پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : انتشار مطالب یادداشت نویسان مختلف به معنای تایید آنها توسط «انتخاب» نیست.
غلامرضا بنی اسدی: غیرت، ویژگی بسیار مثبتی است. قطعا با نسنجیده به فریاد برخاستن و بی هوا به دشمن زدن هم – حتی- فرق می کند. غیرت، رفتاری تمام ساحتی، عاقلانه و راه گشاست و از سوی دیگر، زلزله در ارکان جبهه دشمن می اندازد. به عبارت دیگر، غیرت را می توان "بن مایه" جهاد خواند که در رگ مجاهدان جاری می شود و کار را به نتیجه می رساند. این باور من از مفهومی به نام "غیرت" است. همان چیزی که در تجربه های تاریخی خویش بدان رسیده ایم. این روز ها اما شاهد موجی از رفتارهای هستیم که اگر چه از سر غیرت است اما نتیجه اش را همسو با خواست عاملانش نمی بینم بلکه باور دارم عکسِ خواسته شان است و به سیاق همان قاعده مشهور فقهی؛ "ما وقع لم یقصد و ما قصد لم یقع" آن چه حاصل می شود، مورد نظر نیست و آن چه مورد نظر است، واقع نمی شود مثل همین ماجرای نوشته یک سلبریتی که حرف ناصوابی را گفت و بعد چند دقیقه هم حذف کرد. خُب، در آن چند دقیقه، چند نفر حرف غلط او را می توانستند ببینند؟ ده نفر؟ بیست نفر؟ صد نفر؟ هزار نفر؟ چند نفر؟ اما وقتی موج برخاست در مخالفت با او، همان سخن بی مقدار کم بازدید شد" پُر بازدید". یعنی یک حرف غلط، جهانی شد! خیلی ها که ندیده بودند، دیدند چیزی را که نباید می دیدند و خواندند حرف غلطی را که هیچ ارزش خواندن نداشت و کلمات هم از به دوش کشیدن آن، شرمنده بودند. اما برخی ها بی توجه به نتایج، جو دادند و باعث بازنشر گسترده آن شدند. راستی چرا غیرت را به قاعده عقلانیت، تعریف نمی کنیم تا حریم ها و حرمت ها را حفظ کند؟ چرا – نخواسته و حتی ندانسته- باعث فراگیر شدن یک سخن و رفتار غلط می شویم؟ آیا نباید مان پرسید که وقتی سخنی، نوشته ای، توئیتی، غلط و گناه و حرام فاحش و موهن است، بازنشرِ آن خود مصداق "تشییع فاحشه" نمی تواند باشد؟ این چه رفتاری است که در پیش گرفته ایم تا برای دفاع از حق و حقیقت، به دام گناهی چنین بزرگ بیفتیم؟ چرا توجه نداریم که دشمن- دشمنِ اهدافِ سید الشهدا(ع) - می تواند سوار بر موج زلال احساسات و غیرت ما، کلمات بیمار را به همه جهان برساند؟ آیا واقعا راه دیگری برای ابراز تبری از این قبیل نگاه ها، راهی جز بازنشرِ آن نیست؟ آیا حتما باید با نشرِ دوباره آن مطلب هرکدام مان، برائت جوئیم و انزجار خود را اعلام کنیم و فحشی هم به نویسنده بدهیم؟ این که عملا به فراگیری گسترده خواست آنان می انجامد! چرا راه های دیگر را امتحان نمی کنیم؟ نمی شود با ندیده گرفتن آن نوشته و بایکوت اجتماعی و هنری، صاحب نوشته را آگاه و حتی مجازات کرد؟ حتما باید موجی چنین راه انداخت که نتیجه عکس بدهد؟ ماجرای نشریه 250 شمارگانی "موج" و موجی که راه افتاد را از یاد برده ایم آیا که ماجرا را جهانی و کشور را با مسائلی رو به رو کرد که اگر رهبر معظم انقلاب، به تدبیر برنمی خواستند، می توانست به بحران هم بیانجامد. درس بگیریم از آن قضیه و بیاییم با بایکوت رسانه ایِ کلمات وهن آمیز و آدم هایِ سبک وزن، برخورد کنیم. مباد به دست ما" کاهِ" پندارِ آنان، به " کوه" تبدیل شود. مبادا برخی رندان سیاست بخواهند از این "نمدِ پوسیده" برای خود"کلاهی" بسازند و بر سر دیگران بگذارند وراه به مقصد باز کنند. نباشد که برخی به گناه دیگران راضی شوند و از آن سنگی برای شکستن سر حریفان بسازند. قطعا صاحبِ آن سخن به غلط بودن نوشته خود رسیده که آن را پاک کرده است، ما برایِ آلوده کردن فضا، تلاش نکنیم که شاید گناهِ بازنشر آن مطلبِ سخیف کمتر از نویسنده نباشد و معرکه گردانانی که سود خویش در گِل آلود کردن آب می دانند هم مطمئن باشند که به ماهیِ مقصود نخواهند رسید.