arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۴۷۳۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۰۲ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۰
مهار يک بازيکن، آسان تر از مهار يک تيم است؛

«کريمي» پرسپوليس، مانند «مسي» آرژانتين!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رسول بهروش

1 - به هيچ وجه اغراق نيست اگر ادعا کنيم حتي بدبين ترين هواداران پرسپوليس هم چنين آغاز مأيوس کننده اي را براي اين تيم در ليگ يازدهم پيش بيني نمي کردند. اگرچه جمع بندي کارشناسان در مورد عملکرد سرخپوشان در فصل نقل و انتقال ها متفاوت و حتي گاهي متناقض بود، اما آن دسته از منتقداني که تحرکات پرسپوليس در بازار تابستاني را مطلوب توصيف نکردند هم حدس نمي زدند اين تيم با توجه به قرعه آسانش، در 3 مسابقه ابتدايي فصل تنها يک امتياز به دست بياورد و تا رده هفدهم جدول سقوط کند؛ به ويژه با توجه به اين نکته که آنها به هر حال موفق شده بودند قبل از شروع ليگ «علي کريمي» را به جمع بازيکنان خودشان اضافه کنند، بازيکني که در نظرسنجي ميليوني برنامه نود، عنوان بهترين خريد سال را نيز به خودش اختصاص داد.

نکته عجيب اما اين است که دست بر قضا امروز و بعد از تحمل يک تساوي و 2 شکست، همين علي کريمي به يکي از بزرگترين علامت سؤال هاي تيم حميد استيلي تبديل شده است.

در حال حاضر بسياري از کارشناسان بر اين باورند که سرمربي جوان پرسپوليس توان خوب بازي گرفتن از جادوگر تيمش را ندارد و کريمي را در ميانه هاي ميدان تباه مي کند. او در هر بازي نهايت تلاشش را به کار مي گيرد، اما بنا به دلايلي همچنان نمي تواند سوددهي لازم را براي قرمزها داشته باشد و البته اين ماجرا گاهي چنان ملموس و انکارنشدني است که مثل نيمه دوم بازي با شاهين بوشهر، کادر فني را مجاب به تعويض وي مي کند. واقعا اشکال کار کجاست و چرا ستاره اي مثل علي کريمي که کمتر کسي روي کيفيت و توانايي هاي او بحث دارد، نمي تواند بازدهي مورد نظر را در اين تيم داشته باشد؟
2 - وقتي در آخرين لحظات بازي هاي اين فصل پرسپوليس چهره مغموم، غرق در عرق و خسته کاپيتان کريمي را مي بينيم، ناخودآگاه تصوير سنتي ليونل مسي در بيشتر بازي هاي تيم ملي آرژانتين برايمان تداعي مي شود؛ جايي که ستاره فروزان و مهارناپذير بارسلونا، طبق معمول نتوانسته مانع از ناکامي تيم کشورش شود و با ابرواني در هم کشيده و دستاني به کمر زده، سوژه داغ کارگردانان تلويزيوني شده است.

واقعيت اين است که کريمي اين روزهاي پرسپوليس، شباهت هاي زيادي به ليونل مسي آرژانتين دارد؛ هر دو روي کاغذ بهترين انتخاب و اميد اول نجات تيم هاي شان به حساب مي آيند، اما سرنوشت مشترک شان در زمين مسابقه، معمولا چيزي بيشتر از شکست و افسردگي نيست. شايد مشکل بزرگ در مورد بازيکناني از اين دست، زماني پيدا مي شود که همه گاعم از مربيان، هم تيمي ها و هواداران- تمام بار رستگاري يک مجموعه را روي دوش آنها مي گذارند و توقع دارند ستارگان بي بديل شان، يکه و تنها يک تيم را نجات دهند.

خب اين انتخاب خارق العاده اي است براي مربيان عافيت طلب که گمان مي کنند بخت و اقبال خوب شان در بهره بردن از اين قبيل فوق ستاره ها، در راه کسب موفقيت و کاميابي کافي است، اما در زمين بازي اغلب ورق برمي گردد. اهمال کارها و آسان گيرها بيشتر اوقات محکوم به شکست اند و اين قاعده متأسفانه شامل فوتبال هم مي شود.

امروز وقت آن رسيده است که از حميد استيلي بپرسيم غير از توپ سپردن به کريمي وچشم دوختن به ساق هاي طلايي جادوگر، بقيه بازيکنان پرسپوليس و به ويژه هافبک هاي اين تيم چه نقشي در بازي دارند؟ کدام وظيفه تاکتيکي مستقل به آنها واگذار شده و قرار است به تنهايي چه برنامه هايي را براي تيم شان اجرا کنند؟ هنوز بيشتر از سه هفته از آغاز فصل نگذشته، اما در آناليز همين 3 بازي هم مي توان حداقل 30 مورد مشابه پيدا کرد که همدسته هاي کريمي، محو حرکت هاي او شده و براي خودشان در کنار همبازي شماره 8 ، نقشي بيشتر از يک «تماشاگر» قائل نيستند!
3 - «حتي اگر يک بازيکن، ارزشي به اندازه يک تيم داشته باشد، باز کنترل آن يک بازيکن آسان تر از مهار يک تيم کامل است.» اين همان اصل طلايي و سرنوشت سازي است که رقباي اين روزهاي پرسپوليس و تيم ملي آرژانتين از آن بهره مي برند و معمولا سربلند از زمين بيرون مي آيند. در فوتبال فشرده، فيزيکي و تدافعي روزگار ما، حتي بازي هاي رايانه اي هم طوري طراحي مي شوند که در آنها يک نفر به تنهايي نمي تواند يک تيم را نجات بدهد.
امروز مهار يک ستاره که بنيان يک تيم روي پاهاي او بنا شده، کار چندان سختي نيست. در دوره اي که برخلاف گذشته استفاده همزمان از چند هافبک دفاعي اصلا کار خجالت آوري محسوب نمي شود، گذاشتن کليد موفقيت در جيب فقط يک بازيکن، معادل خودکشي خواهد بود. کريمي سرخپوش و مسي آبي و آسماني تا آخرين ذره انرژي شان را خرج مي کنند، اما «ارتش يک نفره» آنها شکست مي خورد، چون مربيان شان به هيچ راهي غير از گره گشايي هاي فردي آنها فکر نکرده اند، چون کادر فني خودش را از تحمل رنج طراحي پازل هاي تاکتيکي
متنوع معاف کرده و چون بازيکنان کنار دستي شان با کيفيتي بسيار کمتر، تنها مرعوب حرکت هاي آنها هستند و هيچ کمکي نمي کنند. ايرادي که امروز از استيلي گرفته مي شود، عقب نگه داشتن کريمي است و اين اتفاقا بزرگترين اشکال منتقدان بر عملکرد مارادونا و باتيستا در مورد مسي بوده است.
در همه اين موارد مربيان منکر محول شدن وظايف دفاعي به ستاره هاي شان شده اند. حق با آنهاست، اما استفاده از اين سوپراستارها به عنوان تنها محور همه حرکت هاي تيم، بازي خواني را چنان براي رقبا آسان مي کند که آنها با متراکم کردن فضاي اطراف امثال کريمي و مسي، اين دسته از بازيکنان را وادار به عقب نشيني مي کنند و اين يعني لو رفتن نقشه گنج!

4 - منحصر کردن همه تاکتيک هاي تيم به توانايي هاي يک بازيکن، در فاصله يک سال دو قرباني روي نيمکت آلبي سلسته گرفت. اگر استيلي نمي خواهد به سرنوشت مشابهي مبتلا شود، بهتر است هر چه سريع تر از خودش بپرسد وظايف محمد نوري در تيم او چيست، غلامرضا رضايي، اميرحسين فشنگچي و حتي جواد کاظميان به عنوان عناصر هجومي لب خط چه کمکي مي توانند به پرسپوليس يکنواخت و قابل پيش بيني او بکنند و برنامه هاي او براي رسيدن به گل در صورت مهار شدن کاپيتان چه مي تواند باشد؟ شايد استفاده از کريمي به عنوان مهاجم هدف گمثل اواخر دهه هفتاد و اوايل دهه هشتاد- يکي از راه هاي نجات مربي زير تيغ پرسپوليس باشد؛ فرمولي که هم محوطه جريمه را براي حريفان به جهنم تبديل مي کند و هم باعث آزاد شدن ظرفيت هافبک هاي در سايه مانده اين تيم مي شود
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سهیل
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۵/۲۲
0
7
مقایسه خیلی جالبی بود. استیلی فکر کرده 200 سال پیشه که کریمی همه رو دریبل کنه بزنه تو گل. تیم تاکیتیک میخواد آقای محترم.
نظرات بینندگان