چند روز پس از سفر اخیر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان به مونیخ، گزارشی در رسانه های آلمانی منتشر شد که رسانه های اصولگرایان در داخل، طبل زنان و پای کوبان به استقبال آن رفتند تا بلکه از این آب گل آلود ماهی مورد نظر خود که همان نفی برجام است را صید کنند.
به گزارش «انتخاب»، ماجرا از این قرار بود که ظریف از هند به طور مستقیم به آلمان رفت تا در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت کند. ظریف قرار بود بلافاصله از آلمان به روسیه برود. بر اساس گزارش رسانه های آلمانی، هنگام سخنرانی او در کنفرانس مذکور، شرکت های سوخت رسان از سوخت رسانی به هواپیمای حامل او خودداری کردند. در این میان دولت آلمان در تلاش بود تا این موضوع رفع شود چراکه آن را یک آبروریزی برای خود – نه ایران – می دانست.
تلاش دولت آلمان تا جایی پیش رفت که ارتش را وارد ماجرا کرد تا سوخت رسانی به هواپیمای ظریف را انجام دهد.
رسانه های آلمانی منتشرکننده این اخبار، موضوع را به تحریم های آمریکا ربط داده اند و اینکه شرکت های سوخت رسان ممکن است به دلیل ترس از این تحریم ها از چنین کاری خودداری کرده باشند.
در این میان، سخنگوی خارجه کشورمان در واکنش به این اخبار، گفت که به دلیل کوتاهی سفر ظریف به مونیخ و محدودیت زمانی که هیئت کشورمان برای سفر به مسکو با آن روبرو بود، شرکتهای سوخترسان مستفر در فرودگاه مونیخ با تردیدها و تعلل ناخواستهای روبرو شدند که در نهایت به منظور جلوگیری از بروز مشکل در سفر هیئت کشورمان به روسیه و حضور دکتر ظریف در نشست اندیشکده والدای، با پیگیریهای به عمل آمده و هماهنگی وزارت خارجه آلمان، مشکلاتی که ایجاد شده بود رفع و سوخترسانی به هواپیمای هیئت کشورمان انجام شد.
نتیجه گیری مخالفان دولت و برجام از این اتفاقات این بود که برجام کارایی ندارد! آنها بلافاصله شادمانه به پروبال دادن به ماجرا پرداختند و تاکید کردند که اگر برجام قرار بود کاری کند ابتدا برای هواپیمای ظریف انجام می داد. به طور مثال، روزنامه کیهان که با شعف تیتر زد: برجام، چرخ هواپیمای ظریف را هم نچرخاند چه رسد به چرخ اقتصاد کشور!
تندروها البته برای جوسازی خود چشم خود را بر روی واقعیات زیادی بستند. آنها هرگز نگفتند که اگر برجام نبود آیا دولت آلمان خود را به آب و آتش می زد تا مشکل هواپیمای ظریف را حل کند؟ آیا در نهایت ارتش این کشور وارد ماجرا می شد؟ و اینکه چرا دولت آلمان ده روز تمام ماجرا را از همه مخفی و پنهان نگاه داشت؟ آیا غیر از این است که اتفاق رخ داده در فرودگاه مونیخ را یک آبروریزی برای خود و نه ایران می دانست و همه تلاشش را کرد تا خبر رسانه ای نشود؟
تندروهای مخالف دولت روحانی ترجیح دادند تا در مقابل سوالات دیگری مانند اینکه پیش از برجام و در زمان دولت مورد علاقه و حمایت آنها، آیا اساسا رییس جمهور وقت به کشورهای اروپایی دعوت می شد یا خیر و سوخت رسانی به هواپیماهای ایرانی در آن دوره چگونه بود نیز سکوت کنند.
نکته ی مهمتر اینکه، ظریف هفته ی گذشته به چهار کشور اروپایی سفر کرد، اما هیچ مشکل سوخت گیری برای هواپیمای او پیش نیامد، حقیقتی که بازهم مخالفان دولت از آن چشم پوشی کردند و حاضر نشدند آن را ببینید.
با این وجود، مرور برخی اتفاقات در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد شاید پاسخ این سوال را روشن تر کند که آبرورزی و حقارت بین المللی کدام یک از این اتفاقات بوده؛ ماجرای هواپیمای ظریف یا ماجراهای دامنه دار محمود احمدی نژاد؟
خردادماه سال 87 محمود احمدی نژاد در نخستین حضور رسمی خود به اروپا برای شرکت در نشست 44 تن از سران دولتهای عضو فائو به ایتالیا رفت. هنگام ورود رییس دولت وقت ایران به ایتالیا، هیچ مقامی از او استقبال نکرد. او در فرودگاه رم گفت که «مردم اروپا بیش از همه از صهیونیسم آسیب دیده اند و اکنون هم هزینه های سیاسی و اقتصادی این رژیم دروغین به دوش مردم اروپا افتاده است.» پس از این سخنان، رئیس پارلمان ایتالیا نیز ملاقات خود با ابوالفضل زهره وند، سفیر وقت ایران در رم را لغو کرد. همچنین دولت ایتالیا مهمانی شامی به افتخار سران دولتهای شرکت کننده در نشست فائو در ویلای تاریخی ماداما در رم برگزار کرد اما محمود احمدی نژاد و رابرت موگابه به این مهمانی دعوت نشدند.
در آذرماه سال 88، سفر احمدی نژاد به دانمارک نیز با حاشیه ای دیگر روبرو شد. درحالی كه سران تمامی كشورهای جهان كه در كنفرانس زیستمحیطی كپنهاك شركت كرده بودند به ضیاقت شام سلطنتی ملكه مارگارت دانمارك دعوت شدند، نام محمود احمدینژاد در لیست میهمانان به چشم نمیخورد.
در خرداد سال 91، انتشار عکسی که در آن محمود احمدی نژاد در برزیل به جای استقبال رسمی از سوی مقامات برزیل، با ماموران و سربازان امنیتی فرودگاه عکس یادگاری می گیرد، رکورد دیگری برای دولت او به ثبت رساند. در سفر مذکور، به جای مقام ها یا نمایندگان دولت برزیل محمدجواد محمدیزاده رییس وقت سازمان محیط زیست به استقبال او رفت!
حواشی این سفر به اندازه ای بود که مورد اعتراض شدید تعدادی از نمایندگان مجلس اصولگرای وقت هم قرار گرفت. سخنگوی وقت وزارت خارجه هم با توضیحاتی در نهایت تایید کرد که درخواست ملاقات احمدی نژاد از سوی رییس جمهور برزیل مورد موافقت قرار نگرفته است. احمدی نژاد در نهایت در اقدامی غیرمتعارف با رییس جمهور سابق برزیل در این سفر دیدار کرد.
در مورد این سفر خبری منتشر شد که حتی شهردار ریودوژانیرو هم مراسم رونمایی از يک ستون بدل از ستونهاي تخت جمشيد که از سوي دولت ايران به اين شهر اهدا شده بود را لغو کرده است.
به جز این مثال ها، محمود علوی وزیر اطلاعات در اردیبهشت ماه سال 95، در خصوص سفرهای محمود احمدی نژاد به موضوعاتی را افشا کرد که نشان می دهد عمق فاجعه در آن دوره، بسیار بیشتر از موردی است که رسانه ای شده بود.
علوی گفت: همان وقتی که رئیسجمهوری برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به آمریکا میرفت، هواپیما پس از پیادهکردن او و اعضای هیات ایرانی، در فرودگاه نظامی مینشست زیرا دستگاه قضایی آمریکا هواپیما را به عنوان یکی از اموال ایران مصادره میکرد. در چنین شرایطی، عزیزان رفتهاند مبلغ 4 میلیارد دلار اوراق قرضه خریدهاند که 2میلیارد دلار آن اوراق قرضه آمریکا بوده، یعنی از بورس آمریکا سهم خریده اند که می شود نام این کار را گوشت انداختن در دهان گربه گذاشت، طوری که هم اکنون می بینیم گربه آن را به دهان گرفته است.
جالب است که احمدی نژاد با وجود این موضوع، در 8 سال ریاست جمهوری خود 9 بار به آمریکا سفر کرد تا از این حیث رکورددار باشد.
موارد ذکرشده تنها بخشی از حقارت هایی است که در دوران تحریم و دولت احمدی نژاد در مجامع بین المللی نصیب ایران شد؛ آن هم صرفا در خصوص رییس دولت وقت. حال دلواپسان با نادیده گرفتن این موارد تلاش دارند تا القا کنند ماجرای سوخت رسانی به هواپیمای ظریف آبروریزی بوه تا از این طریق برجام را ناکارآمد نشان دهند. غافل از اینکه در همین ماجرا، قدرت دیپلماسی دستگاه وزارت خارجه در به ثمر رساندن برجام باعث شد تا دولت آلمان به تکاپو بیفتد تا به هر طریقی که شده، مشکل پیش آمده را رفع کند.
سخنگوی وزارت امور خارجه تاکید کرد: تمامی پروازهای ایران به مقصد اروپا به صورت روزانه و بدون هیچ مشکلی انجام میشود.