صادق زیباکلام، فعال سیاسی، شیوه نقد آیتالله موسویخوئینی به آیتالله هاشمی را همچون اکبر گنجی و عباس عبدی در دوران اصلاحات، ناجوانمردانه و با نادیده گرفتن نقش دیگر مسئولان نظام در تاریخ انقلاب میداند.
صادق زیباکلام، تحلیلگر سیاسی درباره ضرورت یا عدم ضرورت نقد مسئولان در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی به ایرناپلاس میگوید: قطعاً ضروری است که مسئولان و سیاستها و عملکردها و رویکردهایشان مورد نقد قرار بگیرد. این حکم کلی شامل همه مسئولان نظام میشود و مادامیکه نقد صورت نگیرد، ما نمیتوانیم بگوییم دموکراسی در جامعه ما وجود دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که برخی اخیراً نقد آیتالله موسویخوئینی نسبت به مرحوم آیتالله هاشمی را ناپسند و نابهجا دانستند، تصریح میکند: در اینکه مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و عملکرد ایشان طی ۴۰ سال گذشته باید مورد نقد قرار گیرد شکی نیست؛ بدون تردید عملکرد مسئولان دیگر نیز باید مورد نقد قرار گیرد و نباید درباره آن تردیدی به خود راه بدهیم، اما آنچه آقای موسویخوئینی انجام دادند نقد نیست، در حقیقت تخریب، تخطئه و انتقامگیری از مرحوم آقای هاشمی است. قطعاً عملکرد آقای هاشمی رفسنجانی بهعنوان یکی از کارگزاران نظام، خالی از اشتباه و خطا نیست، اما باید در نظر گرفت هر نقدی باید منصفانه، به دور از حب و بغضهای جناحی و انتقامگیریهای شخصی باشد.
موسویخوئینی شرایط دهه ۶۰ را نادیده میگیرد
وی در همین راستا میافزاید: بزرگترین ایراد نقد جناب موسویخوئینی این است که اساساً به وضعیت کشور در دوران انقلاب و سالهای بحرانی و روحیه انقلابی دهه ۶۰ توجهی ندارند. اگر کسی سالهای دهه ۶۰ را نشناسد یا در ایران زندگی نکرده باشد و صرفاً روایت ایشان را بشنود یا بخواند، تصور میکند هیچ مسئول دیگری در ایران وجود نداشته یا در کشور هیچکاره بودهاند و این شامل خود ایشان که دادستان انقلاب بوده و مهمترین سمت قضایی آن دوره را بر عهده داشتهاند، نیز میشود.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه با بیان اینکه باید به آن دوران سنجیدهتر، پختهتر و مسئولانهتر نگریست، تصریح میکند: اینکه تمامی خطاهای دهه ۶۰ را به یک فرد (اکبر هاشمی رفسنجانی) نسبت دهیم، بسیار ناجوانمردانه است. کاری که آقای خوئینی انجام دادند، مانند اقدامات اکبر گنجی، عباس عبدی و دیگر اصلاحطلبان تندرو است که در دوران اصلاحات با آقای هاشمی انجام دادند؛ بهگونهای به آقای هاشمی حمله میکردند که گویی هیچ فرد دیگری در کشور سمت ندارد و همه تصمیمات درباره دادگاههای انقلاب، جنگ و برخورد با مخالفان، از جانب ایشان گرفته میشده است.
تنها بازرگان در دهه ۶۰ عملکرد متفاوت داشت
وی در پاسخ به این پرسش که مصلحتاندیشی یا به قول شما شرایط سنجی در توصیف و نقد افراد، خود باعث تحریف تاریخ سیاسی نمیشود، میگوید: من بههیچوجه نمیگویم دهه ۶۰ و آقای هاشمی را نباید نقد کرد، ولی نقد ما باید با در نظر گرفتن شرایط سیاسی و اجتماعی آن سالها باشد. در آن مقطع بهجز مرحوم مهندس بازرگان که درد دموکراسی، آزادی و انتخابات آزاد را داشت و با ادامه جنگ و شیوه برگزاری دادگاهها مخالف بود، چه کسی را میتوان در سالهای نخست انقلاب یافت که چنین رفتاری داشته باشد؟ هیچکس!
زیباکلام میافزاید: پس اگر قرار است آقای هاشمی را در دهه ۶۰ نقد کنیم، یقیناً این نقد باید با در نظر گرفتن فضای دهه ۶۰ باشد. اصلاً منظور من این نیست که با مصلحتاندیشی باید روی تاریخ سرپوش بگذاریم؛ چراکه اگر ما هم نقد نکنیم، بالاخره آنچه در دهه اول انقلاب رخ داده روزی مورد نقد بررسی قرار خواهد گرفت.
اخیراً آیتالله موسویخوئینی به مناسبت دومین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی، انتقادات صریح و بیسابقهای را به مرحوم هاشمی و برخی دیگر از چهرههای نظام و تاریخ انقلاب وارد کرد. این گفتگو واکنشهایی از دیگر چهرههای سیاسی کشور را به دنبال داشت که عمده آنها بر عدم ضرورت طرح این مسائل توسط این چهره باسابقه جریان اصلاحات تأکید داشتند.