arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۷۳۸۲۰
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۱۶ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۸

برنده جنگ سکوها کیست؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سید مهدی فاطمی: یکی از سیاست های غلطی که حکام قدیمی اعمال می کردند به جان هم انداختن مردم شهرهای نزدیک و همجوار بود! جالب اینکه همه از انگلیسی بودن چنین روشی خبر داشتند. در سالهای پیش و پس از انقلاب جریانهای روشنفکری سعی زیادی داشتند تا به مردم این حقیقت را القا کنند که اهالی فلان شهر و دهات و قصبه هیچ عداوت و دشمنی معقولی با شما نداشته و عامل عقب ماندگی و تحجر ملت چیزی جز جهل نیست. این کوشش مجدانه با کسترش شهرها و همزیستی مسالمت آمیز مردم کنار هم به ثمر نشسته و آمار جنگ وخونریزی و زد و خورد قومی و قبیله ای به پایین ترین حد رسید اما این بدان معتا نیست که همه چیز تمام شده باشد.

پدیده ای اجتماعی به نام فوتبال و باشگاههایی که نامشان با قلب هواداران پرشمار پیوند خورده است برای هر ذهن بیمار و خطرناکی می تواند بهترین دست آویز برای برهم زدن تعادل و ثبات رفتاری و اجتماعی باشد. این پدیده نه فقط در ایران که در ابعادی گسترده تر در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد. طرفداران یک تیم به خون هواداران رقیب تشنه اند! سرمنشا همه این اتفاقات هم لیگ برتر انگلیس بوده است. جنگهای همیشگی بین هولیگانهای نا آرام جزیره با طرفداران رقیب که بارها و بارها منحر به خون و خونریزی و قتل و کشتار شده است نمونه کوچکی از انتقال جریان جنجال سازی قومیتی به سکوهای استادیومهای ورزشی ست.

در ایران اما تا پیش از یک دهه اخیر هرگز فضای بین تماشاگران تیمها به سمت جنگ و قتل پیش نرفته بود. درصد قابل توجهی از مردم ما از نیم قرن پیش به این سمت یا طرفدار استقلال بوده اند یا پرسپولیس. پیش از آن هم شاهین، دارایی، پاس و هما و یکی دو تیم دیگر هوادارانی محدود داشتند که صرفا تماشاگر بازی تیمشان بودند.

همین سرخآبی ها هم با هم مشکل چندانی نداشتند. شعارهایشان شبیه به هم و به قصد برتری جویی بر رقیب بود. در یک خانواده بعضی طرفدار آبی و برخی قرمز دوست بوده و هستند. از تماشای فوتبال لذت می بردند و با برد تیم محبوبشان سر به آسمان غرور می سائیدند و در برابر شکستها صبور و معتدل، اما امروز چه شده است که با هر سوت داور و هر نتیجه و هر اتفاقی سیلی ویرانگر از شعار و فحاشی و بی حرمتی و اتهام و صندلی و ... نهایتا فرهنکی که لگد مال می شود رهسپار میادین مقدس ورزشی می شود؟

این همه جهالت و از خود بی خود شدنها نتیجه چیست؟ آیا فوتبال و نتیجه گرفتن در آن ارزش ریختن خون یک انسان بیگناه را دارد؟ آیا چشمی که سالها پیش در اصفهان کور شد دوباره به نور می نشیند؟

کمی بیشتر با خود بیاندیشیم که از این هرج و مرج و جنگ و جدل چه فرد یا افرادی بیشترین بهره را می برند؟
اندکی تامل و تفکر لطفا

نظرات بینندگان