مهرزاد دانش، منتقد سینما: «رفتار و گفتار آقای آرش ظلیپور در برنامه «من و شما» در برابر آقای مسعود فراستی به لحاظ اخلاق حرفهای رسانهای، در چند زمینه اصلا قابل دفاع نیست. یکی ارجاع کاملا نامربوط و زرد به یک شوخی از طرف آقای فریدون جیرانی در چندین سال قبل در برنامه هفت که معطوف به زندگی زناشویی فراستی بود؛ و دیگری اینکه فراستی را مکررا متهم به این میکرد که چرا خود را محور همه چیز میداند و دم از «من» میزند (در حالیکه فراستی چنین ادعایی نداشت و مثل هر صاحب نظر دیگری، قاعدتا درباره نظر خودش و دفاع از آن صحبت میکرد)؛ و دیگر آنکه سخنان او را به استناد این که این همه سال است دارد تکرار میکند و تأثیری در مناسبات سینمایی نداشته، باطل میدانست (کمتأثیر بودن فرضی یک ایده، لزوما دلالت بر بطلان منطقیاش ندارد). حال بگذریم از این که به کارگیری عبارت «گفتمان» به جای «گفتوگو»، نشان از کمسوادی مجری برنامهای فرهنگی و مثلا گفتوگو محور دارد.
این مقدمه، نشانه دفاع از منش و روش فراستی در نقد فیلم نیست. همراهان و همکاران میدانند که نگارنده، بیشترین نقدهای مکتوب و غیرمکتوب را به رویکرد این همکار پیشکسوتش در عرصه نقدپردازی داشته است؛ چه آن زمان که در برنامه هفت، در بررسی فیلم بیخود و بیجهت، به موضعگیری در برابر رویکرد نادرست ایشان در تعمیم معیارهای ارزیابی سینمای کلاسیک به سینمای غیرکلاسیک پرداخت، و چه آن زمان که ادبیات ایشان را در استعمال الفاظی همچون «دیاثت فرهنگی» در نقد فیلمی از کمال تبریزی تقبیح کرد و چه زمانی که ایشان در حضور دو سه سال قبلش در مجلس شورای اسلامی، به گونه ای در وصف برخی فیلمها سخن ایراد کرد که گویی قرار است پروندههای امنیتی برای سازندگانشان تشکیل شود و رعایت نکردن مرزبندی بین نقد سینمایی و پروندهسازی سیاسی، مورد ایراد شدید نگارنده قرار گرفت.
اما همه اینها، به علاوه بسیاری دیگر از نمونههای مشابه که از فراستی در طول یکی دو دهه اخیر سر زده است، اصلا و ابدا توجیهکننده توهین به او در برنامهای تلویزیونی نیست. اسباب حیرت است که برخی دوستان با استناد به اینکه مثلا زمانی او در بررسی فیلمی از کیمیایی عبارت خودارضایی را به کار برده بود یا چندین بار همان لفظ زننده دیاثت را در نقد فیلم تکرار کرده بود، حالا مدعیاند که خوب شد یکی مثل خود او، رفتاری مشابه را بر سرش پیاده کرده است! آقایان! دست از این قطببندیها برداریم.
موضوع، موضوع یارکشی و انتقام و دل خنک شدن و این قبیل فضاهای نازل نیست. موضوع، موضوع اخلاق است. اگر کسی در رفتار و گفتارش، برخی ملاکهای اخلاقی را رعایت نمیکند، ما مجاز نیستیم در برابر او، از همان شیوه او بهره ببریم و یا از بهکارگیری این شیوه توسط فرد دیگر، ابراز خرسندی کنیم. اخلاق، جوهره وجودی آدمیزاد است و خدشه به آن، به هر بهانه و توجیهی، حتی در تنبیه فردی که که گاه اخلاق را رعایت نمیکند، بیش از هر چیز، حیثیت انسانی خودمان را نامعتبر میسازد.
فراستی که البته بسیاری از نقدهایش خوب و مستدل و بهجا است؛ اما در برابر همان نقدهای آمیختهاش به توهین و پروندهسازی و معیارهای نامرتبط، میتوان محکم موضع گرفت و آلوده به بیادبی و زردپردازی هم نشد. چرا فکر میکنیم قاطعیت، ملتزم به اخلاقزدایی است؟
اما سخن دیگر درباره موضع خود مدیران صدا و سیما است که صحبت از توبیخ گردانندگان این برنامه و از جمله مجریاش کردهاند. بسیار عالی! ولی جای این پرسش بسیار باقی است که آیا صدا و سیما، فقط در برابر توهین به کسانی که همراهی با بسیاری از سیاستهایش دارند این همه حساس است که فوری جبران مافات میکند و یا اینکه توهینیابیاش دوست و غیردوست نمیشناسد و عدالت را در اینباره برای همه اعمال میکند؟ آیا صدا و سیما تاکنون از آقایان تبریزی و کیمیایی بابت آن عبارات کذایی آقای فراستی عذرخواهی کرده و به تنبیه گردانندگان برنامه مورد نظر پرداخته است؟ آیا این همه دشنامهای سیاسی و فرهنگی که در برنامه های گوناگون به افرادی که به هر دلیل با برخی سیاستهای رسمی همراه نیستند و به آن نقد دارند، نیازمند جبران مافات نیست؟ اصلا بیایید از برنامه معروف و البته منفور «هویت» شروع کنیم که دو دهه از تولیدش هم گذشته و عذرخواهی بابت تولیدش خیلی هم قرار نیست به فضای فعلی لطمه بزند. در آن برنامه به بسیاری از فرهیختگان فرهنگ این دیار انگ و ننگهای سیاسی و امنیتی وارد شد و کسی از مدیران سیما هم در این دو دهه ککش نگزید. توبیخ گردانندگان آن برنامه را نخواستیم، امکان دارد یک عذرخواهی رسمی بابت تهیه و پخشش بفرمایید؟
و در پایان؛ اشاره به سینهچاک کردن برخی رسانهها و افراد خودارزشیپندار در این ماجرا که خود شهره به انگ زدنهای سیاسی و امنیتی و اخلاقی به هر کس که در دایره تنگ «خودی»هایشان نمیگنجد هستند، خالی از وجه نیست. این هم از طنزهای روزگار است، یکی از هزاران!»