arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۵۴۹۵۵
تاریخ انتشار: ۵۱ : ۱۶ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۷

پشت پرده عملیات روانی محسن رضایی روی احمدی نژاد در مناظره ۸۸

فواد صادقی گفت: من از سال ۷۸ تا ۸۸ با محسن رضایی ارتباط خیلی نزدیکی داشتم. ولی بعد از کشته شدن صانع ژاله، دانشجوی کرد دانشگاه هنر رضایی سخنرانی کرد و گفت که آقایان موسوی و کروبی باید بازداشت شوند. از آن تاریخ رابطه من و رضایی کم شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پشت پرده عملیات روانی محسن رضایی روی احمدی نژاد در مناظره ۸۸

فواد صادقی سردبیر سایت های بازتاب، آینده نیوز و بازتاب مواردی چون عملیات روانی علیه اسراییل، موضع گیری محسن رضایی پس از کشته شدن صانع ژاله و توصیه به محسن رضایی در مناظره با احمدی نژاد می پردازد.

** سایت‌های شما مشهور به انجام عملیات روانی بود، آیا این کار را واقعا انجام می‌دادید؟
صادقی: عملیات روانی، به گذاشتن تأثیر ناخودآگاه بر ذهن مخاطب اطلاق می‌شود و با جنگ روانی، تبلیغات و اطلاع‌رسانی متفاوت است. اصطلاحا عملیات روانی، لایه زیرین و پنهان خبر را هدف قرار می‌دهد. ما در رسانه در برخی مواقع حساس از تکنیک‌های عملیات روانی هم استفاده می‌کردیم، مثلا به خاطر دارم در جنگ سی و سه روزه لبنان، پس از مشورت با آقای محسن رضایی، خبری در بازتاب منتشر کردیم که «نیروهای حزب‌الله لبنان پس از بازجویی از افسران اسرائیلی بازداشت شده در جنوب لبنان، از طرح حمله غافلگیرانه اسرائیل به لبنان مطلع شدند، برای همین تسلیحات و شخصیت‌های حزب‌الله را جابجا کردند و توانستند جلوی تلفات و خسارات را بگیرند»، این خبر انعکاس گسترده‌ای در رسانه‌های عربی و عبری پیدا کرد. بعد از چند سال که زمان معاوضه اسرائیل و حزب‌الله شد، حزب‌الله تعهد داد اسرای اسرائیلی را در هر وضعیتی که هستند، مرده و زنده تحویل بدهد و اسرائیل هم حدود 200 اسیر فلسطینی و لبنانی را آزاد کرد؛ اما دید جنازه افسر اسرائیلی را تحویل دادند، منتقدین دولت اسرائیل در رسانه‌ها سؤال کردند که چرا شما این همه اسیر را در برابر جنازه تحویل دادید که مسئول اطلاعاتی ارتش اسرائیل گفته بود براساس خبری که رسانه منتسب به فرمانده سابق سپاه پاسداران منتشر کرده بود، ما تصور می‌کردیم این افسران اسرائیلی زنده بوده‌اند که بازجویی شده اند.

** در فعالیت‌های سیاسی هم از این شگرد استفاده می‌کردید؟
صادقی: به ندرت. خاطرم هست یک روز قبل از مناظره آقای رضایی و آقای احمدی‌نژاد در انتخابات 88، برای کمک نزد آقای رضایی رفتم. تقریبا یک شبانه روز بحث می‌کردیم، چون تنش‌های مناظره آقای احمدی‌نژاد با مهندس موسوی و آقای کروبی زیاد بود، احتمال هر موضوعی را می‌دادیم. با ماشین آقای رضایی به سمت صداوسیما راه افتادیم، بعنوان جمع‌بندی نهایی، به آقای رضایی گفتم در موضوع نرخ تورم، که یکی از اختلافات اصلی آقای احمدی‌نژاد و دیگران بود، به آقای احمدی‌نژاد بگویید «در این چهار سال شما، حدود 50 بار درباره تورم آمار دادید که نود درصد آنها، به تورم نقطه به نقطه استناد کردید. اگر الان بخواهید بگویید تورم متوسط درست است، حرف خودتان را نقض کردید»، گفتم اگر این طور بگویید احمدی‌نژاد را مقابل خودش قرار داده اید و فقط اینطوری ممکن است عقب‌نشینی کند. آقای رضایی تقریبا همین عبارت را در مناظره بکار برد و اگر فیلم سه مناظره را ببینید، آقای احمدی‌نژاد تنها موضوعی را که در سه مناظره با رقبایش پذیرفت، همین بود. از این نوع تکنیک‌ها استفاده می‌کردیم؛ یعنی قبل از انتشار خبر، واکنش طرف مقابل و ذهنیت او را پیش‌بینی می‌کردیم و حرکت خود را بر اساس آن شروع می‌کردیم.

** یکی از پرونده‌هایی که شما روی آن کار کردید، مربوط به پسر یکی از بزرگان حوزه بود که گویی در کار جعل عتقیه بود.
صادقی: بله. این پرونده البته ربطی به پدر ایشان نداشت. اما پرونده پرحاشیه‌ای بود. این شخص در کار جعل عتیقه بود، این آقازاده نابغه‌ای بود برای خودش و به جای اینکه زحمت پیدا کردن عتیقه را به خود بدهد، یک کارگاه پیشرفته با بهره‌گیری از متخصصان بین‌المللی این کار درست کرده بود که صفر تا صد یک عتیقه را خودش می‌ساخت؛ یعنی اصلا عتیقه‌ای وجود نداشت، بلکه در این کارگاه ساخته می‌شد. البته چون حواشی دیگری هم داشت ، دچار مشکل شد و طلبکارانش، بساطش را جمع کردند.

** پرونده آن مجری صدا و سیما چه بود؟
صادقی: ایشان برای خودش تشکیلاتی در به اصطلاح مشاوره اقتصادی داشت. برنامه‌اش آن وقت رونق داشت. مدیران ایران‌خودرو یک بار به من گفتند ما را مجبور می‌کند با شرکت او قرارداد مشاوره ببندیم تا در برنامه‌اش ایران‌خودرو را نزند یا ما را به برنامه‌اش دعوت کند. این مجری، مؤسسه‌ای برای خودش درست کرده بود و پول‌های هنگفتی به جیب می‌زد.

** علاوه بر مجری‌ها، به مداحان هم می‌پرداختید؟
صادقی: مداحان در دوره احمدی‌نژاد، قدرت زیادی گرفتند. ما با اینکه خودمان اهل هیأت بودیم، با سیاسی و اقتصادی شدن مداحان موافق نبودیم و مقالات و مطالب انتقادی در این باره منتشر می‌کردیم که بازخورد زیادی بین بچه‌های مذهبی داشت. فیلم نامناسبی از مداحی مشهور منتشر شده بود که درباره آن نوشتیم و آن مداح به ما پاسخ داد و انعکاس زیادی داشت. مداح دیگری تیراندازی کرده بود و خبر آن نیز بازخورد گسترده‌ای پیدا کرد، در هرحال سلبریتی‌ها، اعم از مداح و خواننده و هنرپیشه، ظرفیت محدودی برای ورود به مسائل اجتماعی دارند، اگر در سطح دیگری خارج از تخصص و جایگاه خود مطرح بشوند، هم به خودشان هم به جایگاهشان آسیب وارد می‌شود.

** شما قبل از انتخابات 92 دستگیر شدید؟
صادقی: علت اصلی بازداشت من، جلوگیری از اعتراض رسانه‌ای به رد صلاحیت آقای هاشمی بود. چند روز قبل از اینکه آقای هاشمی صلاحیتش رد شود، مرا بازداشت کردند و گفتند بعنوان پیشگیری و بخاطر اینکه در انتخابات بلایی سرت نیاید، یا خودت کار دست خودت ندهی، مهمانت می‌کنیم.

** در این سال‌ها شما علاوه بر کار رسانه‌ای مشاور آقای هاشمی هم بودید؟
صادقی: من از سال 76 با آقای هاشمی ارتباط نزدیکی داشتم. وقتی دانشجوی کارشناسی و در کانون اندیشه بودم، یک بار اعضای کانون را نزد ایشان بردم. برخورد آقای هاشمی با ما خیلی خوب بود. ایشان با سعه صدر و توجه با ما برخورد کرد. حرف‌های ما را با دقت شنید و بعد از آن ارتباطم با ایشان ادامه یافت. همواره از دیدگاه‌های ایشان استفاده می‌کردم با اینکه ارتباط تشکیلاتی و رسمی با ایشان نداشتیم، اما زمانی که ایشان مظلوم واقع می‌شد، خود را موظف به دفاع می‌دیدیم، تا اینکه در سال 93 ایشان حکمی صادر کرد و مرا به عنوان مشاور فرهنگی و رسانه‌ای خود معرفی کرد. ولی من مشاور ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نبودم بلکه مشاور شخصی‌شان بودم.

** سال‌ها با آقایان محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی ارتباط نزدیک داشتید. این دو ریاست و دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده داشتند. آیا به مواردی برخوردید که داخل خود مجمع هم مفاسد اقتصادی روی دهد؟
صادقی: خیر. مجمع کلا دو بخش دارد؛ یکی دفتر ریاست و دیگری دبیرخانه. بودجه و تعداد کارمند نسبتا کمی دارد. بیشتر، پاسداران و محافظان اعضا هستند. در مقایسه با وزارتخانه‌ها، نهادها، سیستم‌های بانکی و مؤسسات اقتصادی، تشکیلات و پروژه‌های آنچنانی ندارد که بتوان در آن فساد کرد.

** رابطه شما به آقای محسن رضایی از کی کاهش یافت ؟
صادقی: من از سال 78 تا 88 با ایشان ارتباط خیلی نزدیکی داشتم. ولی بعد از کشته شدن صانع ژاله، دانشجوی کرد دانشگاه هنر آقای محسن رضایی سخنرانی کرد و گفت آقایان موسوی و کروبی باید بازداشت شوند.
از آن تاریخ رابطه من و آقای رضایی کم شد. البته رابطه‌مان هنوز دوستانه است و سالی یکی دو بار همدیگر را می بینیم. الان هم سالی یک بار در مراسم افطار ماه رمضان ایشان را می بینم.

** توئیت های اخیر آقای رضایی نشان می دهد گویی ایشان مشاوران رسانه ای خوبی ندارد. مثلا همین توئیت داستان سازی که درباره ایذایی بودن عملیات کربلای 4 کرد و هجمه عظیمی را علیه خود به وجود آورد؟
صادقی: اطراف آقای رضایی از افراد متخصص نسبتا خالی شده است. دوره ای بود که ایشان مشاورانی چون آقایان حسین علایی و غلامعلی رجایی داشت. من هم پیش ایشان بودم. اما الان دیگر فرد رسانه ای قوی اطراف ایشان نیست.

** تحلیل‌تان از مواضع آقای رضایی در سال 88 چیست؟ از هاشمی فاصله گرفت؟
صادقی: ایشان البته مستقیما موضعی علیه آقای هاشمی نگرفت. اما به سمتی رفت که فکر می‌کرد نظام دوست دارد او برود.
ایشان چون مشاوران خوبی هم ندارد حرکاتش پرنوسان شده است. ولی محسن رضایی را هم باید مانند بقیه رجال سیاسی ما دانست. ایشان طبعا اشکالاتی هم دارد. ولی چون بیشتر از خیلی‌ها صحبت می‌کند اشکالاتش هم بیشتر به چشم می‌آید.
نگاه کنید آقای موسوی خویینی به تازگی و پس از سال‌های طولانی سکوت، یک مصاحبه انجام داد، بخاطر اظهار نظرهایش چقدر مورد انتقاد قرار گرفت.
اگر خویینی مانند رضایی و هاشمی رفسنجانی زیاد اهل مصاحبه و اظهار نظر کردن‌های عمومی بود چنین هاله تقدس و پدرخواندگی دور سرش ایجاد نمی‌شد. سکوت کردن خیلی راحت‌تر از حرف زدن است.
به نظرم ما باید در کنار نقاط ضعف، نقاط قوت آقای رضایی را ببنیم. ایشان خلاقیت و هوشمندی خاص خود را دارد و مثل ایشان بعید بود کسی بتواند دوران جنگ و هشت سال بعد از آن، سپاه را اداره کند. تعبیر رهبری آن موقع یعنی سال 1376 و زمان پذیرفتن استعفای ایشان، این بود که اگر من بخواهم کسی را الان فرمانده سپاه بگذارم، آقا محسن را انتخاب می‌کنم، امام هم به آقای رضایی اعتماد زیادی داشت. به نظر من باید این طور نگاه کنیم که اینها خیرالموجودین کشور در آن شرایط بودند. اگر اینها ضعیف هستند، پس دیگران چه سطحی داشتند و چرا امام و رهبری به این افراد اعتماد کردند و مسئولیت دادند. نباید فقط نقاط منفی و ضعف‌ها را ببینیم.

** شما به مافیای رسانه در ایران اعتقاد دارید؟
صادقی: نه به این معنا که مافیای مستقلی به این عنوان وجود داشته باشد. بلکه مافیاها در رسانه‌ها نفوذ دارند. مثلا مافیای فوتبال برخی روزنامه‌ها و نشریات ورزشی را بسیج می‌کند تا برانکو را بزنند یا بازیکنی را بالا ببرند یا علیه‌اش جوسازی کنند. در نفت، تجارت، هنر و سایر حوزه‌ها هم همین‌طور.
حوزه رسانه‌ای در ایران خیلی ضعیف است؛ نه گردش مالی خوبی دارد نه امکاناتی. مافیاهای مختلف هم از این خلأ مالی رسانه‌ها سوءاستفاده می‌کنند و با پرداخت‌های مالی بسیار ناچیزی رسانه‌ها را در خدمت می‌گیرند.
اقتصاد رسانه‌های ما بیمار است. در روزنامه‌های اصلی کشوری مثل پاکستان هم سطح سواد و هم دستمزد و هم جایگاه یک روزنامه‌نگار حوزه بین‌الملل از یک کارمند عالی وزارت خارجه‌شان بیشتر است. نیروهای کیفی و با سواد استخدام می‌کنند و حقوق‌های خوبی هم به آنها می‌دهند. برای همین یک روزنامه‌نگار یا خبرنگار انگیزه چندانی برای این ندارد که خودش را به مافیا بفروشد.
اخیرا شاهد بودیم یک برنامه تلویزیونی آنتن خود را به یک بانک خصوصی فروخت. جالب است این برنامه برای بانک ملی که بانک خود حکومت است این‌طور رپرتاژ آگهی پخش نکرده بود، که البته از نظام تذکر گرفت، اما در سطوح مدیران و صاحبان رسانه‌ها که بعضا درآمدهای خوبی هم دارند، چنین فسادهایی به چشم می‌خورد. ولی وقتی یک روزنامه‌نگار تنها یک یا دو میلیون تومان می‌گیرد، دیگر نمی‌توان از او توقع زیادی داشت. ما روزنامه‌نگاران خوبی داریم که برای امرار معاش مسافرکشی می‌کنند. یک روزنامه‌نگار دستفروشی کند درآمدش بهتر است. بنابراین از پایین‌ترین کارکنان رسانه تا دبیر و سردبیر ممکن است تحت فشار، دست به مطلب‌فروشی و رسانه‌فروشی بزنند. اگر شهرداری شهر را می‌فروشد برخی رسانه‌ای‌ها رسانه‌فروشی می‌کنند تا پول و امتیاز بگیریم. خبرنگاران رسانه‌های معتبر بین المللی مثل گاردین حق ندارند هیچ هدیه‌ای که ارزشش بیش از چند یورو باشد را از افرا ذی‌نفع دریافت کنند. ولی اگر به برخی خبرنگاران رسانه‌ها کمتر از میلیون یا سکه طلا بدهند، ناراحت می‌شوند که آخر این چیست؟ چرا یک کارت هدیه دویست هزارتومانی می‌دهید؟

** الان کار رسانه‌ای هم انجام می‌دهید؟
صادقی: خیر. از سال 92 به بعد به دلیل احکام سنگینی که برایم صادر شد، دیگر کار رسانه‌ای نمی‌کنم.

** اخیرا نامه‌ای سرگشاده و انتقادی خطاب به آقای سیدمحمدخاتمی نوشتید. هدف‌تان چه بود؟
صادقی: ما از سال‌ها قبل با آقای خاتمی ارتباط داریم. بعد از انتخابات 94 مجلس، جلسه‌ای با ایشان داشتیم. از آن موقع به ایشان می‌گفتیم سیستم شورای عالی اصلاحات ابتر است. نه دموکراتیک است و نه کارآمد، وجهه و مشروعیتی هم در بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان ندارد.

** استدلال‌تان چه بود؟
صادقی: معلوم نیست این شورا بر اساس چه معیاری تشکیل شده است. حزبی که پنج عضو دارد با حزبی که 50 هزار عضو دارد در این شورا نماینده دارند. بعد اعضای شورای سیاستگذاری خودشان را در لیست می‌گذارند، بدون آنکه محاسبه و معیار روشنی داشته باشند؛ براساس رأی‌گیری و لابی، لیست را می‌بندند، این شورا می‌نشیند و تصمیم می‌گیرد چه کسی در لیست اصلاح‌طلبان باشد و که نباشد، اما بدنه اصلاح‌طلبی حق ندارد بپرسد که چرا این اعضا باشند و دیگران نباشند. این مکانیسم معیوب و غیرمنطقی است. خود آقای خاتمی هم این انتقاد را قبول دارد. اما بحثش این بود که جایگزین شما برای این سیستم چیست؟
ما دو سال پیش سیستم جایگزینی را به ایشان پیشنهاد کردیم و چون توجهی به آن نشد الان احساس می‌کنیم باید این بحث را جدی‌تر مطرح و دنبال کنیم. چون یک سال دیگر انتخابات مجلس است و اگر وضع به همین منوال دنبال شود اصلاح‌طلبان به بن‌بست می‌رسند و دچار ریزش در بدنه اجتماعی‌شان می‌شوند.
الان نارضایتی عمومی زیادی از اصلاح‌طلبان وجود دارد. در خیابان یا در فضای مجازی به وضوح می‌توان آن را دید و شنید. حتی داخل خود احزاب اصلاح‌طلب اصلی نیز نارضایتی زیادی وجود دارد و بالاخره یکی باید به آن رسیدگی کند و چه کسی مناسب‌تر از آقای خاتمی.

** یعنی به هر دولیست شوراها و مجلس اصلاح طلبان انتقاد دارید؟
صادقی: بله. شما الان به لیست فراکسیون امید نگاه کنید. یک روز مسأله خانم فاطمه حسینی مطرح می‌شود روز دیگر موضوع برخورد نماینده سراوان. الان هم که بحث آقای سلمان خدادای سر زبان رسانه‌ها و مردم است. این سه نفر همگی از فهرست امید مجلس بوده‌اند. بالاخره یکی باید در قبال عملکرد اینها پاسخگو باشد. اینها را چه کسی نماینده کرده است، همان هم بر آنها نظارت کند.
حرف ما این است که یک هیأت نظارت بر لیست امید تشکیل شود تا اگر درباره نماینده‌ای اتهامی مطرح شد قبل از اینکه قوه قضاییه و اصولگراها وارد شوند خود این هیأت به موضوع رسیدگی کند.
سه یا پنج چهره موجه که همه اصلاح‌طلبان آنها را قبول دارند عضو این هیأت نظارت باشند. فرد را احضار کنند و از او پرس و جو کنند. خبرنگارها هم باشند تا افکارعمومی قضاوت کند این اتهامات صحیح است یا خیر؟
ماجرای سه نماینده‌ای که عرض کردم نشان‌دهنده این است که در زمینه نظارت درونی خلأ جدی در اصلاح‌طلبان وجود دارد و مکانیسمی برای نظارت بر اعضای فراکسیون امید ندارند.
مسأله دوم اما، سهمیه‌بندی صورت گرفته در فهرست‌های پیشنهادی شورای عالی اصلاح‌طلبان بود. چرا در این لیست‌ها به اصطلاح سهمیه‌بندی می‌شود؟ با سیستم آی تی و فناوری موجود می‌توان دموکراسی را در بستن لیست‌ها رعایت کرد. مثلا در بندرگز شما می‌خواهید 10نامزد را برای شورای شهر معرفی کنید. ابتدا یک رأی‌گیری الکترونیکی در بین اصلاح‌طلبان شهر شود، یا یک لیست بند درست کنید و برای انتخاب کاندیداهای نهایی اصلاح‌طلبان، از اصلاح‌طلبان شناسنامه‌دار و مشخص شهر رأی‌گیری کنید، بالاخره یکجا باید دموکراسی را در فرایند داخلی جبهه اصلاحات دخیل کرد، نمی‌شود به نظام انتخاباتی کشور، شبهه دور را وارد کنید و خودتان، همین مشکل را داشته باشید، یا در تأیید صلاحیت‌های داخلی، معیار نداشته باشید و مدعی مکانیزم تأیید صلاحیت‌های کشور باشید.
بالاخره بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان در معرفی این لیست‌ها هم باید نقش داشته باشد. اینطور نباشد که از بدنه بخواهیم به آن لیستی که ما در یک فرآیند معیوب انتخاب کرده‌ایم، رأی دهند. اینطور نباشد که جوانان بدوند و هزینه بدهند و زندان بروند و بیکاری بکشند و در عوض عده‌ای به نام اصلاح‌طلبی ویلا بگیرند و در گمرک و بقیه اداره‌ها، کار چاق‌کنی کنند.
این ادعا که اصلاح‌طلبان می‌خواهند جمهوری اسلامی را دموکرات‌تر کنند، اول باید درباره خودشان صدق کند. آقای خاتمی و اصلاح‌طلبان اگر می‌خواهند نظام را اصلاح کنند، اول باید سازوکار داخلی خود را اصلاح کنند. تمام حرف نامه این بود.

منبع: ایرنا
نظرات بینندگان