سید مهدی حسینی: جناب آقای علی خرم، نماینده پیشین ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل، در مصاحبهای با سایت انتخاب نسبت به تهدیدهای آقای روحانی در سفر به اروپا تحلیلی ارائه دادند که مضمون آن نشان دهنده ضعف دستگاه دیپلماسی ایران و شخص رییس جمهور در تحلیل شرایط بین المللی و باری بهر جهت بودن صحبتهای ایشان (بمانند سلفشان!) در شرایط بسیار خطرناک ایران در منطقه و جهان است. به عقیده جناب خرم، صحبتهای تهدید آمیز رییس جمهور ”سهوا “ باعث ضربه زدن به منافع ایران در رابطه با بسته پیشنهادی اروپا شده و عملا چین و روسیه را هم به همراه اروپا در مقابل ایران قرار داده است.
با احترام به جناب خرم و نظراتشان، بنظرم این نتیجه گیری کمی عجولانه بود. برای درک بهتر این موضوع بایستی چندین مساله را در نظر گرفت.
اولا اینکه سخنان آقای روحانی را از روی سهو و غفلت سیاسی تصور کنیم بنظر بسیار دور از واقع است. اینکه دنیا روی سخنان دولتمردان حساب میکند و اینکه نباید حرفی بزنیم که منافع ما را ضایع کند جزو الفبای سیاست خارجی و ابتداییات این عرصه است، و با توجه به سابقه چند ده ساله تیم روحانی – ظریف در سیاست خارجی و پیروزیهای عظیم آنها چه در بحث برجام و چه در مذاکرات سعد آباد (به اعتراف اغلب صاحبنظران عرصه سیاست در جهان)، اینگونه سهل انگاریها و خبطهای سیاسی عملا غیر ممکن است. بخصوص که این سخنان در یکی از مهمترین سفرهای اروپایی روحانی و در یکی از سرنوشت ساز ترین نقاط عطف تاریخ سیاسی ایران و دولت روحانی ایراد شده. در ضمن اگر این نوع تهدیدها و این نوع موضع گیریها (مثل زمان احمدی نژاد) جزو سخنان روزمره روحانی و تیمش بود هم میشد ادعا به سهوی بودن این تهدید کرد. حال آنکه رویکرد روحانی در این ۵ سال عموما مصالحه و مذاکره برد – برد بوده است. پس وقتی در این سفر حساس سخن به تهدید باز میکند قطعا با برنامه ای حساب شده و بر اساس مصالح و رویکرد کلی نظام و دولت است.
نکته دوم و مهمتر، نامه بسیار مهم و استراتژیک سردار قاسم سلیمانی در حمایت قاطع و بی نظیر از سخنان رییس جمهور است که نشان میدهد موضع سیاسی و نظامی کشور یکپارچه بر این موضع گیری حساس توافق نظر دارد. از جهت دیگر، موضع گیری سردار سلیمانی موجی از همگرایی و وحدت ملی در کلی قوای سیاسی ایجاد کرد که در تاریخ بعد از رحلت امام خمینی بی نظیر است. در واقع موضعگیری سردار تودهنی محکم و قاطعی به بد اخلاقی ها و مهمل بافیهای جماعت دلواپس در طول ۵ سال دولت روحانی بود و نشان داد که سربازان واقعی اسلام و انقلاب در گرداب تعصبات و دعواهای سیاسی گرفتار نشده و به بیراهه نمیروند.
سوم اینکه اگر ما تصور کنیم که اروپاییها خوبند و در صدد مبارزه با آمریکا در جبهه ایران هستند کمی ساده لوحانه است. با نگاه به تاریخ همین چهل سال اخیر بعد از انقلاب میبینیم که در شدت دشمنی با ایران و جمهوری اسلامی اروپاییها اگر سخت تر از آمریکا نبوده باشند، بهتر هم نبوده اند. درست است که اروپا در مقطع کنونی از قلدریهای آمریکا چندان خوشحال و راضی نیست و نمیخواهد ذلیلانه سر تعظیم فرود آورد. ولی ابدا نباید تصور کنیم که اروپا قصد جنگیدن با آمریکا در جبهه ایران را دارد. تنها مقصد آنها در حال حاضر راضی کردن ایران به باقی ماندن در برجام با کمترین هزینه برای اروپا و از طرفی ابراز نوعی استقلال رای در مقابل آمریکاست. لذا اروپا قطعا سعی میکند کمترین هزینه برای خود و کمترین سود و فایده را برای ایران ایجاد کند. بسته پیشنهادی اروپا هم (هرچند رنگین در ظاهر) قطعا با صدها اما و اگر همراه است که در صورت قبول کردن ایران خودش تبدیل به اهرم قدرتی در مقابل قلدری آمریکا و چماقی بر سر دولت ایران در مسیر آینده اش خواهد بود. بعبارت دیگر، چنین بسته ای قطعا ملاحظاتی خواهد داشت که با اصول اولیه دولت روحانی و جمهوری اسلامی متضاد است.
مساله مهم دیگری که با این حرکت آشکار شد این است که بر خلاف ادعای دلواپسان که دولت روحانی را به آمریکایی بودن و غربزده بودن متهم میکردند، این تهدید روحانی ثابت کرد که اصولگرا تر از همه اصولگرا ها در صحنه عمل است. اصول روحانی هم همان اصول اصلی انقلاب یعنی استقلال و عزت ملی است. هم زمانی که با دنیا برای احقاق حقوق ملت ایران مذاکره میکند بر اصل احترام متقابل و استقلال ایران تکیه میکند و ذره ای از ارزشهای اصلی انقلاب (مثل دفاع از فلسطین، سوریه، عراق و حرکتهای مقاومت) کوتاه نمی اید حتی در سخت ترین شرایط مذاکره. و هم امروز در مقابل قلدریهای آمریکا، و توقعات بیجای اروپا ابدا نمیترسد و کوتاه نمیاید. اگر دوستان دلواپس توجه کنند میبینند که به قول سردار سلیمانی روحانی همان روحانی است که می شناختیم، همان است که میشناسیم و همان است که باید باشد.
با توجه به همه این موارد به نظر میرسد که موضع گیری محکم و تا حدودی تهدید آمیز آقای روحانی در اروپا با چاشنی نامه مهم سردار سلیمانی در دفاع از این سخنان، موضع جدید، مهم و استراتژیک ایران (کل ایران) در مقابله با تهدید جدید آمریکاست. و باید این نکته را در نظر داشت که غرب در طول تاریخ خود نشان داده که بهترین زبانی را که میفهمد زبان زور و قدرت است. اگر واقعا باور کنند که رقیبشان قدرتمند است در برابرش تعظیم میکنند و کوتاه میایند. نمونه اش اینکه بر خلاف تمام دولتهای معقول و دموکراتیک گذشته آمریکا که همه شان حرف از زور و تهدید نظامی ایران میزدند، دولت قلدر، بی مایه و بی منطق ترامپ حتی جرات تهدید نظامی هم به ایران نکرده و این دلیلی جز اثبات قدرت برتر ایران در منطقه در طی دهه های اخیر ندارد.