پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : میرزا دراز کهکشانی را گفتند: از چه روی هنوز برجام را بر جان دارید و دست از سر او همی برندارید؟ مگر نه این است هر چه در توان داشتید بهر کوفتنش بکار بردید و مظفر نگشتید؟!
میرزا دست به چانه برد و با چشمانی نازک پاسخ گفت: چیزی گویم راز دارید؟
گفتند: آری! آری!
میرزا گفت: آخر می دانید ... برجام هیچگاه مساله و مشکله ما نبود و نیست. اگر دهکی از همین برجام را یاران و دلواپسان ما به ثمر می نشاندند ما تا ابد طبل کوبان و پای جنبان روز گرد و هفته گرد و ماه گرد و سالگرد بر پای می داشتیم؛ اما چه کنیم که رفیقان دست شان خالی و چنته ها تهی بود.
گفتند: خب؟!
گفت: خب ندارد! بحث توانایی بود که ما هیچگاه نداشتیم... الان ملت پیش خودشان چه فکر می کنند؟! نمی گویند ۶ سال دوسیه اتم زیر بغل تان بود چه کردید و چه توشه ای آوردید جز کاغذ پاره های تحریم؟ حال انتظار مدارید بگوییم برجام گل و بلبل است. اصلا اگر خوب بود که بنیامین و دانلد اینقدر دلواپس نبودند... ما که جای خود داریم!
گفتند حالا چه می کنید؟
گفت: نمی دانیم...امیدمان به دانلد است بلکم او کاری کند و این کابوس نامه را جر و واجر کند تا دل مان خنک شود.
گفتند اگر نکرد و نشد چه؟
گفت: ما کار خودمان را می کنیم!
گفتند: مثلا؟!
گفت: باز تیتر می زنیم: پرواز هواپیمای کاغذی بر فراز آسمان انتخابات!!