arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۹۸۴۲۹
تاریخ انتشار: ۱۸ : ۱۶ - ۰۸ شهريور ۱۳۹۸

جزئیات انفجار بمب در دفتر نخست‌وزیری / پیکر رجایی و باهنر از روی علاماتی که در دندان‌هایشان وجود داشت شناسایی شدند

اجساد شهدای این فاجعه به صورتی سوخته بود که به هیچ وجه شناسایی آن‌ها ممکن نبود. از سوی دیگر در میان زخمی‌های این حادثه اثری از برادران رجایی و باهنر به چشم نمی‌خورد و بدین ترتیب حدس زده می‌شد که ۲ جسد از سه جسد به دست آمده متعلق به رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر باشد.» بالاخره در آخرین ساعت شب پیکرهای پاک قربانیان حادثه ۸ شهریور از روی علاماتی که در دندان‌های هر کدام از آن‌ها وجود داشت شناسایی شدند. هنوز از هویت صاحب سومین جسد اطلاعی در دست نبود اما احتمال داده می‌شد مربوط به یکی از برادران سپاهی باشد که در جلسه شورای امنیت شرکت کرده بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

جزئیات انفجار بمب در دفتر نخست‌وزیری / پیکر رجایی و باهنر از روی علاماتی که در دندان‌های‌شان وجود داشت شناسایی شدند

سرویس تاریخ «انتخاب»: ساعت ۳ بعدازظهر یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۶۰ در پی انفجار بمبی که گفته می‌شد در داخل یک کیف دستی جاسازی شده بود قسمت‌هایی از طبقه اول و طبقه دوم ساختمان نخست‌وزیری در مجاورت خیابان پاستور دچار حریق شد و آتش و دود فضای محل انفجار را فرا گرفت.

انفجار این بمب در حالی رخ داد که آقایان محمدعلی رجایی، رئیس‌جمهوری، و دکتر محمدجواد باهنر نخست‌وزیر و چند تن از مقامات نظامی و امنیتی کشور در یک جلسه فوق‌العاده شرکت داشتند. در این حادثه محمدعلی رجایی، رئیس‌جمهور و دکتر محمدجواد باهنر نخست‌وزیر و چند تن از مقامات مملکتی که در جلسه مذکور حضور داشتند به شهادت رسیدند و مجروحان حادثه با کمک ماموران و پرسنل نهادهای انقلابی به بیمارستان‌ها انتقال یافتند و تحت مراقبت‌های درمانی و پزشکی قرار گرفتند.

به گزارش خبرنگاران «اطلاعات» که در اولین لحظات پس از وقوع انفجار در محل نخست‌وزیری حاضر شدند با تلاش گسترده ماموران آتش‌نشانی، شهربانی، کمیته‌ها، سپاه و گروهی از مردم آتش خاموش شد و تعدادی از افراد که در زیر آوار مانده بودند از زیر آوار خارج و به بیمارستان انتقال یافتند. جنازه چند شهید نیز از زیر آوار خارج گردید که به علت شدت سوختگی قابل شناسایی نبود. [اطلاعات دو شنبه ۹ شهریور ۶۰]

به گزارش خبرنگاران اعزامی اطلاعات به محل وقوع انفجار لحظاتی پس از اطفاء حریق ماموران انتظامی حاضر در محل کنترل نظم را به عهده گرفتند. و پیکر شهدا از محل نخست‌وزیری با آمبولانس و هلی‌کوپترهای نظامی خارج شد.

مجروحین

به گزارش خبرنگاران روزنامه اطلاعات از محل حادثه تعداد مجروحین و شهدا تا ساعت ۱۲ شب ۸ شهید و ۲۳ مجروح بود.

بر اساس همین گزارش از این تعداد مجروحان، تنی چند از مقامات مسئول مملکتی بودند از جمله آقایان سرهنگ وحید دستگردی ( سرپرست وقت شهربانی جمهوری اسلامی ایران)، سرهنگ سید موسی نامجو (وزیر وقت دفاع و نماینده امام در شورای عالی دفاع)، تیمسار شرف‌خواه (جانشین فرمانده نیروی زمینی)، سرهنگ وصالی، سرهنگ اخیانی (رئیس ستاد ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران)، سرهنگ کتیبه‌ای (نماینده ستاد مشترک ارتش) و عده‌ای از کارکنان نخست‌وزیری و چند عابر که در لحظه انفجار بمب از مقابل ساختمان عبور می‌کردند.

مجروحان بلافاصله با کمک مردم و نهادها و امدادگران به بیمارستان‌های فیروزگر، مصطفی خمینی، انقلاب، سوانح سوختگی،‌ سینا، امیراعلم، امام خمینی انتقال داده شدند و تحت عمل جراحی قرار گرفتند.

از این عده تعدادی سرپایی مداوا شدند و بیمارستان را ترک کردند. بقیه مجروحان در بیمارستان‌ها بستری هستند.

یک پیرزن عابر که از مقابل ساختمان نخست‌وزیری می‌گذشت زیر آوار ماند و شهید شد.

ضمنا در این حادثه تعدادی دست و پای قطع‌شده توسط ماموران و نهادها جمع‌آوری شد.

ساعت ۵ بعدازظهر خبرنگار اطلاعات گزارش داد: در پی وقوع حادثه انفجار بمب دو فروند هلی‌کوپتر بر فراز نخست‌وزیری برای اطفای حریق و حمل اجساد و مجروحان به پرواز درآمدند. و پس از خروج تدریجی مجروحین از ساختمان، امدادگران آتش‌نشانی با کمک پرسنل ارتش جمهوری ایران به پاکسازی منطقه مشغول شدند.

یک ربع بعد از انفجار به آتش‌نشانی اطلاع داده شد

خبرنگار اطلاعات در تماسی با دفتر فرماندهی آتش‌نشانی در مورد این حادثه جویا شد. فرمانده کشیک آتش‌نشانی در این زمینه اظهار داشت: در ساعت ۳ و ۱۵ دقیقه به آتش‌نشانی اطلاع داده شد که انفجاری در ساختمان نخست‌وزیری رخ داده است. بلافاصله اکیپ‌های یک، دو، سه، چهار، پنج، هشت، ده، یازده، سیزده، چهارده، هیجده، نوزده و همچنین امدادگران نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و اورژانس‌های تهران و سپاه و کمیته‌ها و شهربانی و نیروی هوایی در محل حاضر شدند و پس از ۳ ساعت تلاش مداوم موفق شدند حریق را مهار کنند. از طرف دیگر گروه امدادگران پس از اطفای حریق مجروحانی را که در زیر آوار مانده بودند از زیر آوار بیرون کشیدند و بلافاصله به اورژانس‌ها و بیمارستان‌های مختلف انتقال دادند.

ضمنا تعدادی جنازه سوخته نیز از محل فاجعه توسط امدادگران از زیر آوار بیرون کشیده شدند.

فرمانده کشیک آتش‌نشانی اضافه کرد: پس از مدتی که از عملیات گذشت، از نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران تقاضای یک دستگاه هلی‌کوپتر کردیم.

وی اضافه کرد: در این حادثه دو نفر از ماموران آتش‌نشانی بر اثر فرود آمدن سقف مجروح شدند که بلافاصله به بیمارستان فرستاده شدند.

۲۳ نفر مجروح شدند

خبرنگاران اطلاعات در تماسی با بیمارستان‌های مختلف که مجروحان در آن بستری بودند نیز کسب اطلاع کردند. مسئولان بیمارستان‌ها آمار مجروحین را ۲۳ نفر گزارش دادند و حال تعدادی از مجروحین خوب و رضایت‌بخش توصیف شد. ضمنا طی تماسی که یکی دیگر از خبرنگاران ما با بیمارستان سوانح سوختگی و مصطفی خمینی گرفتند. مسئولان بیمارستان حال آقایان سرهنگ وحید دستگردی سرپرست شهربانی جمهوری و تیمسار شرف‌خواه جانشین فرمانده نیروی زمینی و سرهنگ وصالی را رضایت‌بخش توصیف کردند.

روایت شاهدان عینی: ۸ نفر شهید شدند

خبرنگار اطلاعات با چند تن از پاسدارانی که در عملیات نجات و اطفای حریق شرکت داشتند گفت‌وگویی انجام داد. شاهدان عینی در این مورد اظهار داشتند: ما در خیابان پاستور بودیم که ناگهان صدای انفجار مهیبی فضای آسمان را پر کرد.پس از انفجار ناگهان دود غلیظی توام با آتش از طبقه اول و دوم ساختمان نخست‌وزیری به چشم خورد و پس از مدتی ماموران و عده‌ای از مردم که در نزدیکی ساختمان نخست‌وزیری بودند با فریاد «الله اکبر» به طرف نخست‌وزیری دویدند. از طرف دیگر ماموران آتش‌نشانی و سپاه و کمیته‌ها و شهربانی نیز در محل حاضر شدند و برای نجات مجروحین به تلاش پرداختند.

یکی از شاهدان عینی گفت: بر اثر انفجار و حریق این فاجعه حدود ۸ نفر جان خود را از دست دادند.

خبرنگار سیاسی روزنامه اطلاعات که دقایقی بعد از وقوع حادثه انفجار بمب در نخست‌وزیری خود را به محل حادثه رساند نتیجه مشاهداتش را چنین گزارش داد:

وقتی با مشکلات فراوان نزدیک در ورودی نخست‌وزیری رسیدم، آتش‌سوزی تازه خاموش شده بود، هنوز دود ناشی از آتش‌سوزی از ساختمان نخست‌وزیری به هوا زبانه می‌کشید. ماموران آتش‌نشانی با جنب و جوش زیادی به اطراف می‌دویدند. تمام شیشه‌های ساختمان نخست‌وزیری بدون استثناء خرد شده بود. قسمتی از طبقه دوم ساختمان نخست‌وزیری که در خیابان پاستور واقع است، بر اثر انفجار و آتش‌سوزی ناشی از آن در هم کوبیده شده و به خیابان ریخته بود.

یکی از کارمندان قسمت آبدارخانه نخست‌وزیری را دیدم که دستش مجروح شده بود و رنگ به صورت نداشت به او گفتم جریان چیست؟ او فقط گفت: وحشتناک بود! در طبقه دوم داشتم به طرف آبدارخانه می‌رفتم که صدای وحشتناکی تنم را لرزاند و بلافاصله زبانه‌های آتش را دیدم که از اتاق کنفرانس به بیرون تنوره می‌کشید. از وحشت نمی‌دانستم چه کنم هرچه سعی کردم فکرم را متمرکز کنم و ببینم چه اتفاقی رخ داده است. موفق نشدم، چون دود غلیظی تمام سالن طبقه دوم را فراگرفته بود. از وحشت از طبقه دوم به اتفاق یکی دیگر از همکارانم به کوچه کنار نخست‌‌وزیری پریدیم، و در این موقع بود که دستم مجروح شد، وقتی در کوچه مقداری بر اعصابم مسلط شدم. صدای «الله اکبر» را از داخل ساختمان همراه با شکستن شیشه‌ها می‌شنیدم، نمی‌دانستم چه کنم هنوز آتش‌نشانی نیامده بود، وقتی ماموران آتش‌نشانی رسیدند و آتش را خاموش کردند به درون ساختمان رفتیم، و به کمک امدادگران پرداختیم.

همین‌طور که قیافه‌های آشنا و غیرآشنا را از نظر می‌گذراندم یکی از ماموران شهربانی که همیشه در پشت اتاق جلسات مهم مملکتی مستقر است را دیدم، چشم راستش که گویا ضربه‌ای به آن وارد شده بود کاملا سرخ شده و سیاهی و دوده بر لباس آبی‌رنگش نشسته بود و رنگ به چهره نداشت، از او خواستم جریان انفجار را برایم تعریف کند، وی گفت: مثل همیشه پشت در اتاق کنفرانس....به گوش رسید، و تمام ساختمان نخست‌وزیری را تکان داد، اولین کاری که کردم این بود که دست به اسلحه برده و اسلحه را کشیدم، در اتاق را باز کردم دود و آتش در اتاق فضا را تاریک کرده بود و گرد و غبار هم به این تاریکی کمک کرده بود من که حتی به افراد داخل اتاق هم شک داشتم در حالی که اسلحه را در دستم آماده شلیک کرده بودم، منتظر بودم تا ببینم چه کسی از اتاق خارج می‌شود، اولین کسی که از اتاق خارج شد یک سرهنگ ارتشی بود که گویا زخمی شده بود و وحشت‌زده از اتاق به بیرون دوید، بقیه نیز یک به یک اتاق را ترک کردند و به زودی زخمی‌ها را تخلیه کردیم. در این زمان بود که زبانه‌های آتش دیگر به بیرون اتاق نیز زبانه می‌کشید مجبور شدیم به بیرون راه یابیم. اما گویی همه درها بسته شده بود، تا بالاخره به کمک برادران پاسدار به بیرون آمدیم.

به پاسداری برخوردم که یکی از پاهایش زخمی شده بود و یکی از پاچه‌هایی شلوار خود را بالا زده بود و توضیحاتی به حجت‌الاسلام هادی غفاری می‌داد. او را به کناری کشیدم و از وی خواستم مشاهداتش را بگوید. وی گفت: بیرون ساختمان نخست‌وزیری مشغول پاسداری بودم که صدای انفجاری شنیدم سراسیمه خود را به نزدیک در ورودی خیابان پاستور رسانیدم و متوجه شدم که چند تن از امرای ارتش در حالی که یکی از آن‌ها خون از سرش جاری بود از پله‌های نخست‌وزیری به پایین می‌دویدند، و از طرفی صدای «الله اکبر» نیز که از داخل ساختمان شنیده می‌شد، مرا متوجه ساخت که کسانی احتیاج به کمک دارند. بلافاصله خود را به طبقه‌ای رسانیدم که آتش‌سوزی در آن‌جا جریان داشت و در همان‌جا پایم نیز زخمی شد، اما فوری محل را ترک کردم و پایین آمدم و در همین زمان بود که ماموران آتش‌نشانی به محل رسیدند و به انجام عملیات خاموش کردن آتش پرداختند.

بمب از نوع بسیار قوی با مواد آتش‌زاد بوده است

خبرنگار اطلاعات همچنین در تماسی با گروه خنثی‌سازی بمب شهربانی جمهوری اسلامی کسب اطلاع کرد: پس از انفجار بمب آتش‌زا اکیپ‌های خنثی‌سازی بمب به محل نخست‌وزیری اعزام شدند. و متخصصین بمب در نخست‌وزیری در حال بررسی می‌باشند، ولی آن‌چه مسلم است – بمب مزبور از نوع بسیار قوی با مواد آتش‌زا بوده است.

۳ نفر شهید شدند!

یکی دیگر از خبرنگاران اطلاعات گزارش داد: «رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر دیروز به همراه ۱۰ تن دیگر از همکارانشان در جلسه‌ای در ساختمان مرکزی نخست‌وزیری شرکت کرده بودند که بر اثر انفجار بمبی که به دست ناپاک عوامل آمریکا کار گذاشته شده بود محل برگزاری جلسه منفجر شد. بر اثر این انفجار ۳ تن شهید و ۹ نفر دیگر مجروح شدند. اجساد شهدای این فاجعه به صورتی سوخته بود که به هیچ وجه شناسایی آن‌ها ممکن نبود. از سوی دیگر در میان زخمی‌های این حادثه اثری از برادران رجایی و باهنر به چشم نمی‌خورد و بدین ترتیب حدس زده می‌شد که ۲ جسد از سه جسد به دست آمده متعلق به رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر باشد.»

بالاخره در آخرین ساعت شب پیکرهای پاک قربانیان حادثه ۸ شهریور از روی علاماتی که در دندان‌های هر کدام از آن‌ها وجود داشت شناسایی شدند. هنوز از هویت صاحب سومین جسد اطلاعی در دست نبود اما احتمال داده می‌شد مربوط به یکی از برادران سپاهی باشد که در جلسه شورای امنیت شرکت کرده بود.

حدس زده می‌شد که جسد سوم متعلق به مسعود کشمیری باشد. حدسی که البته اشتباه بود و بعدها مشخص شد که کشمیری خود یکی از عوامل این فاجعه بوده است.

نظرات بینندگان