میرمحمود موسوی در باره موضوعات مختلفی مصاحبه کرده است.
بخشهایی از مصاحبه را می خوانید.
این روزها صحبت زیادی درباره fatf و cft به گوش میرسد و جنجالهایی هم درباره تصویب یا عدم تصویب آن مطرح میشود. این لوایح چه ویژگیای دارند که اینقدر حاشیهآفرین شدهاند؟ اساسا تصویب یا عدم تصویب آنها چه سود و زیانی میتواند برای ما داشته باشد؟
این سوال دو نکته دارد؛ یک نکته این است که این مبحث جهانی است و تنها به یکی، دو کشور محدود نمیشود، در واقع مربوط به کل جامعه جهانی است. به عبارت دیگر کشورهای مختلف به یک فهم مشترک رسیدهاند. حالا که همه ناچار هستند در جامعه جهانی در کنار هم زندگی کنند باید مبتنی بر یکسری قواعد و مقررات مشترک رفتار کنند. مانند قوانین راهنمایی و رانندگی که همه باید آن را رعایت کنند، چراکه در غیر این صورت زندگی در جامعه جهانی ممکن نخواهد بود و جنگ جای صلح را خواهد گرفت. بدون آنکه وارد جزییات این قواعد بشوم که حتما یک کار تخصصی است و در این حوزه یک اقتصاددان باید درباره آن نظر دهد من به لحاظ سیاسی توضیح میدهم. ما اگر تصمیم گرفتیم (که گویا این تصمیم را سالها پیش گرفتهایم) عضوی از اعضای این جهان فعلی باشیم ناچاریم توافقهای بینالمللی را در کنار مصالح ملی درنظر بگیریم و سازوکاری فراهم کنیم که این دو در کنار یکدیگر بتوانند به پیش بروند. هم باید مصالح خود را در نظر بگیریم و هم مقررات بینالمللی. البته در این مجموعه باید به این مطلب مهم هم توجه کنیم که سایر کشورها چه رفتاری داشتهاند.
گاهی اوقات وقتی چنین موضوعاتی در داخل کشور ما به یک موضوع جنجالی تبدیل میشود به این فکر میکنم که آیا در 200 کشور دیگر هم وقتی به چنین موضوعاتی میرسند آیا آنها هم چنین جنجالهایی دارند؟ یعنی آیا در نمازهای جمعه ترکیه و پاکستان و مساجد هند و عربستان هم این موضوعات مطرح میشود و ائمه جمعه به این مباحث میپردازند؟ یا توجه به این دارند که چنین موضوعاتی تکالیف و اختیارات دولتی است که با انتخاب مردم روی کار آمده و باید متخصصان به آن بپردازند؟ من البته هیچگاه به پاسخ این سوال نرسیدم. باید بگویم این یک حقیقت است که مسائلی در کشور ما مطرح میشود که در دنیا بیبدیل است.
بخش دوم پاسخم را با طرح این سوال آغاز میکنم که «چرا اینقدر موضعگیری و حساسیت نسبت به این مسائل نشان داده میشود؟» مدتی است به این موضوع فکر میکنم که آیا تمام بحثهایی که در قالب موافق و مخالف در وصف این مسائل مطرح میشود آیا یک سناریو نیست؟! دایم از خودم سوال میکنم آیا این مباحث برای مشغول نگاه داشتن اذهان مردم نیست؟ قبول دارم که عدهای به عنوان اصلاحطلب، عدهای به عنوان اصولگرا و عدهای هم در قالب دلواپس و نگران هر کدام به این مباحث میپردازند، دانسته یا نادانسته بازیکنانی در یک زمین فوتبال هستند که مردم را برای تماشا به دور آن زمین جمع میکنند. جار و جنجالهایی که میشود، در حد این موضوع نمیبینیم، برای همین ذهنم به سمت این سوال کشیده شد که آیا این یک سرگرمی است؟
موضوع خیلی ساده است؛ یک دسته قواعد و مقررات در سطح بینالملل مطرح میشود. ما باید به این قواعد توجه کنیم. باید کارشناسان درباره آن نظر بدهند؛ به این معناکه وزارت خارجه، وزارت اقتصاد و مجلس درباره آن اعلام نظر کنند. پس جایی برای جنجال، آن هم از سوی دستگاههای غیر مرتبط و نهادهای غیررسمی و همچنین روزنامهها و رسانههایی که دارای خط و ربط مشخص دارند، باقی نمیماند؛ لذا این جنجالها معنای دیگری دارد و نمیتواند بیدلیل باشد. خوشبینانه نگاه کنیم مشغول کردن مردم است و بدبینانه نگاه کنیم میرسیم به ترس عدهای که نگرانند اگر پای شفافیت به میان بیاید منافعشان تحت تاثیر قرار بگیرد. من نمیخواهم کسی را متهم بکنم. البته خود آقایان ادعا میکنند خیلی شفاف هستند، هرچند ما این شفافیت را نمیبینیم و احتمالا این شفافیت تنها نزد خودشان مشهود است. ای کاش شفافیت به یک ترتیبی بود که مردم میدیدند این پولها کجا است و به کجا میرود.
پس شما نیز مانند ظریف اعتقاد دارید پولشویی در کشور وجود دارد و عدهای منفعتشان در عدم شفافیت است؟
من همانطور که قبلا هم اشاره کردم تمام استنادم به صحبتهای سخنگوی قوه قضاییه است؛ همانطور که گفته میشد مسائل اقتصادی ما دارای مشکلات عدیدهای است؛ یا با توجه به گفته رییسجمهور و وزرا ما دارای مشکلات بسیاری هستیم. همین یک مورد کوچک و ناقابل را توجه کنید. 30 هزار میلیارد تومان از جیب مردم برداشته شده و به موسسات مالی و اعتباری برای پرداخت بدهی صاحبان سپرده این موسسات داده شده. از کجا این مقدار پول پرداخت شده است؟ من تصور نمیکنم آقای روحانی اینقدر پولدار باشد و فکر هم نمیکنم هیچکدام از وزرا نیز این مقدار پول داشته باشند. سوال اینجاست که این پول از کجا و با کدام مجوز برداشت شده است؟ سوال دیگر اینکه این پولها به چه کسانی داده شد و چرا پرداخت شده؟ مهمتر از همه آن پولهایی که گم شد کجاست؟ اصل مطلب همینجا است که این پولها چرا گم شد؟ سوالی که پاسخش و ریشهاش فقط با شفافیت به دست میآید و انتظار میرود قوه قضاییه به این موضوعات بپردازد. این روزها که صحبت از اعدام متهم اقتصادی به میان میآید خیلیها به ویژه در فضای مجازی ابهاماتی درباره آنها مطرح میکنند و حتی برخی میگفتند این اعدامها برای آن است که این شفافیت مد نظر جامعه وجود ندارد. یعنی اگر شفافیت وجود داشت مردم آن را میدیدند و قانع میشدند اما امروز قانع نشدهاند و دایما میپرسند بر سر آن 30 هزار میلیارد یا میلیاردها پولهای دیگر که گم شد چه آمده است؟! بنابراین در پاسخ به این سوال که آیا پولشویی وجود دارد یا خیر، باید بگویم من چون در دستگاههای اجرایی نیستم نمیتوانم در این رابطه توضیح بدهم. من میتوانم مثل همه مردم توضیح بخواهم و این وظیفه قوه قضاییه است که توضیح بدهد.
آقای موسوی به هر حال اسم شما با میرحسین موسوی پیوند خورده است و نمیشود با شما صحبت کرد و از حصر نپرسید. آقای آشنا مشاور فرهنگی رییسجمهور گفتهاند از حصر فقط یک پوسته باقی مانده است. آیا این صحبت صحت دارد؟ آیا گشایشی در حصر حاصل شده است؟
نمیدانم آقای آشنا چرا این صحبت را مطرح میکنند. شاید هم گزارشهای نادرستی به ایشان و آقای روحانی منتقل میکنند. امیدوارم ایشان گزارشهای نادرست را به جامعه منتقل نکند. این مثل نمک بر زخم پاشیدن است. خیر، حصر در جای خود قرار دارد و در آن خانه در کوچه اختر روی میرحسین و رهنورد هنوز قفل است و کلیدش هم در دست دیگران قرار دارد. اجازه خروج ندارند. اجازه تماس جز فرزندان و اقوام درجه یک ندارند. آیا منظور آقای آشنا از اینکه فقط پوسته مانده این است؟ برخلاف گفته آقای آشنا واقعیت آن است تنها یک پوسته تغییر کرده است. اصل و مغز حصر محکم به جای خودش باقی است.
منبع: اعتماد