یک استاد جرم شناس با بررسی دو نوع ارتکاب جرم «اتفاقی» و «به عادت»؛ شرایط یک جرم اولی شدن را تشریح کرد و گفت: در برخی موارد انسان در برخوردهای اجتماعی و روابط جمعی، آگاهانه یا ناآگاهانه و با انگیزههای متعدد مادی و معنوی به حقوق دیگران تعرض میکند و مرتکب تخلفات و جرائم متفاوتی میشود، بنابراین هر انسان عادی در زندگی خود تجارب مجرمانه دارد و روزی یک جرم اولی بوده یا یک جرم اولی میشود.
علی نجفی توانا در گفت و گو با ایسنا، در این باره توضیح داد: بزهکاری و انجام جرم یکی از معضلات و چالشهای زندگی اجتماعی و جمعی است. یکی از معانی جرم ایجاد ضرری مالی، معنوی، عاطفی و ... برای فردی دیگر است، بنابراین انجام جرم در زندگی فردی غیر قابل تصور است.
وی با اشاره به اینکه نمیتوان هیچ انسانی را یافت که در مدت زندگی خود مرتکب تخلف و یا جرمی نشده باشد یا اطمینان داشت که در آینده نیز مرتکب جرم نمیشود، گفت: در بسیاری از موارد انجام جرم، انسان به علت بیتوجهی، حاکمیت احساس نسبت به عقل یا به اشتباه دست به انجام اعمالی میزند که شاید تا قبل از آن زمان تصورش هم برایش دشوار بود. در برخی موارد نیز انسان، در برخوردهای اجتماعی و روابط جمعی، آگاهانه یا ناآگاهانه و با انگیزههای متعدد مادی و معنوی به حقوق دیگران تعرض میکند و مرتکب تخلفات و جرائم متفاوتی میشود، بنابراین هر انسان عادی در زندگی خود تجارب مجرمانه دارد و روزی یک جرم اولی بوده یا یک جرم اولی میشود.
این حقوقدان در ادامه با بیان این که جرائم به دو دسته تقسیم میشوند و لزوما دستگاه عدالت به هر مجرمی مسلط نمیشود، توضیح داد: جرائم به صورت اتفاقی یا به صورت حرفهای و «به عادت» انجام میشوند. درباره انجام جرائم اتفاقی میتوان گفت که انسانهای عادی در سنین مختلف، معمولا یک یا چندین بار مرتکب این نوع از جرم میشوند، البته گاهی از برخورد عدالت قضایی یا واکنش اجتماعی جان به در میبرند و گاهی نیز دستگاه عدالت بر آنها تسلط پیدا میکند.
نجفی توانا با بیان اینکه برخی جرم اولیها نیز افرادی هستند که به صورت اتفاقی مرتکب جرم شدند و دستگاه عدالت بر آنها تسلط پیدا کرده است، افزود: عموما این افراد اگر مرتکب جرم خشنی نشده باشند، چندان حائز شخصیتی مجرمانه نیستند، ممکن است برخی از این افراد با تغییر شرایط مثل بالا رفتن سن یا کسب تجربه، دیگر دست به انجام جرم نزنند.
این حقوقدان با تأکید دوباره بر اینکه تمام مجرمان حرفهای، روزی جرم اولی بودهاند، گفت: اگر این افراد بعد از ارتکاب اولین جرم با پدیدهای به نام لیبلینگ و برچسب زنی مواجه شوند، نه تنها از انجام رفتار مجرمانه انصراف نمیدهند، بلکه انجام جرم در آنها تشدید نیز میشود، زیرا برچسب زنی عاملی جرمزاست و یک جرم اولی را به مجرمی سابقهدار تبدیل میکند.
وی با اشاره دوباره به اینکه جرم توسط همه انسان های عادی اتفاق میافتد و اگر برچسب «مجرم» توسط جامعه بر ما نیز وارد میشد شاید ارتکاب جرم دوباره، از ما نیز بعید نبود، گفت: در حال حاضر آمارها نشان میدهد بسیاری از مجرمان بعد از خروج از زندان بازهم دست به ارتکاب جرم میزنند.
وی ادامه داد، یکی دیگر از علتهای انجام جرم دوباره توسط جرم اولیها ثابت ماندن شرایطی است که باعث شده آنها جرم انجام دهند. علت اصلی انجام جرم را میتوان در عوامل فردی و اجتماعی پیدا کرد و تا زمانی که علت انجام جرم برطرف نشود، قطعا رفتار فرد نیز تغییر پیدا نمیکند.
وی با اشاره به اینکه مطالعات میدانی نشان میدهد کشورهایی که از جرم اولیها با انجام اقدامات آموزشی و تربیتی حمایت میکنند، با جامعه پذیری این افراد روبهرو میشوند، گفت: اما در جوامعی که تعداد بیکاران رو به افزایش است، جوانان بیکار رقم قابل توجهی را تشکیل میدهند و کثرت جمعیت امکان انجام اقدامات آموزشی، تربیتی، بازسازی جامعه پذیری را فراهم نمیکند، جوانها بعد از مدتی رها میشوند و گاهی از روی ناچاری، گاهی از روی بیکاری و... جرم انجام میدهند، به زندان میروند و با سابقه و برچسبی که یافتن کار را برای آنها دشوارتر میکند به همان جامعهای بازمیگردند که آنها را تبدیل به یک بزهکار کرده بود. پس طبیعی است که آنها با بازگشت به همان جامعه با همان سیستم اجتماعی و فرهنگی قبلی روش قبلی خود، یعنی انجام جرم را تکرار کنند.
به گفته این جرم شناس، اگر یک سیستم اجتماعی و فرهنگی که جرم آفرین است، در طول مدت زمان به زندگی فرد احاطه داشته باشد، تکرار جرم نیز امری طبیعی است و همین تکرار جرم، یک جرم اولی را تبدیل به مجرم «به عادت» و حرفهای میکند.
نجفی توانا ادامه داد: بهترین روش برای جلوگیری از ارتکاب جرم توسط بزهکاران و جرم اولیها تعیین واکنش مناسب اجتماعی از طریق آسیب شناسی و بررسی شرایط زندگی و گذشته این افراد است. در این شرایط میتوانیم با کمک به این افراد قدم بزرگی در جامعه پذیری این افراد برداریم. ما جرم اولی را بیمار تلقی میکنیم که در اولین بروزهای رفتار بزهکارانه، نیاز به درمان و معالجه و حتی رفع نیاز دارد. این نیازها میتواند از جمله روحی، روانی، تربیتی، اقتصادی و اجتماعی باشد.