پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:
صبح درخانه رفتم. شاه دیر بیرون تشریف آوردند. قدری روزنامه ملاحظه فرمودند. ترجمه نمودم. سوال از شهر شد. فرمودند ناهار صرف شود. در سر ناهار روزنامه عرض شد. بعد قدری به کارهای دولتی رسیدگی فرمودند. عصر به طرف صاحبقرانیه رفتم. تعیین اتاقها را فرمودند که هر اتاق از آن کدام خانم باشد. شب بیرون شام میل فرمودند. من بودم با مچول خان، امینالسلطنه. تا ساعت چهار بودیم. بعد از سلطنتآباد به حسنآباد مراجعت شد. نزدیک کامرانیه جمعیت زیاد دیده شد با چوب و کتل سرازیر میرفتند. معلوم شد یکی از سربازهای نایبالسلطنه [کامرانمیرزا] را جمعی گرفته بودند و زبانش را بریده بودند. این جمعیت میرفتند شاید ضارب را پیدا کنند. خلاصه نزدیک کامرانیه اجتماع غریبی دیده شد که باز میرفتند سرازیر. نزدیک اردو قراولی جلو آمده مرا مدتی نگاهداشت تا اسم شب گرفت، ما را رد کرد. دو سه جوان خوشگل در میان صاحبمنصبان فوج نایبالسلطنه بود. ساعت پنج حسنآباد رسیدیم. ساعت شش شام خورده خوابیدم. دو ساعت خوابیدم که باد سختی برخاست. از بیرون به اتاق ما را دواند. بدخواب شدم.