«انتخاب» / سعیدگیتی آرا: بی تردید تماشای سریالها و برنامههای تلویزیون یکی از اصلیترین سرگرمیهای مردم خصوصاً در دو دهه 70 و 80 بود. از این رو، شاید سریال هایی مانند «گل پامچال»، «روزی روزگاری» در دهه 70 و طنزهایی نظیر «زیر آسمان شهر»، «پاورچین» و «کوچه اقاقیا» در دهه 80 می توانست مردم را پای تلویزیون بنشاند، اما به تدریج با ورود تجهیزات جدید و پیشرفت تکنولوژی، این جعبه جادویی جایگاه کوچکتری در میان اقشار جامعه پیدا کرد.
*افول مخاطبان صداوسیما
بررسیها نشان میدهد که تماشاگران برنامههای تلویزیونی بسیار محدودتر از گذشته شدهاند. حتی برنامههایی نظیر«نود»هم که توانسته بودند مخاطبانی جدی و واقعی پیدا کنند با انتقام جویی برخی مدیران در صداوسیما به تعطیلی کشانده شدند تا چرخ بی مخاطبی این رسانه تندتر از گذشته به حرکت درآید.
در این میان، در عین حال که رشد چشمگیر شبکه های اجتماعی و توسعه استفاده از اینترنت عموم مردم را نسبت به تماشای برنامههای تلویزیون بی علاقهتر کرده، کاسته شدن روز به روز کیفیت برنامههای تلویزیونی نیز مشکل را دوچندان کرده است.
*صداوسیما بسته مرغوبی عرضه نمیکند
در همین حال، به نظر میرسد که در سال های اخیر از انتظارات مخاطبین نیز نسبت به صداوسیما کاسته شده باشد. زیرا کسانی که دورهای جزو جدیترین مخاطبان صداوسیما بودند دیگر با دیدن برنامه یا سریالی بیکیفیت از تلویزیون متعجب نمی شوند و در عین حال به این نوع از تولید محتوا عادت کردهاند.
در این میان، اظهارات معاون سیمای سازمان صداوسیما در مهرماه پارسال که گفته بود «بیش از 80 درصد مردم مخاطب تلویزیون ایران هستند»، باعث شد که برخی تحلیلگران با تشکیک در درستی این آمار، آن را مغایر با واقعیت بدانند. این باور کماکان وجود دارد که صداوسیما بسته مرغوبی عرضه نمیکند و نباید انتظار رضایتمندی بالای مردم را داشته باشد. این درحالیست که با ظهور فضاهای نوین بصری، شانس تماشای برنامههای صداوسیما نیز در میان مخاطبان سنتی بیش از پیش پایین آمده است.
در عین حال، مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما نیز هر از گاهی تلاش میکند تا درصد مخاطبان تلویزیون را چشمگیر نشان دهد. برای نمونه، در آماری که فروردین امسال ارائه داد تلاش کرد درصد مخاطبان تلویزیون را 83/4 نشان دهد. آماری که بسیار دور از سایر نظرسنجی هاست.
* 30درصد مردم اصلا تلویزیون تماشا نمی کنند
بر اساس نظرسنجی مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در اسفند سال گذشته، 20/6 درصد مردم ایران در هر شبانهروز یک ساعت شبکههای تلویزیونی صداوسیما را تماشا میکنند. و ۱۹.۱ درصد از مخاطبان، ۲ ساعت14/8 درصد از مخاطبان، ۳ ساعت ۶.۷ درصد از مخاطبان ۴ ساعت، ۴ درصد از مخاطبان ۵ ساعت و ۴.۷ درصد از مخاطبان بیش از ۵ ساعت در هر شبانه روز سیمای ملی را تماشا میکنند. همچنین۳۰ درصد افراد بالای ۱۸ سال کشور شبکههای تلویزیونی صداوسیما را تماشا نمیکنند.
اینکه 30 درصد مردم اصلا تلویزیون تماشا نمیکنند کمی نگران کننده به نظر میرسد. متاسفانه به جای ارائه راه حل برای این معضل و تحلیل چرایی بی اعتمادی بینندگان، مسوولان صداوسیما صرفا به اعلام آمارهایی که بعضا دور از واقعیت است، روی آورده اند.
در همین رابطه، عباس عبدی ماه گذشته در روزنامه ایران نوشت: «تلویزیون ایران دچار ریزش جدی مخاطب و کاهش شدید اعتماد شده است. این را تمامی نظرسنجیها تأیید میکنند. ولی مهمتر از ریزش تعداد مخاطبان، ریزش شدیدتر کیفیت مخاطبان است. به این معنا که افراد مؤثرتر در جامعه به نسبت گذشته خیلی کمتر از صدا و سیما استفاده میکنند.»
* صداوسیما نمی تواند اعتبار از دست رفته و مخاطبان پیشین خود را بازگرداند
از سوی دیگر، در حالی که مسئولین صداوسیما تعداد کارمندان این سازمان را در سال 95 ، 48 هزار نفر عنوان کردند، یک مقایسه نشان میدهد که بزرگترین رسانهها در دنیا مانند «BBC» در همان سال تنها با 20 هزار پرسنل یا پکیج بزرگی نظیر «SKY » تنها با 30 هزار کارمند ارگان خود را اداره کردند.
بنابراین با توجه به حجم بالای پرسنل و میزان بودجه قابل توجه صداوسیما در ایران و سیاست رسانهای کشور مبنی بر گسترش شبکههای داخلی جهت مقابله با شبکه های ماهوارهای و خصوصا سریالهای آن، به نظر می رسد که محتواهای تولید شده در تلویزیون نتوانسته توفیق چندانی در این راه بدست آورد.
هرچند سریالهای متعددی با مضامین مختلف ساخته میشوند تا مخاطبانی اندک دلخوش به آن باشند، ولی با چنین تولیداتی صداوسیما قادر نخواهد بود اعتبار از دست رفته و مخاطبان پیشین خود را بازیابی کند و این طور به نظر می رسد که مخاطبین، شبکه های نوین اجتماعی را به تماشای شبکه های داخلی ترجیح می دهند.
*برنامه های تلویزیونی دیگر جذابیتی ندارند
صداوسیما که باوجود برخورداری از انحصار در امر صدا و تصویر، در بحث ارتقای کیفیت محتوای برنامه ها و همچنین اتخاذ راهبردهایی برای جذب مخاطب بیشتر ناکام مانده، بیشتر از آنکه مرجعی پرمخاطب و رسانه ای ملی تلقی شود، شبیه به روزنامه ای شده که مطالب و برگه هایش به دلیل افکار کهنه، جناح گرایی و کج سلیقهگی سردبیر یا بی تجربگی صفحه بند دیگر جذابیتی برای خواندن ندارد و تنها ممکن است گاهی نه برای خواندن که برای مصارفی دیگر خریداری شود،. لذا ناظران و کاربران شبکه های اجتماعی بهتر است به جای توجه به محتوای برخی سریال ها یا برنامه های تلویزیون به مسائل مهم تری توجه کرده و تاثیر کم این قبیل برنامه ها را بیش از آنچه هست نشان ندهند.