پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:
صبح [به] درخانه [دربار] رفتم. مرخصی از شاه گرفتم که فردا [به] شهر بروم. امینالملک هم مرخص شد. الی عصر. بودم. روزنامهها خوانده شد و ژغرافیان [جغرافیا] نوشته شد. شب که به منزل آمدم روزنامه اطلاع با حروف تازه ابتیاع شده از فرنگستان از طبع خارج شده است، آورده بودند. با عریضه خدمت شاه فرستادم که اصل عریضه با دستخط را اینجا مینویسم:
سواد عریضه [اعتمادالسلطنه به ناصرالدینشاه]
قربان خاکپای اقدس همایونت شوم. بر خلاف همه خدام آستان همایون هیچوقت رسم خود را قرار نداده بودم که منشأ خدمتی میشوم به هزار وسیله آن خدمت را جلوه دهم. چراکه تکلیف خود را در خانزادی چنان میدانستم که عوض نعمت همایونی خدمت باید کرده باشم. اما خانزاد برخلاف همه چاکران خیلی بیکس واقع شده، نه دوست دارم نه قوم و هواخواه که در آستان مبارک خدماتم را جلوه دهند و بروز مرحمتی از طرف سنیالجوانب [مقام والا] همایون دربارهام مرعی [رعایت] شود، لابدم خود عرض نمایم. پذیرایی دو نفر سفیرکبیر را خانزاد به آن همه صرفهجویی که در عالم منتشر شد و همه وزرا و رجال علیه دولت ایران معترف بودند و هستند که به این زودی و خوبی نمیشد تدارک کرد انتظار داشت اقلا یک بروز مرحمتی شود که دلگرم بوده در میان مردم سرفراز بشود. نشد. اگر غیر از خانزاد هرکه بود چه امتیازها به او داده میشد. مثل اینکه همقطاران خانزاد به جزئی خدمتی که کرده بودند همه دارای تمثال بیمثال همایون شدند. به یک فرمایش در جاجرود ایجاد روزنامه اطلاع کرد. به نمک پادشاه، تاج و تخت همایون قسم پانصد [تومان] نقد به اطلاع حکیم طلوزان به تاجر فرنگی داد که از فرنگستان حروف آوردند و روزنامه را چنانچه ملاحظه میفرمایند با حروف چاپ زد که بهترین روزنامههای اسلامبول و فرنگ شده است. نمیدانم این خدمت آخری انشاءالله در نظر مبارک مستحسن خواهد بود یا بدبختی و بیکسی خانهزاد این خدمت را هم جلوه نخواهد داد. خداوند انشاءالله این جان ناقابل را تصدق خاکپای مبارک کند، انشاءالله تعالی.
سواد دستخط [ناصرالدینشاه در جواب اعتمادالسلطنه]
از شما نوکر عاقلتر و قابلتر هیچکس را ندیدهام. اما آقا[ی] صنیعالدوله چه التفات و چه امتیاز است که به تو داده نشده است. دیروز بود که لقب جنابی به وزرا داده میشود به تو التفات شد. از نشان حمایل و غیره آنچه لازم بود داده شده است. دیگر هر ساعت و هر دقیقه نمیتوان یک امتیاز عمده به شماها بدهد. معلوم است خدمت کردهاید به اندازه خودتان و بالاتر از آن هم امتیازات دیدهاید. باز هم خواهید دید. لاکن این گلهها را بگذارید اقلا به سالی یکدفعه، شش ماه یکدفعه، سه ماه یکدفعه. شما ماهی ده مرتبه دلتنگی پیدا میکنید. وضع شماها را هیچ نمیفهمم چه چیز است؟ به خصوص عمله خلوت را. الحمدالله تو تاریخدان و زباندان و سیویلیزه هم هستی اینطور هستی. دیگران که خر هستند، نمیدانم چه حالت دارند.»