arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۳۹۹۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۴۷ : ۱۲ - ۱۹ آبان ۱۳۹۰

قتل مردي كه دخترانش را شكنجه مي داد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شرق: دختران افغان كه به عنوان اولياي دم در دادگاه حاضر شده بودند، مدعي شدند سال هاي طولاني مورد آزار جنسي پدرشان قرار گرفتند و به همين دليل از قاتل او شكايتي ندارند.

اين دختران وقتي در جايگاه حاضر شدند تا شكايت خود عليه متهمان را مطرح كنند به جاي اعلام شكايت جزييات زندگي پردردشان را توضيح دادند و گفتند چطور به عنوان يك فرد بي هويت از ابتداي تولدشان در ايران زندگي كردند و حتي جرات شكايت از پدرشان را نداشتند.

در ابتداي جلسه محاكمه شفيعي نماينده دادستان در جايگاه حاضر شد و در توضيح كيفر خواست به قضات شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران گفت: جسد مردي به نام حيدر حدودا 40 ساله روز 23 بهمن سال گذشته در حاشيه بزرگراه آزادگان پيدا شد. ماموران متوجه شدند جسد متعلق به مردي افغان است؛ آنها با آثار برجاي مانده در محل حادثه توانستند اولياي دم را شناسايي كنند و مشخص شد آنها در جريان قتل حيدر بودند و خودشان موضوع را به پليس گزارش ندادند. بررسي ها نشان داد حيدر توسط چهار مرد به نام هاي رضا ، علي، عباس، رسول و همسر حيدر به نام شكيلابه قتل رسيده است. پليس متوجه شد شكيلاآن روز در خانه خواهرش بوده و با همكاري پسران خواهرش و داماد او، حيدر را به قتل رسانده اند.

 نماينده دادستان ادامه داد: «متهمان بعد از شناسايي از سوي پليس بازداشت شدند و در بازجويي ها به قتل اعتراف كردند. آنها جزييات را شرح دادند و صحنه قتل نيز بازسازي شد. بنابراين به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست دارم متهمان رديف اول و دوم يعني رضا و علي به اتهام مشاركت در قتل و سايرين به اتهام معاونت در قتل مورد محاكمه قرار گيرند و حكم قانوني درخصوص آنها صادر شود.»در ادامه دختران مقتول يك به يك در جايگاه حاضر شدند؛ آنها كه هيچ كدام اوراق هويتي و سواد ندارند به جاي شكايت از قاتلان پدرشان از زندگي پردرد خود و ظلمي كه در سال هاي زندگي شان بر آنها رفته بود گفتند.

اولين دختري كه در جايگاه حاضر شد سحر 27ساله بود او گفت: اگر پدرم كشته شد به خاطر كارهاي خودش بود؛ او خيلي ما را اذيت مي كرد و به ناموس همه چشم داشت، او به هيچ چيز اعتقاد نداشت و هيچ كس را دوست نداشت. ما هم جايي را نداشتيم كه شكايت كنيم و كسي را نداشتيم كه از ما حمايت كند. قبل از اينكه ازدواج كنم، پدرم شب ها به سراغم مي آمد و آزارم مي داد، بچه بودم و نمي دانستم بايد چه كنم. بعد كه ازدواج كردم از دست پدرم راحت شدم او خيلي آدم بدي بود و به خاطر بدي هاي خودش كشته شد. به همين دليل هم نمي خواهم قاتلانش مجازات شوند.

    سپس عزيزه دختر 17 ساله در جايگاه حاضر شد؛ او كه بيشترين آزار را از سوي پدرش ديده بود گفت: وقتي كه بچه بودم پدرم شب ها به سراغم مي آمد و اذيتم مي كرد، وقتي ازدواج كردم بارها مورد آزار جنسي پدرمان قرار گرفته بودم. البته من تنها قرباني پدرم نبودم خواهرانم و حتي برادر 12ساله ام هم از دست او در امان نبودند. خيلي بچه بودم و نمي دانستم بايد چه كنم؛ به خصوص اينكه پدرم مردي عصباني بود و خيلي ما را كتك مي زد.

تنها حامي ما مادرم بود، او خودش را جلوي پدرم مي انداخت تا وقتي پدرم كتك مي زد آسيب كمتري به ما برسد. شب ها هم سعي مي كرد پدرم را در اتاق پيش خودش نگه دارد. از دست پدرم عاصي شده بوديم زندگي برايمان سياه بود. 12ساله بودم كه پدرم در قبال گرفتن مبلغي پول من را شوهر داد. يك سال بعد بچه اي به دنيا آوردم و پدرم زير پاي شوهرم نشست تا مرا طلاق دهد. بالاخره طلاقم را گرفت و دوباره به خانه پدرم برگشتم. در يك خياطي چرخكار بودم و كار مي كردم. دوباره آزارهاي پدرم شروع شده بود، خسته به خانه مي رسيدم و وقتي مي خواستم بخوابم پدرم به سراغم مي آمد و آزارهايش را شروع مي كرد. من كه بزرگ شده بودم مي دانستم بايد مقاومت كنم. فرياد مي زدم و با پدرم دعوا مي كردم، او كتكم مي زد مي گفت بايد به حرفش گوش كنم اما من مقاومت مي كردم و او با كمربند دنبالم مي كرد. مادرم خودش را جلو مي انداخت كه من آسيب نبينم. گاهي تا صبح من را كتك مي زد.

عزيزه ادامه داد: بعضي وقت ها پدرم از من پول مي خواست و مي گفت بايد با مردان غريبه رابطه برقرار كنم؛ خودش چند پيرمرد را كه از دوستانش بود به خانه مي آورد و از من مي خواست با آنها رابطه داشته باشم اما من مقاومت مي كردم، او چندين بار من را به خاطر اين مقاومت ها با پايپ سوزاند.

هر روز صبح سر كار مي رفتم و چند ساعتي روي ميز كارم مي خوابيدم. چون پدرم شب ها يا سراغ خودم مي آمد يا سراغ ثريا خواهر 8 ساله ام مي رفت يا برادر 12 ساله ام را آزار مي داد. آنها نمي دانستند چطور بايد از خودشان دفاع كنند. هر وقت صداي فرياد ثريا يا برادرم علي را مي شنيدم از خواب مي پريدم و براي كمك به سمت آنها مي رفتم. چون هيچ اوراق هويتي هم نداشتيم كسي به حرف مان گوش نمي كرد. فقط مادرم بود كه از ما دفاع مي كرد.

زن 17ساله سپس آثار سوختگي روي دستانش را به قضات نشان داد و گفت: نتيجه مقاومت من در برابر پدري كه مي خواست تجاوز كند اين آثار سوختگي است. پدرم خيلي من را مي زد و مي سوزاند. او برادر 12ساله ام را معتاد به شيشه كرد و به ثريا هم شيشه مي داد كه بكشد تا نتواند در برابرش مقاومت كند.

 برعكس دختران كه عاشق پدرشان هستند من از پدرم متنفر بودم. ما در ايران به دنيا آمديم اما چون مجوز نداشتيم نتوانستيم درس بخوانيم و برده پدرمان شديم. در اين مدتي كه او فوت شده حتي يك بار هم سر خاكش نرفتم و تازه به آرامش رسيده ام. مرگ حق او بود. درخواست دارم براي كمك به ما مادرم را آزاد كنيد؛ او براي دفاع از من اين كار را كرد.

سپس رضا متهم رديف اول كه داماد باجناق مقتول هم هست در جايگاه قرار گرفت، او گفت: من اتهامم را قبول دارم و با همكاري برادران زنم دست به اين قتل زدم. البته من از ماجراي تجاوز حيدر به دخترانش خبر نداشتم اما روز حادثه وقتي كه مي خواستم با برادران همسرم سر كار بروم ديدم فاطمه خواهرزن 12ساله ام گريه مي كند. او خيلي ترسيده بود و بدنش مي لرزيد. محكم به مادرش چسبيده بود و حرف نمي زد. از مادرزنم پرسيدم چه شده جواب نداد. فاطمه لباس مدرسه به تن داشت و كيفش هم روي دوشش بود. فكر كردم كسي در خيابان اذيتش كرده است دوباره اصرار كردم، مادرزنم گفت وقتي كه فاطمه در اتاق بود حيدر به او حمله كرد و قصد تجاوز داشت اما فاطمه فرار كرد. خيلي ناراحت شدم.

به شكيلاهمسر حيدر و خاله همسرم گفتم، چرا به شوهرت اجازه مي دهي اين كارها را بكند؟ آن وقت بود كه شكيلاگفت دختران خودش هم مورد آزار حيدر قرار مي گيرند و كاري از دستش برنمي آيد. آنقدر عصباني بودم كه كنترل خودم را از دست دادم به سراغ حيدر رفتم و با او دعوا كردم بعد با كمك برادران همسرم او را كشتم.

اين مرد درباره نحوه قتل گفت: من دستانش را گرفتم شالي را از زير گلويش رد كردم و به پشت گردنش آوردم بعد علي شال را كشيد عباس و رسول هم روي پا و كمرش نشستند تا اينكه جان باخت. ما 30 سال است در ايران زندگي مي كنيم. چون در افغانستان امنيت نبود و ناموس مان در امان نبود به ايران آمديم آن وقت خودي به ناموس مان تجاوز كرد. او بايد مي مرد البته قبول دارم كه مرتكب جرم شديم اما حيدر آدم كثيفي بود.

در ادامه ساير متهمان هم در مورد اتهامي كه به آنها وارد شده بود از خود دفاع كردند. آخرين متهم شكيلاهمسر 35 ساله حيدر بود، او گفت: حيدر براي ما زندگي نگذاشته بود يك لحظه از دستش آرامش نداشتم. سعي مي كردم بچه ها نزديكش نباشند. شكايت هم نمي توانستم بكنم. البته من در قتل نقشي نداشتم اما وقتي فرزندان خواهرم به سراغش رفتند تا بكشندش مقاومت نكردم.

بنا بر اين گزارش بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات شعبه 74 براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
CANADA
|
۲۱:۲۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
0
10
این یکی حقش بوده
ساده لوح
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۳۵ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
0
10
مرد 40 ساله زن 35 ساله دختر 27ساله یعنی زن در7 سالگی باردار و در 8 سالگی زایمان کرده !!!!!
نظرات بینندگان