریافت و البته محمدباقر قالیباف نیز از این امر مستثنی نیست؛ از این رو اهالی موسیقی انتظار داشته و دارند که برنامهها و سیاستهای مربوط به موسیقی هریک از کاندیداها مستقلا ارائه میشد. امری که دستکم بیشتر نامزدهای ریاستجمهوری حتی لحظهای آن را مدنظر نداشتهاند.