arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۷۸۵۹۴
تاریخ انتشار: ۳۲ : ۱۱ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۸

مصائب دانشجویان دکتری در ایران / چرا دانشجویان دکتری به نوشتن پایان نامه و فروش آن روی آورده اند؟

قطعا کسانی که با تحمل سختی و مرارت های زیاد وارد مقطع ‏دکتری می شوند در کمترین حالت توقع دارند که یک دگرگونی هرچند اندک در زندگی علمی و شخصی آنها ‏رخ بدهد، اما واقعیت در ایران چیز دیگری است زیرا متاسفانه توجه کمی به دانشجویان مقطع دکتری می شود و همچنین امکانات تحصیلی متناسب با این ‏مقطع در کشور وجود ندارد و حمایتی هم از طرحهای پژوهشی دانشجویان دکتری صورت نمی گیرد و یا ‏حجم حمایت ها بسیار کم است
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

مصائب دانشجویان دکتری در ایران

سید حمزه صالحی*: فرایند پذیرش در مقاطع تحصیلات تکمیلی در دانشگاههای ایران مخصوصا در دوره روزانه دانشگاههای ‏سراسری بسیار پیچیده و به اصطلاح چیزی شبیه هفت خان رستم است. زیرا افراد بعد از رنج عبور از یک ‏کنکور طاقت فرسا و مصاحبه های نفس گیر و مواجهه غم انگیز با رانت های تحصیلی، تازه وارد مقطع دکتری می شوند که متاسفانه نه حمایتی از آنها می شود و نه چشم ‏انداز مثبتی برای آینده در پیش رو دارند. قطعا کسانی که با تحمل سختی و مرارت های زیاد وارد مقطع ‏دکتری می شوند در کمترین حالت توقع دارند که یک دگرگونی هرچند اندک در زندگی علمی و شخصی آنها ‏رخ بدهد، اما واقعیت در ایران چیز دیگری است زیرا متاسفانه توجه کمی به دانشجویان مقطع دکتری ‏‏(مخصوصا دانشجویان دکتری زیر مجموعه وزارت علوم) می شود و همچنین امکانات تحصیلی متناسب با این ‏مقطع در کشور وجود ندارد و حمایتی هم از طرحهای پژوهشی دانشجویان دکتری صورت نمی گیرد و یا ‏حجم حمایت ها بسیار کم است به طوری که زمینه مساعدی برای عملیاتی شدن ایده ها و نظرات دانشجویان ‏در رشته های مختلف وجود ندارد که همین مساله از بُعد روانی احساس نادیده انگاری را در بین دانشجویان ‏ایجاد کرده است. علاوه بر آن اکثرا دانشجویان از لحاظ مالی در مضیقه هستند که همین دغدغه مالی باعث ‏پایین آمدن کیفیت تحصیلی دانشجویان و کاهش انگیره و تلاش آنان برای ادامه تحصیل شده است. برهمگان ‏آشکار است که در کشورهای دیگر تحصیل در مقطع دکتری برای افراد شغل محسوب می شود و آنها با ‏حقوقی که دریافت می کنند یک زندگی مطلوب و متناسب با شان و جایگاه خود پیدا می کنند و بنابراین با ‏تمام تمرکز و تعهد به ادامه تحصیل و انجام کارهای پژوهشی خود می پردازند. اما این مساله در ایران کاملا ‏برعکس است و حتی دانشجویان دکتری در این مقطع بیمه هم نمی شوند. تنها مبلغی که در ایران به طور ‏منظم در اختیار دانشجویان دکتری قرار می گیرد مبلغ ماهانه 600 هزارتومان وام از طرف صندوق رفاه ‏دانشجویان است که آن هم با معرفی دو ضامن معتبر انجام می شود و پرداخت آن به صورت هر سه ماه ‏یکبار صورت می گیرد که در نوع خودش جالب توجه است. نیاز به گفتن ندارد که چنین مبلغ ناچیزی آن ‏هم به صورت وام در شرایط امروز به هیچپوجه کفاف زندگی دانشجویان را نمی دهد و دانشجویان مجبورند ‏برای گذران زندگی خود در بیرون کار کنند که متاسفانه کار متناسب با شرایط و شان دانشجویان در بیرون ‏هم وجود ندارد و یا به ندرت گیر می آید به همین دلیل بسیاری از آنها مجبورند علیرغم میل باطنی به انجام ‏کارهایی مثل پایان نامه نویسی و مقاله نویسی برای دیگران بپردازند و یا کسانی که سعی می کنند به این ‏فساد علمی دامن نزنند مجبورند به کارهای پیش پا افتاده دیگری همچون پخش تراکت روی آورند. در ‏اینجاست که برای این حجم مصیبت در جامعه ای که عده ای به علت آقازادگی با استفاده از رانت های ‏اقتصادی و اطلاعاتی اختلاس های کلان می کنند ولی نخبگان دکتری در بهترین دانشگاههای کشور مجبور ‏به پایان نامه نویسی یا پخش تراکت هستند می توان و باید خون گریست. ‏

متاسفانه وضعیت دانشجویان مقطع دکتری در ایران به حدی وخیم است که شاید این نوشته هرگز نتواند ‏بازتاب شرایط سخت آنان باشد زیرارسیدگی و امکانات موجود به هیچ وجه با حداقل شرایطی که برای ‏دانشجویان دکتری در کشورهای دیگر وجود دارد همخوانی ندارد. نتیجه این حجم بی توجهی و نادیده گرفتن ‏نخبگان کشور در آمار تکان دهنده فرارمغزها از کشور به خوبی قابل مشاهد است. الان هم اگر سری به ‏کتابخانه ها و خوابگاههای دانشگاههای برتر کشور زده شود به وضوح آشکار است که درصد زیادی دانشجویان مقطع ‏تحصیلات تکمیلی مخصوصا دانشجویان دکتری با هر اندیشه و دیدگاهی در فکر یافتن راهی برای خروج از ‏کشور هستند.‏

این نوشته یک درددل بود ولی قبل از آن یک هشدار بود تا شاید کسانی که در موقعیت تصمیم گیری قرار ‏دارند اندکی با احساس مسئولیت نسبت به دانشجویان مقطع دکتری و آینده کشور تفکر کنند و تصمیم ‏بگیرند تا هم یک تحرک و انگیزه در بین دانشجویان ایجاد شود و هم اینکه جلو خروج سرمایه های انسانی از ‏کشور گرفته شود زیرا عده ای علیرغم میل باطنی خود به دلیل شرایط نامطلوب شغلی و چشم انداز ‏غیرشفاف از آینده به نوعی مجبور به خروج از کشور هستند.‏

* دانشجوی دکترای روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس

نظرات بینندگان