جو معكرون در العربی الجدید نوشت: می توان گفت شرایط پس از حملات صورت گرفته به ارامکو، مانند قبل از آن نخواهد شد؛ چرا که این بمباران، بیش از هر زمان دیگری استواری روابط آمریکا و عربستان و جدیت کاخ سفید در مقابله نظامی با ایران را محک می زند. دولت ترامپ، از تمام فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک ممکن علیه نظام ایران استفاده کرده است؛ اما نمی تواند گزینه نظامی را علیه این کشور انتخاب کند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: دونالد ترامپ اکنون در معرض انتقادات داخلی زیادی قرار دارد، او بین دو گزینه سرگردان است: جلوگیری از ورود دوباره آمریکا به باتلاق جنگهای خاورمیانه، ظهور ضعیف در برابر حمله پیچیده ای که ایران علیه عربستان به راه انداخت و یا خطر کردن و دادن پاسخی به تهران، برای حفظ آبرو؛ که البته می تواند پیامدهای مستقیمی برای امنیت ملی آمریکا و اقتصاد این کشور داشته باشد.
چند هفته پس از پیشنهاد ترامپ و دولتش برای مذاکره بدون پیش شرط با تهران، به نظر می رسد رئیس جمهور آمریکا به دنبال راه خروج از این پیشنهاد است؛ چرا که وی در توئیتی نوشت: اخبار دروغی که در مورد امادگی من برای داشتن نشستن با تهران بدون پیش شرط مطرح می شود، درست نیست.
استراتژی دولت آمریکا در قبال ایران، در حال حاضر در بزرگترین امتحان خود قرار دارد؛ این در حالی است که تیم سیاست خارجی ترامپ، پس از برکناری بولتون، هنوز کامل نشده است.
در محاسبات سود و زیانی که واشنگتن مد نظر دارد، ترامپ تجاوز به آرامکو را مستحق ورود واشنگتن به جنگی نیابتی با تهران نمی داند؛ بویژه آنکه ایالات متحده دیگر متکی بر نفت خاورمیانه نیست. در ادامه، ترامپ مانع از کاهش تولید نفت عربستان نمی شود، تا به این شکل به چین که درگیر جنگ تجاری با آن است، آسیب برساند.
عده ای در تهران، از بهار گذشته در حال امتحان کردن ترامپ هستند و این مهم را از طریق سیطره بر تنگه هرمز و هدف گرفتن نفت کش ها به نحوی که هویت مهاجم پنهان بماند و نیز با هدف گرفتن داخل عربستان توسط حوثی های یمن، انجام دادند. اما هدف گرفته شدن آرامکو، معادله تازه ای را ایجاد کرده که مبتنی بر انتقال از هدف گرفتن ذخایر نفت در خلیج فارس، به هدف گرفتن مرکز عملیات تولید نفت خام در عربستان سعودی است؛ آنچه بر اقتصاد جهانی نیز اثرگذار است.
تهران بخوبی می داند مادامی که قربانیان آمریکایی در جریان این حملات وجود نداشته باشد، ترامپ از آنها چشم پوشی می کند و حتی می تواند این چشم پوشی را در مورد ساقط شدن پهپاد آمریکایی نیز نشان دهد. بنابراین، نظام ایران حملات مکرر خود را در چارچوب خطوط قرمزی انجام می دهد که رئیس جمهور آمریکا ترسیم نموده است.
علاوه بر این، عملیات حمله به تاسیسات نفتی عربستان، در چارچوب درگیری مستمر بین محافظه کاران و اصلاح طلبان در تهران قرار می گیرد؛ بویژه آنکه فرصتهای مذاکره بین واشنگتن و تهران، با برکناری بولتون بیشتر شده است. با این حال، تجاوز اخیر به عربستان، امکان دیدار بین ترامپ و روحانی را سخت می کند.
در این میان، کاخ سفید مایل است که عربستان، طرفی باشد که بهای سیاست فشار حداکثری علیه ایران را می پردازد. همانطور که صحبتهای صریح ترامپ در این باره، نشان دهنده آن است که وی توپ را در زمین سعودی انداخته است تا خود در مورد پاسخ به نظام ایران تصمیم گیری کند. اما این بدان معنا نیست که کاخ سفید تصمیم جنگ یا صلح را به ریاض سپرده است؛ بلکه رئیس جمهور آمریکا از رهبری عربستان می خواهد که در صحنه مقابله حضور داشته باشد.
با توجه به اینکه حمله به ارامکو به دنبال حملات اسرائیل به نیروهای نیابتی ایران در منطقه صورت گرفت، احتمال آن می رود که هدف از این حمله، ضربه زدن به هم پیمانان آمریکا در منطقه خلیج فارس بوده است. با این حال، واشنگتن و تهران، هر دو از مقابله مستقیم دوری می کنند؛ چرا که ترامپ در نزدیکی انتخابات قرار دارد و نمی تواند خود را درگیر یک ماجراجویی خارجی کند.
در نهایت، ترامپ به نحوی رفتار می کند که به نفع او باشد؛ اما تصور اینکه رابطه آمریکا با سعودیها، پس از تجاوز به آرامکو، مانند قبل از آن باشد، واقعا دشوار است.